arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۲۵۷۳
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۱۱ - ۲۸ تير ۱۳۹۹

پاپوش سنای آمریکا برای چارلی‌چاپلین!

«مک کارتیسم» چگونه در ۱۹۵۰ به جان نخبگان ضد سرمایه‌داری افتاد؟
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«مک کارتیسم» چگونه در ۱۹۵۰ به جان نخبگان ضد سرمایه‌داری افتاد؟

بسیاری از مردم دنیا، چارلی چاپلین را یک هنرمند فرازمانی می‌دانند؛ کمدینی که در پسِ زبان طنز کارهای ماندگارش، واقعیت‌های تلخ جهان روزگار خودش را مطرح می‌کرد؛ واقعیت‌هایی که البته می‌توان در تمامی دوره‌های تاریخی، ردی از خط و نشان آن‌ها یافت. بااین‌حال، تمام این ویژگی‌های دوست‌داشتنی، نتوانستند مقابل سیاستمداران پوپولیست آمریکا را بگیرند؛ آن‌ها برای تقابل با شوروی، آن هم در سال‌های پرالتهاب جنگ سرد، نیاز به تعدادی قربانی داشتند و چه کسی بهتر از چارلز اسپنسر چاپلین،کمدین،کارگردان ‌و آهنگ‌ساز مشهور هالیوود؟

لابد از خودتان می‌پرسید چاپلین را چه به جنگ سرد! اجازه بدهید ماجرا را از اول برایتان تعریف کنم تا در جریان موبه‌موی ماجرای پاپوش‌دوختن سنای آمریکا برای چارلی چاپلین قرار بگیرید.

قربانیان جنگ رسانه‌ای نظام سرمایه‌داری
نظام سرمایه‌داری آمریکا که به‌شدت از نفوذ کمونیسم در این کشور بیم داشت، در سال‌های اوج‌گیری جنگ سرد، یعنی اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی، با استفاده از غول‌های رسانه‌ای خود، موضوع وحشت از کمونیسم را به صورت گسترده در جامعه آمریکا تبلیغ کرد؛ تا جایی که برای مردم این کشور، کمونیسم حکم شیطان را یافت و مقابله با آن، امری مقدس تلقی شد. درست در چنین زمانی بود که ژوزف مک‌کارتی، سناتور جمهوری‌خواه ایالت ویسکانسین که به‌تازگی رئیس کمیته فرعی تحقیقات سنا شده بود، دست به یک بازی تبلیغاتی بزرگ برای دامن‌زدن به این وحشت عمومی زد. او مدعی شد که کمونیست‌ها در تمام ارکان کشور، از ارتش گرفته تا سینمای آمریکا نفوذ کرده‌اند و این به معنای آغاز یک جنگ داخلی در ایالات متحده است. مک‌کارتی مدعی شد فهرستی از ۲۴۰ کمونیست فعال در رده‌های بالای کارگزاران سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آمریکا در اختیار دارد؛ هرچند او هیچ‌گاه این فهرست را ارائه نکرد، اما رویکرد پوپولیستی وی، فضای پرتنشی را در آمریکای دهه ۱۹۵۰ به‌وجود آورد؛ تا جایی که رسانه‌های ایالات متحده، هر روز به یک نفر انگ کمونیست‌بودن می‌زدند و با این ترفند، او را از جامعه جدا و به سوژه خبری تبدیل می‌کردند. مک‌کارتی در مصاحبه‌ای جنجالی که با شبکه ان.بی.سی انجام داد، چاپلین را هم یکی از کمونیست‌های مخفی معرفی کرد و او را دروغگویی بزرگ نامید. این مصاحبه باعث شد که نام هنرمند مشهور هالیوود بر سر زبان‌ها بیفتد؛ اما چرا چاپلین؟ مگر او چه کار مشکوکی انجام داده بود که می‌توانست مشکوک به کمونیست‌ بودن باشد؟

همه بهانه‌های مک‌کارتی
بهانه‌هایی که مک‌کارتی و دوستانش برای کمونیست بودن چاپلین ارائه می‌کردند، از پیش از تولد وی آغاز می‌شد. آن‌ها معتقد بودند که پدر و مادر چاپلین، دو روس متواری‌شده به انگلیس هستند و نفسِ روس‌ بودن، از نظر سناتورهای سرمایه‌دار، می‌توانست به صورت بالقوه، یک نفر را متهم به داشتن مرام اشتراکی کند! از سوی دیگر چاپلین در سال ۱۹۴۲ و در اوج جنگ‌جهانی‌دوم، در یک سخنرانی عمومی، به حمایت از ایجاد جبهه دوم به وسیله شوروی، علیه آلمان‌نازی پرداخته بود. البته در این زمان، رفتار او را یک اقدام میهن‌پرستانه می‌دانستند، اما ظاهراً ۱۰ سال بعد، معنای این کار عوض شده بود و آن را مصداق حمایت از کمونیسم فرض می‌کردند! بهانه دیگری که چاپلین به دست سناتورهای پوپولیست آمریکا داد، دیدار او با یک شاعر روس در هالیوود، در سال ۱۹۴۶ بود؛ مک‌کارتی و دوستانش به دلیل همین دیدار، چاپلین را متهم به کمونیست‌بودن می‌کردند؛ در حالی که خودشان به آن شاعر روس که از دست نظام کمونیستی فرار کرده بود، ویزای اقامت در آمریکا را داده بودند. توجه چاپلین به فقر و طبقه کارگر در آثارش که اتفاقاً دلیل محبوبیت و جذابیت آن‌ها در سطح جهان شده بود نیز، بهانه دیگر سناتورها محسوب می‌شد؛ آن‌ها می‌گفتند که چه معنا دارد در کشور ما، کسی دایم از فقر و مشکلات طبقه کارگر حرف بزند، مگر این‌که ریگی به کفش داشته باشد! خروج از آمریکا، برای همیشه این اتهامات در سال ۱۹۵۲ به اوج خود رسید و چاپلین مجبور شد چند روز بعد از اکران فیلم مشهورش، «لایم لایت»(روشنایی‌های صحنه) با بازی خودش، کلیر بلوم، نیگل بروس، باستر کیتون و سیدنی چاپلین، برای بازداشت‌نشدن و گریز از فضای وحشتناک کمیته تحقیقات سنا که بی‌برو برگرد حکم به کمونیست‌بودن وی می‌داد، برای همیشه از آمریکا خارج شود. هر چند شش سال بعد، در ۱۹۵۸، یعنی یک‌سال بعد از مرگ سناتور مک‌کارتی، دولت آمریکا اعلام کرد که چاپلین می‌تواند به این کشور بازگردد، اما او ترجیح داد دیگر به کشوری که نمی‌تواند جای امنی برای امثال وی باشد، بازنگردد. چاپلین طی این مدت، بارها و بارها از تریبون‌های مختلف اعلام کرد که نه کمونیست است و نه علاقه‌ای به مرام اشتراکی دارد؛ اما جو حاکم بر رسانه‌های آمریکا، پوپولیستی‌تر از آن بود که از خیر چنین سوژه جذابی بگذرد. چارلز اسپنسر چاپلین سرانجام در ۲۵ دسامبر سال ۱۹۷۷(۴ دی ۱۳۵۶)، در کرسیرسوروُو، شهری ییلاقی در سوئیس، دار فانی را وداع گفت و در گورستان همین شهر به خاک سپرده شد. چاپلین هنگام مرگ ۸۸ ساله بود.

روزنامه خراسان

نظرات بینندگان