پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : احمد سمیعی گیلانی او را از کسانی دانسته است که دارای نبوغ در عرصه های متعدد و متنوع علمی، ادبی و فرهنگی است.
هرچند که تخصص دکتر حسین
معصومی همدانی را باید در تاریخ علم دانست، اما او علاوه بر ریاضیات و
فلسفه علم در زمینه نشر یکی از ویراستاران بنام کشور محسوب می شود و هم
اکنون عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.
دکتر معصومی همدانی -
این روزها کمتر در محافل حضور می یابد و بیشتر سعی دارد به جمعآوری مقالات
علمی خود بپردازد. از وضعیت آشفته نشر گله مند است اما بر این اعتقاد است
که ناشران با آثار نازل تنها سعی دارند عطش کاذبی را که در بازار است از
بین ببرند.گفت و گوی ما با ایشان به بررسی حال و هوای نشر اختصاص دارد که
تقدیم تان می شود:
*در سال های
اخیر حوزه نشر، بیش از نگاه فرهنگی، تحت تأثیر نگاه های بازاری قرار گرفته
است. دلیل اصلی این نزول علمی و فرهنگی از دیدگاه شما چیست و برای برطرف
شدن این معضلات چه باید کرد؟
** این موضوع علت های ساختاری دارد و شاید
یکی از علت های اصلی اش این است که تعداد مصرف کنندگان کالاهای فرهنگی در
ایران نسبت به تولیدکنندگان بسیار بالا است. برای مثال در ایران اگر در سال
40 هزار کتاب به چاپ می رسد در کشور فرانسه هم همین حدود کتاب چاپ می شود،
اما نسبت تولیدکنندگان فرانسوی ده برابر تولیدکنندگان ایرانی است. یعنی
اگر اسم یک مترجم ایرانی روی جلد ده کتاب در سال ظاهر می شود اسم یک مترجم
فرانسوی روی یک کتاب ظاهر می شود.
از سوی دیگر عطشی در بازار و در میان
مردم است که اطلاعاتی درباره موضوعات مختلف پیدا کنند؛ برای مثال مردم
علاقه مند هستند درباره تاریخ ایران اطلاع پیدا کنند و کسی بخواهد کتابی
بدیع درباره تاریخ ایران بنویسد باید سال ها کار کند و هزار صفحه کتاب
بنویسد. بنابراین با این عطش بازار افرادی از کتاب های موجود اثری سر هم می
کنند تا به این بازار تشنه برسانند. این تشنگی مانند هر چیز دیگر است و
وقتی کالای درستی در دسترس نباشد مردم نمی توانند تشنه بمانند و از آب
آلوده رفع تشنگی می کنند.
* تاریخ نشر در کشور ما نشان دهنده این موضوع
است که در گذشته ناشران ما نگاه های متفاوتی به حوزه کاری خود داشتند و حتی
در این باره از مشاوران و ویراستاران آگاه بهره می بردند، اما هم اکنون
این موضوع به مراتب کم دیده می شود. به عقیده شما این تغییر فرهنگ نمی
تواند برای نشر کشور آسیب رسان باشد؟
** البته ناشران هم عده ای تاجر
هستند و می خواهند سود خود را ببرند و هیچ چیز بدی هم در این قضیه نیست،
اما ساختار بازار نشر در ایران این گونه است که ناشر بر روی کتابی سرمایه
گذاری بسیاری کند دخل و خرج این کتاب برابر نخواهد بود. مثلا کتابی درباره
تاریخ مشروطه به نویسنده ای سفارش داده شود و ناشر می تواند پانزده درصد
پشت جلد به مولف بدهد و طبعاً کیفیت کارش پایین می آید؛ یعنی زمانی پاداشی
که مردم می گیرند متناسب نباشد سعی می کنند وقت کمتری بگذارند.
* با
توجه به گفته های شما آیا دخالت بخش دولتی در این موضوع و همچنین قوانینی
که درباره ممیزی وضع می شود می تواند در این زمینه میسر باشد؟
** این ها
هیچگونه تأثیری بر بازار نشر ندارد و ممیزی فقط به مسایلی خاص حساسیت دارد
و به این موضوع بی توجه است که کتابی کپی برداری شده است.
* یکی از
راه حل هایی که در سال های اخیر مطرح شده است الحاق ایران به کپی رایت است.
کپی رایت می تواند بخشی از مشکلات حوزه نشر را برطرف کند؟
** کپی رایت
هم مساله بسیار پیچیده ای است و هرگز به کیفیت کار، کاری ندارد. من موافق
پیوستن ایران به هر قانونی هستم ولی درباره کپی رایت ناشرانی که نفوذ و
ثروت بیشتری دارند می توانند کپی رایت را بگیرند و در نتیجه به هر شکل
ترجمه هایی با کیفیت پایین بدهند و کس دیگر نمی تواند ترجمه کند و لااقل
وضع فعلی این حسن را دارد که مترجمان ترجمه بهتری بدهند، ولی وقتی کپی رایت
باشد دیگر این موضوع امکانپذیر نخواهد بود. نخست اینکه دولت باید کپی رایت
را بگیرد و این امر کارهای حقوقی مفصلی می خواهد و ناشری که تولیدیاش 25
جلد کتاب در سال است نمی تواند با مک گروهیل که سالی چندصد کتاب تولید می
کند وارد معامله شود. بنابراین باید یک دستگاه دولتی به وجود بیاید و آن
دستگاه دولتی آلوده به کارهای بروکراتیک می شود احیانا سلیقه ها که در کار
ممیزی به طور غیر اصولی وارد می شود آنجا در کپی رایت اعمال می شود.
*
یکی از عواملی که سبب ورود آثار نازل در بازار شده است تألیفات کم ارزش در
دانشگاه ها است. وضعیت تألیفات دانشگاهی را چگونه ارزیابی می کنید؟
**
وظیفه اصلی فرد دانشگاهی تدریس است و بعد تحقیق و تألیف. اما وزارت علوم هم
اکنون مقرراتی برای ترفیع استادان وضع کرده است که بیشترین امتیاز را به
تألیف و تحقیق می دهند؛ درواقع کار تدریس اولین وظیفه دانشگاه ها است.
یعنی
اگر فرد بهترین استاد هم باشد باید دو مقاله در سال چاپ کند تا ترفیع
بگیرد، در حالیکه استادانی هستند که به دلیل علاقه به تدریس نمی توانند به
این کار بپردازند. تحقیق یک کار است و تدریس کار دیگری و به دلیل تولید علم
تکیه بر تحقیق و تألیف گذاشته اند.
* یکی از اتفاقات دیگری که این روزها در نظام دانشگاهی به شدت مشاهده می شود، نوشتن مقالاتی است که محتوای علمی بسیار کمی دارند؟
**
البته نوشتن مقاله تخصصی نسبت به نوشتن کتاب کار سختی نیست و هیچ دلیلی
ندارد از صد استاد خوب بتوانند کتاب بنویسند. در ایران هر استادی ملزم است
که مقاله ای بنویسد و چون نمی تواند کاری کند با چسب و قیچی کتاب را تهیه
می کند.
* هم اکنون اتفاق دیگری نیز در نشر کشور دیده می شود. بسیاری از
متون قدیمی نیز به صورت گزیده و مکرر به چاپ می رسد که در بسیاری از موارد
این کتاب ها حرف تازه ای ندارد؟
** تصحیح متون کهن کار بسیار سختی است
چون باید نوشته فرد دیگری را که تاریخی گذشته و روایتی را عرضه کند روایت
شود. این کار توانایی زیادی می خواهد و کسانی این توانایی را دارند کم
هستند و متون موجود زیاد است و فرد باید به تاریخ تطور و تاریخ زبان فارسی و
عربی کاملاً مسلط باشد. آسانترین کار در نگاه ظاهری این است که یک نسخه
خطی تصحیح و چاپ شود اما برای تصحیح یک کتاب بدیع باید نقشه قبلی داشت. هم
اکنون عطشی در بازار است درحالیکه متون تصحیح نشده زیادی داریم، تصحیح
تکراری از یک متن که بسیاری از مشکلات آنها حل شده وجود دارد و هر سال یک
تصحیح جدید بیرون می آید و واضح ترین حالت آن فردوسی و حافظ هستند و دیوان
های دیگری که تصحیح می شود معلوم نیست از تصحیح قبلی بهتر باشد.