پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : نمایش تیم ملی کشورمان منهای بازی به یادماندنی اشکان دژاگه فاقد ارزش لازم
بود. تیم ملی در روزی که با یک امتیاز هم به عنوان تیم اول راهی مرحله بعد
می شد نتوانست انتظار ها را برآورده کند. انگار این بازی تنها برای معرفی
چهره ای جدید به فوتبال ایران برنامه ریزی شده بود و گرنه هیچ بازیکنی در
میان بازیکنان اصلی تیم ملی چشم ها را خیره نکرد.
ضعف بزرگ همان جا بود
که پیش تر نیز به آن اشاره می شد. تیم ملی نتوانست در غیاب دو مهره کلیدی
خود ( تیموریان و جباری) در خط میانی نمایش دلپذیری داشته باشد. برای اثبات
این ادعا کافی است عملکرد هافبک ها را در حملات تیم ایران در ذهن مرور
کنیم. نه! رد پایی از آن ها مشاهده نمی شود. گل اول که حاصل نفوذ مهرداد
پولادی بود. بازیکنی که برای تیم ملی در پست دفاع چپ بازی می کند. گل دوم
هم که تمام و کمال حاصل نبوغ و استعداد ذاتی اشکان دژاگه بود. حال این دو
گل را از ذهن پاک کنید. هافبک های تیم ملی چند بار مهاجمان را در موقعیت
گلزنی قراردادند؟
علی کریمی، پژمان نوری و جواد نکونام چه کار خاصی
انجام دادند؟ آیا پاسی از آن ها که منجر به ایجاد موقعیت گل بشود ارسال شد؟
پاسخ روشن است. هافبک های تیم ملی درطول 90 دقیقه حتی یک بار هم اقدام به
این کار نکردند. اوضاع وقتی فاجعه بار تر شد که محمد نوری نیز زمانی که به
میدان آمد کار خاصی از پیش نبرد.
بازیکنی که بی تعارف 2 سال قبل از
جباری هم آماده تر بود و اکنون روزهای خوشی را پشت سر نمی گذارد. پس از
بازی با قطر این سوال به وجود آمد که چرا تک مهاجمان تیم ملی نتوانستند حتی
یک ضربه را هم به سوی چارچوب دروازه حرف بزنند؟ پاسخ این سوال روشن است:"
ضعف آمد دلیل ضعف!" وقتی موقعیتی ساخته نمی شود مهاجمان تیم ملی چگونه ضربه
ای را به سوی دروازه حریف بزنند؟
در اینکه تیم ملی مهاجم نوک تمام عیار
ندارد شکی وجود ندارد. نه کریم انصاری فرد و نه رضا نوروزی تا کنون آن
مهاجم دلخواه نبودند. محمد قاضی هم که امیدوارمان می کرد نیز در این میدان
افت محسوسی داشت. اما به واقع دلیل ضعف مهاجمان به یک اشکال ساختاری عمیق
مربوط می شود. وقتی مهاجمان در موقعیت گل قرار نمی گیرند در واقع دلیلی جز
توپ رسانی نا مناسب از سوی هافبک ها وجود ندارد. بی تعارف می توان گفت که
تیم کروش هم وابستگی خاصی به دو هافبک مطرح فوتبال ایران دارد و اینگونه
نیست که فقط پرویز مظلومی و امثالهم دست به دامان این دست بازیکنان باشند.
در
فوتبال ایران باب شده که مربیان ایرانی ستاره محور هستندو لااقل طی سال
های گذشته بارها این جور انتقاد ها علیه مربیان گوناگون شنیدیم اما امروز
هیچ کس نیست به این واقعیت اشاره کند که تیم کروش نامدار و با تجربه نیز
بدون جباری و تیموریان در خط میانی هیچ ندارد و دستش خالی و بی بنیه است.
شاید اینکه چون او کروش است و از یک عقبه بلند سود می برد منتقدان فوتبال
ایران در مقابلش کرنش می کنند و او را ماورایی و متفاوت می پندارند؟!
اینکه
اهالی فوتبال بایستی در این برهه دست به دست هم دهند و تیم ملی کشورمان را
برای صعود به جام جهانی یاری رسانند امری مهم و ضروری به حساب می آید اما
این دلیل نمی شود که ذهن منتقدان دچار بی انصافی شده و ضعف های تیم کروش و
البته وابستگی اش به ستاره های فوتبال ایران را ندید. کروش تا کنون جز
مهرداد پولادی بازیکنی را نساخته و همه شاکله اصلی تیم او همان است که پیش
تر می دیدیم و بد تر از همه اینکه در غیاب آندو و مجتبی دچار سردگمی محض می
شود.