arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۳۹۵۱
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۹

یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه، جمعه ۱۲ مرداد ۱۲۴۵؛ کتاب گرامر و تاریخ ینگی دنیا خواندم

دو شیشه عکس جمعیت – دوچشمی – عکاس‌باشی ما را انداخت، خوب نشد، می‌گفت گرم است... کتاب گرامر و تاریخ ینگی دنیا خواندم. عکاس‌باشی چهار شیشه عکس کوه، اردو و غیره انداخت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

دیشب [انیس‌الدوله] و صبح [شیرازی] بزرگه [نصفه] بله شد. در منزل توقف شد. ناهار منزل خوردیم، بعد از ناهار قدری برات آقاخانی۱ موچول‌خان آورد، نوشتیم. بعد از آن دو شیشه عکس جمعیت – دوچشمی – عکاس‌باشی ما را انداخت، خوب نشد، می‌گفت گرم است.

بعد نماز خوانده چهار ساعت و نیم به غروب مانده سوار شدم به اسب کمند احمدخانی؛ از سمت دست راست شکرآب، از اردو و غیره رد شده، بالای کوهی رفتیم، سایه سنگی پیدا کرده نشستیم. آلوبالو، چای، هندوانه، انگور و غیره خوردیم. با دوربین در سبزه‌های کوه البرز، آن طرف یخچال، به قدر شصت هفتاد شکار پیدا کردم، می‌چریدند. به میرشکار نشان دادم، قدری ذوق کردم.

یحیی‌خان، عکاس‌باشی، میرزا علی‌نقی، حسین‌خان، موچول‌خان، پسر بهاءالملک، محقق و غیره بودند. خیلی صحبت کردم. کتاب گرامر و تاریخ ینگی دنیا خواندم. عکاس‌باشی چهار شیشه عکس کوه، اردو و غیره انداخت.

غروبی برگشتم منزل، از آن بالا اردو و حرم‌خانه و غیره خوب پیدا بود، با دوربین تماشا کردم. گربه‌کندی و کوچکه را دیدم بازی می‌کردند. زن‌ها را دیدم. آقا ابراهیم، منزل فشنگ می‌بست برای آتش‌بازی، دیدم. شب غلام‌بچه‌ها و غلام‌علی‌خان [و] آقا یوسف رفتند بالای کوه آتش‌بازی کردند.

 

پی‌نوشت:

۱- آقاخان امین‌الصحه شوهر طوطی خانم همدانی (دده ناصرالدین‌شاه) که بعدها پیش‌خدمت شاه شد. وی همچنین پدر غلامحسین گیلانی معروف به موچول‌خان و ملقب به صدیق‌السلطنه بود.

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۱-۱۲.

نظرات بینندگان