arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۴۹۷۳
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۶ شهريور ۱۳۹۹

یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه، دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۲۴۵؛ در دره کوه‌سنگی مسگرآباد که به طرف دوشان‌تپه نگاه می‌کند رفتم مارُق (شکار)

بعد از ناهار باز سوار شده به اسب کهر خانه‌زاد راندیم، نزدیک مسگرآباد رفتیم. بعد پیاده شده در دره کوه‌سنگی مسگرآباد که به طرف دوشان‌تپه نگاه می‌کند رفتم مارُق. باز محمدعلی‌خان بود. یک ماده آهوی تک خوابیده بود. برخاستم با چهارپاره زدم افتاد، اما بچه نداشت، شیر هم داشت. ولی سرش را برید، برداشته آمدیم سر قنات. قنات ماشاءالله سه سنگ آب داشت. قدری دراز کشیدم خوابم نبرد، برخاستم. بعضی احکام دیوانخانه و غیره خوانده...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

صبح برخاسته سوار شدیم، رفتیم سر قنات. کفترهای برجِ کفترخان۱ دسته دسته می‌پریدند بالا می‌رفتند، بازی می‌کردند؛ بسیار خوب. کاروان گل‌ها تازه شکوفه و گل کرده است، قرمز قرمز، بسیار خوب. با حاجب‌الدوله صحبت‌کنان رفتم، او مرخص رفت مجیدآباد۲. من در کالسکه بودم، آدم میرشکار آمد که «آهو نزدیکی قنات هست.» ناهار نخورده رفتیم مارُق [شکار]. یک آهو درآمد، میرشکار به خیال این‌که آهو را این می‌برد، گفت «تند بیا.» سربالایی بود، دویدم. وقتی که رسیدم خسته شدم. آهوها هم بودند، انداختم نخورد. محمدعلی‌خان، قهرمان‌خان، ابوالقاسم‌خان، ابراهیم‌خان نایب و غیره بودند. برگشتیم سر قنات ناهار خوردیم. از بی‌خوابی کسل بودم. حکیم طولوزون [و] یحیی‌خان روزنامه خواندند. امین‌الملک، حاجی میرزا علی، ادیب‌الملک، افشاربیک، محقق، علی‌رضاخان، موچول‌خان و غیره و غیره بودند.

بعد از ناهار باز سوار شده به اسب کهر خانه‌زاد راندیم، نزدیک مسگرآباد رفتیم. بعد پیاده شده در دره کوه‌سنگی مسگرآباد که به طرف دوشان‌تپه نگاه می‌کند رفتم مارُق. باز محمدعلی‌خان بود. یک ماده آهوی تک خوابیده بود. برخاستم با چهارپاره زدم افتاد، اما بچه نداشت، شیر هم داشت. ولی سرش را برید، برداشته آمدیم سر قنات. قنات ماشاءالله سه سنگ آب داشت. قدری دراز کشیدم خوابم نبرد، برخاستم. بعضی احکام دیوانخانه و غیره خوانده، هندوانه، چای و غیره خورده، ماچکی هم بود. شیرمحمد آمد که «در سیاغار تکه هست.»

قدری با حکیم [و] یحیی‌خان لغت نوشتیم. بعد سوار شده از راه کوه سیاغار رفتم. تکه مکه نبود. رحمت‌الله آمد گفت «هفت تکه بزرگ بودند، رفته‌اند.» آمدیم منزل، آب رزَک کم بود. میرشکار می‌گفت «می‌خواهم به عتبات بروم.»

شب را بعد از شام رفتم بیرون. امین‌الملک، معیر و غیره بودند. قدری در مهتاب گشتم. خواننده‌ها را آورده بودند اجماعا. چون خواب داشتم رفتم خوابیدم، خوانندگی نشد.

پی‌نوشت:

۱- برج کفترخان، کبوترخان، کبوترخانه یا کفترخانه‌ها که بدان‌ها کبوترخان نیز اطلاق می‌شده، ساختمان‌هایی بوده که معمولا به شکل استوانه ساخته می‌شده و به جهت حفظ و مراقبت کبوترها، و همچنین از کود استحصال‌شده از فضولات کبوترها به جهت مصارف کشاورزی و صنعتی استفاده می‌شده است.

۲- مجیدآباد از مستحدثات محمدخان ابری حاجب‌الدوله در شرق تهران [تهرانپارس فعلی] بود که به نام پسرش مجید «مجیدآباد» نام‌گذاری شده بود. (المآثر و الآثار، باب هفتم، ص ۸۷).

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، ص ۵۰.

نظرات بینندگان