arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۵۲۶۴
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۹

یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه چهارشنبه، ۲۸ شهریور ۱۲۴۵؛ درس فرانسه خواندیم

درس فرانسه خواندیم، طولوزون، یحیی‌خان، معیرالممالک و غیره بودند. محمدعلی‌خان مرخص شد رفت به شهر. روضه‌خوانی دارد، ده پانزده روزه مرخص شد. آقا ابراهیم آبدار از شمیران رفته است شهر، هنوز شهر است. آدم میرشکار آمد که «در سه‌پایه شکار هست»، گفتم خودشان بزنند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

در منزل توقف شد، میرشکار خبر فرستاده بود «ارقالی [قوچ وحشی] در سه‌پایه هست.» گفتم خودشان بزنند. درس فرانسه خواندیم، طولوزون، یحیی‌خان، معیرالممالک و غیره بودند. محمدعلی‌خان مرخص شد رفت به شهر. روضه‌خوانی دارد، ده پانزده روزه مرخص شد.

آقا ابراهیم آبدار از شمیران رفته است شهر، هنوز شهر است. آدم میرشکار آمد که «در سه‌پایه شکار هست»، گفتم خودشان بزنند. عصری میرشکار آمد - یعنی شب که رفتم بیرون آمده بود - یک بره آهو آورده بود. می‌گفت «آن‌قدر بز تکه و آرقالی در بیددره و سه‌پایه بود که حساب نداشت»، متعرض نشده، آمدیم در سه‌تپه بره آهو را زدیم.

شب مهتاب خوبی بود. طولوزون، یحیی‌خان و میرزا علی‌نقی بودند. از آن‌جا خود محمدتقی‌خان را دیدم؛ ناخوشی شکم مزمنی دارد. خلاصه رفتم اندرون. به مبال که رفتم از بواسیر بی‌پیر خون زیادی آمد. صبح هم خون آمد، خیلی خون آمد. آقا محراب خواجه انیس‌الدوله به زیارت مشهد می‌رود.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، ص ۵۲.

نظرات بینندگان