خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
ساعتها را امشب يك ساعت عقب كشيديم؛ خودم را با وضع جديد تطبيق دادم. [براي شركت در مراسم سالگرد دفاع مقدس]، ديرتر از خانه بيرون رفتم. ساعت نُه صبح به ميدان آزادى رسيديم. بلافاصله مراسم رژه نيروهاى مسلح شروع شد. سخنرانى كوتاهى كردم و رژه را تحويل گرفتم. ارتشىها، خيلى بهتر از سپاهيان رژه مىروند؛ تميزتر و مرتبتر.
پرواز هواپيماهاى جنگى و هليكوپترها و گلباران، سقوط چتربازها انجام شد. قبل از اتمام رژه به دفترم برگشتم. تا عصر كارها را انجام دادم. صبح امروز آتشسوزى وسيعى در بازار تهران رخ داد. بلافاصله كه در خانه مطلع شدم، دستور سرعت در اطفاي حريق را دادم. سرانجام پس از سه ساعت خاموش شد اما خسارات زيادى داشت.
عصر شوراى عالى انقلاب فرهنگى جلسه داشت. تصويب شد كه برنامهريزى بهداشت و درمان در اختيار خودشان باشد. تا ساعت هشت ونيم شب كار كردم و به خانه آمدم. فيلمى در مورد جبهه ديدم.
سال ۱۳۷۲
در گزارشها، اقدام يلتسين به انحلال پارلمان روسيه و متقابلاً اقدام پارلمان به عزل يلتسين و جايگزينى روتسكوى به جاى او و حكم دادگاه قانون اساسى روسيه بهخلاف بودن اقدام يلتسين و بحران و صفكشىهاى داخلى و حمايت قدرتهاى غربى از يلتسين، مهمترين مسايل روز است.
به دفتر رهبرى رفتيم. آقاى رائو هم براى ملاقات آمد. قسمتى از ملاقات را ماندم و قبل از اتمام مذاكرات، براى شركت در مراسم رژه نظامى هفته دفاع به ميدان آزادى رفتم. سخنرانى كوتاهى نمودم و رژه يگانها را تحويل گرفتم؛ سپاه منظمتر از دفعات قبل شده بود.
تا عصر كارها را انجام دادم. سپس ساعت سه براى بدرقه هيأت هندى به فرودگاه رفتيم. بعد از مصاحبه و بدرقه رسمى به دفتر مراجعت كرديم. براى انجام كارهاى مانده به دولت نرفتم.
سر شب آقاى [غلامرضا] آقازاده، [وزير نفت] آمد و براى مذاكرات جلسه اوپك كسب نظر كرد. آقاى [رضا] امراللهى، [رييس سازمان انرژي اتمي] آمد و براى سفر به اجلاس آژانس انرژي اتمي نظر خواست و براى ارز قراردادهاى روسيه و چين استمداد كرد. با [آقاي هلموت كُهل]، صدراعظم آلمان، تلفنى صحبت كردم. قرار شد براى حل مشكل بدهىهاى مُعوق اقدام كنند.
سال ۱۳۷۳
ساعتها را يك ساعت به عقب كشيديم. ساعت نُه و نیم سابق و هشت و نیم جديد، براى مراسم رژه نيروهاى مسلح در اولين هفته دفاع مقدس، به ميدان آزادى رسيديم؛ سخنرانى كوتاهى كردم و رژه واحدهاى نمونه ارتش و سپاه و بسيج و ناجا را تحويل گرفتم. به دفترم رفتم.
آقای ابومرزوق، مسئول عمده حماس فلسطين و همراهانش آمدند. گزارشى از وضع فلسطين و برنامهها و خط مشى حماس دادند و من سئوالات زيادى از آنها، دربارة وضع و كارشان كردم. بناست به مبارزه و جهاد ادامه بدهند و با [یاسر] عرفات، [رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین]، همكارى نكنند. مدعى بودند، جز ايران، هيچ دولت اسلامى و عربى به آنها كمك نمىكند و فقط كمكهاى مردمي را دارند.
آقاى [هادی] نژادحسينيان، [وزیر صنایع سنگین] آمد. توضيحاتى دربارة كارها داد و تلاش داشت، ابهامات احتمالى را برطرف كند. مايل است او را به مجلس معرفى كنم، ولى آمادگى هم دارد، اگر ديگرى معرفى شود، با او همكارى كند. عصر به خانه آمدم. كارها را به خانه آوردم.
سال ۱۳۷۴
در گزارشها، بارانهاي زياد شمال، برخلاف معمول قابل توجه است كه مشكلاتي هم آفريده است. براي مراسم سالگرد دفاع [مقدس] كه نيروهاي مسلح برگزار ميكنند، به ميدان آزادي رفتيم. با صحبت من، برنامه شروع شد. رژة نيروها را گرفتم، براي رژة ابزارجنگ نماندم. هنگام عبور هر يك از واحدها، فرمانده مربوطه توضيحات ميداد. ظهر بچهها جمع بودند؛ به جز ياسر كه در مشهد است. عصر با محسن، مقداري از خاطرات جنگ را براي نشر در هفته دفاع، خوانديم.
سال ۱۳۷۵
براى مراسم هفته دفاع، با محسن به ميدان آزادى رفتيم. سخنرانى مفصلى دربارة جنگ و پيروزىها و استحكام نظام در آينده نمودم و رژه نيروهاى پياده را تحويل گرفتم. مجموعاً دو ساعت و نيم طول كشيد. براى رژه موتورى و هوايى نماندم.
به دفترم رفتم. عصر آقايان [محسن] نوربخش، [رییس کل بانک مرکزی] و [محمدعلی] نجفى، [وزیر آموزش و پرورش] آمدند. راجع به تسهيلات ريالى و ارزى، آقاى نوربخش گزارش داد. از بىطرف نبودن دستگاه قضايى در مسایل انتخابات گذشته، شكايت كردند و براى مساعدت به دكتر [محمدتقی] بانكى استمداد نمودند.
آقاى دكتر [هادی] منافى، [رییس سازمان حفاظت محیط زیست و رییس سازمان نظام پزشکی] آمد. در مورد مشكلاتى گفت كه قانون جديد نظام پزشكى پيش آورده و باعث عدم شركت بخشى از اطبا در انتخابات شده است. آقاى [محسن] قرائتى، [رییس ستاد اقامه نماز] آمد و راجع به برنامه سمينار نماز فردا در زنجان توضيح داد و براى مطالبى كه مىخواهد مطرح كند، مشورت كرد.
آقاى [علاءالدین] بروجردى، [معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امورخارجه]، تلفنى گزارش سفر به افغانستان و توفيق در ايجاد هماهنگى بين حزب وحدت و [ژنرال] دوستم و دولت كابل را داد و براى كمكهاى وعده داده شده، اجازه خواست.
سال ۱۳۷۶
مطابق قرار، بنا بود در دفتر كوشك باشم، ولى به خاطر جلسه فاتحه مرحوم [یدالله] اميرى، پاسدارمان به مجمع رفتم. عفت هم آمد. در مراسم فاتحه شركت كردم و به برادر و فرزندانش دلدارى دادم.
آقاى دكتر حبيبى، [معاون اول رییس جمهور]، براى چارهجویى در مسأله شهردارى تهران آمد كه اين روزها با اعلان تخلفات، سخت تحت فشارند و نيز در مورد كارهاى دولت كه تاكنون برنامه چشمگيري اعلام نكردهاند و ركود هم عارض شده است.
در خبرها بود كه آقاى خاتمى، [رییس جمهور] كه به اردبيل رفته و در اثر بدى هوا، نتوانسته در فرودگاه اردبيل فرود آيد، به تبريز رفته و ناچار با ماشين به اردبيل رفتهاند و با چند ساعت تأخير رسيدهاند. سال گذشته من هم به خاطر بدى هوا، مجبور شدم سفرم را لغو كنم. فرودگاه احتياج به ناوبرى دارد.