روزنامه اینترنتی فراز نوشت: این روزها و در حالی که هشدارهای مستقیم و رسمی وزارت بهداشت درباره افزایش شیوع کرونا در پاییز و زمستان ادامه دارد و حوزه های زیادی چون فرهنگ و هنر زیرِ بار خسارات کمر خم کرده اند، عطش برگزاری جشنوارههای مختلف دولتی در نیمه دوم سال ، حتی با اوج گرفتن کرونا ادامه دارد و هفته ای نیست که خبر برگزاری یا انتشار فراخوان جشنواره ای به گوش نرسد. آن هم در شرایطی که تقریبا تمامی این جشنوارهها به لحاظ مالی بر گرده بیتالمال سوارند و با هزینه برگزاری تک تک آن ها می توان لااقل برای چند ماه هم که شده اسباب کمک به معیشت بدنه فرهنگ و هنر از جمله سینما را فراهم کرد! سخن کوتاه می کنیم چراکه علیرغم تمام آن چه گفته شد، سرانجام تعهد مسئولان سینمایی کشور برای برگزاری جشنواره های سینمایی به هرقیمتی آن هم در شرایط وخیم کرونایی محقق گشت و نخستین روز از سیوسومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان پر هیاهو و بی توجه به بحرانی چون کرونا، در اصفهان آغاز شد. جشنواره ای که در تهران نیز با سالن خلوت و بی رونق سینما فرهنگ میزبان اهالی رسانه بود. البته معلوم نیست که این میزبانی به همراه هزینه کرد چه مبلغ از بودجه بیت المال و نهایتا فاکتور شدن چه رقمی خواهد انجامید؛ اما در مجموع سبب شد تا نخستین روز جشنواره سیوسوم با دو فیلم رسمیت پیدا کند. این جشنواره از روز گذشته آغاز به کار کرده و در تهران و نصفجهان بهصورت همزمان در ۶ روز ، بهصورت فیزیکی و مجازی برگزار می شود. اما این جشنواره سی و اندی ساله، تا کنون چه دستاوردهایی داشته، چه تاثیر مثبتی بر سینمای کودک در سطح داخلی و بین المللی داشته و بودجه آن از کجا تامین می شود؟!
در سی و سومین دوره؛ در نخستین روز جشنواره «فیلم کودک» چه گذشت؟ - نیوز پارسی
جشنواره کودک، همواره در چالش
همین حالا ، تیتر بسیاری از خبرگزاری ها سینمایی و سایر صفحه های فرهنگی هنری را به خود اختصاص داده است؛ «جشنواره فیلم کودک اصفهان، بزرگترین رویداد فرهنگی در یک هفته اخیر کشور، آغاز به کار کرد و پذیرای فیلمهای دو بخش کودک و نوجوان از ایران و سایر کشورهای جهان است»؛ عنوان پرطمطراقی است به ویژه برای این که ثابت کند می توان در اوج شیوع کرونا نیز از تجربه برگزاری جشنواره فیلم مقاومت استفاده کرد؛ جشنواره برگزار کرد و امیدوار بود که آب هم از آب تکان نخورد! باید گفت که جشنواره فیلم کودک، حتی پیش از شیوع کرونا هم دچار چالش بود و همواره موافقان و مخالفان سرسختی داشت. مخالفان آن معتقدند این جشنواره، اتفاقی را در سینمای کودک رقم نزده و تنها یک هزینهکرد اضافی است که تاثیری در روند تولید و حمایت سینمای کودک ندارد. موافقان هم معتقدند در این بلبشوی مظلومیت ژانر کودک، وجود این جشنواره، حکم غنیمتی را دارد که سوسوی چراغ این ژانر را روشن نگه میدارد؛ جشنوارهای که طی این سالها، حاشیههایش کم نبوده، از اعتراض اصفهانیها برای در دست گرفتن صفر تا صد امور جشنواره تا انتقال جشنواره به چندین شهر و درنهایت بازگشت به اصفهان. با این حال آن چه پر واضح است روند نزولی این جشنواره طی سال ها و در محاق قرار گرفتن ژانری است که در سراسر دنیا از پولساز ترین و پر بیننده ترین ژانرهاست.
لکنت زبان سینمای ایران برای کودکان
یکی از غم بارترین اتفاقاتی که برای سینمای ایران در حدود ۲۰ سال اخیر رخ داد، رو به افول گذاشتن سینمای کودک بود. سینمای کودک از ابتدا مورد علاقه جریانهای نو اندیش و نخبهگرای فیلمسازی در ایران بود. از علی حاتمی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد، محمدرضا اصلانی و تعداد زیادی از نسل اول فیلمسازان روشنفکر ایران گرفته تا نسل دوم آن ها که افرادی از قبیل مجید مجیدی، کیانوش عیاری، تهمینه میلانی، مسعود جعفریجوزانی، محمدرضا هنرمند و… را شامل میشد، همه با سینمای کودک پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند. اما سینمای ایران امروز به وضعیتی رسیده که در ۱۰ سال گذشته، فیلمهایی که در حوزه کودک ساخته شده و رضایت کامل را جلب کرده باشند، کمتر از تعداد انگشتان دو دست هستند. از نیمه دهه ۷۰ به این طرف، سینمای کودک در ایران به خواب زمستانی عمیقی رفته که اساسا بسیاری را در مورد زنده بودنش به شک انداخته است. اگر برای کودکان دهههای ۵۰ و ۶۰ از بیضایی، کیارستمی و حاتمی گرفته تا مجیدی، عیاری و هنرمند که در بهترین و خلاقترین دوران عمر هنریشان فیلم میساختند، برای کودکان دهههای ۷۰ و ۸۰ چیزی در سبد تماشا نبود و غیر از آثار خارجی که با معیارها و سیاستهای دیگران ساخته شده بودند، تنها میشد آن ها را به تماشای آثاری از سینمای ایران در حوزه کودک دعوت کرد که از ساخت بعضیهایشان قریب به ۴۰ سال میگذشت. این وضعیت برای کودکان دهه ۹۰ وخیمتر هم هست و چنان که باد میوزد و شاخهها میجنبند، در سالهای بعد از دهه ۹۰ این شیب نزولی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. فرهیختگان در گزارشی به نکته ای جالب درباره تاریخچه برگزاری این جشنواره اشاره می کند؛ در واقع جشنواره فیلم کودک و نوجوان ایران در دورانی پایهگذاری شد که ایران رکورددار جشنوارههای موضوعی در دنیا نبود. این که در چنین دورهای یک جشنواره مجزا و مستقل به کارهای کودک اختصاص داده شد، نشان دهنده رونق این سبک از فیلمسازی در آن دوران بود و این که در ایران همچنان جشنواره کودک وجود دارد، بی آن که سینمای کودک وجود داشته باشد، نشان میدهد که در دوره جدید، ما پر از جشنوارهایم بدون این که فیلم داشته باشیم. با نگاه به نمودار صعود و سقوط سینمای کودک در ایران، سال ۱۳۷۶ را میشود درهای دریافت که این سبک از فیلمسازی در آن سقوط کرده است. از این سال به بعد بود که ساختن آثار زرد سیاسی خیلی راحتتر از پرداختن به مضامین تربیتی، میتوانستند برای یک فیلمساز ژست روشنفکری دست و پا کنند.
دوره سی و سوم، از کمیت تا کیفیت
حالا هم کرونا و محدود تر شدن ظرفیت این جشنواره مزید بر علت شده تا همچنان روند نزولی جشنواره فیلم کودک ادامه دار باشد با این تفاوت که این بار توجیه آن هم وجود دارد! باید اضافه کرد که جشنواره این دوره، تنها هفت فیلم در بخش بلند ملی را پذیرفته است که البته این تعداد به نعمت وجود یک پویانمایی بلند (بنیامین) است که اگر عنوان پویانمایی را از این بخش برداریم، تنها با ۶ فیلم بلند سینمایی در بخش ملی مواجهیم که بخش اصلی و مهم جشنواره است و قطعا نمیتواند داده آماری شایستهای برای یک جشنواره جهانی با عمر ۳۲ساله باشد، این درحالی است که تعداد فیلمهای سال گذشته این بخش، ۱۱ فیلم بود. در واقع این تعداد فیلم نشان میدهد که جشنواره نتوانسته آن حمایت لازم را از سینمای کودک به عمل آورد از طرف دیگر اصلا آن تعداد فیلم متقاضی برای این بخش وجود نداشت که حالا هیات انتخاب بخواهد از میان آن ها، مثلا ۱۰ یا ۱۱ فیلم را برای بخش بلند ملی انتخاب کند. این در نتیجه عدم حمایتی است که سبب میشود عنوان فیلم کودک تنها در یکی، دو ماه منتهی به برگزاری این جشنواره بر سر زبانها بیفتد و دیگر در طول سال، خبری از سینمای کودک نباشد.
پشتوانه ای به نام فارابی
اما نکته مهم این است که جشنواره فیلم کودک اصفهان سالهاست که سیاسی شده است. دیگر رنگوبوی قبل خودش را ندارد و حالا دیگر صدای اعتراض بهجای رسانهها، از گلوی سینماگران شنیده میشود. از ناداوری و حضور یک تعداد ثابت بهعنوان داور و سیاستگذار گرفته تا سالنهای خلوت و بلیتهایی که فروش نمیروند و از آنسو، مدیرانی که دم از موفقیت روزافزون این اتفاق فرهنگی میزنند. فارابی برخلاف جشنواره ملی و جهانی فجر و چند جشنواره متنوع سینمایی دیگر، در جشنواره کودک، فراغبال بیشتری دارد و بهاصطلاح، خودش برگزارکننده امور است. برای مثال می توان به اکران فیلمی با عنوان «مسیرمعکوس» در روز نخست جشنواره اشاره کرد؛ فیلمی به کارگردانی ابوالفضل جلیلی موحدی که با حمایت مستقیم بنیاد سینمای فارابی و با عقد قراردادی ۷۲۰ میلیون تومانی به منظور تملک و مشارکت ۶۰ درصدی این نهاد سینمایی ساخته شده است.
ابعاد دیگر هزینه کرد فارابی
البته باید گفت که این جدول عملکرد مالی بنیاد سینمایی فارابی بخش های دیگری در باب هزینه کرد دارد که می توان با در نظر گرفتن چگونگی تعلق گرفتن بودجه به المان های خاص، ابعاد تازه ای را از هزینه های این جشنواره کشف کرد. طبق گزارش مالی منتشر شده از سوی فارابی برای سال ۹۸، هیات انتخاب و داوران جشنواره، با آن که کمتعدادتر از جشنواره ملی فجر بودند، اما نصف آن ها یعنی ۱۸۴ میلیون تومان دستمزد گرفتند.برای افتتاحیه و اختتامیه حدود ۲۴۰ میلیون تومان خرج شد. حال آن که هزینه سالن در اصفهان، بهمراتب ارزانتر از تهران بوده و تعداد مدعوین و نوع برگزاری مراسم در اندازههای جشنواره فجر در تهران نیست که بخواهد به چنین ارقامی ختم شود. در این میان حدود ۲۳۰ میلیون هم صرف جوایز و هدایای برگزیدگان جشنواره کودک شد. درحالیکه جمع جوایز جشنواره ملی فجر گذشته با آن که در بیش از ۲۰ شاخه برگزیده به همراه هزینه ساخت سیمرغ داشت و هزینه بیشتری را میطلبید، کمتر از ۷۲۵ میلیون خرج آنهم در روزگار دلار ۱۷ هزار تومانی داشت . حال آن که در روزگار دلار ۱۲ هزار تومانی تابستان سال گذشته و درشرایطی که جشنواره کودک، تنها در چند بخش محدود برگزیده داشت، شاهد آن بودیم که میزان دریافتی برگزیدگان، یکسوم جشنواره ملی فجر بود که در نوع خود عجیب است. عوامل اجرایی و ستادی جشنواره نیز که ۱۳۰ نفر عنوان شده بودند و همان دوران هم بعید به نظر می رسید که تعداد این عوامل در جشنواره عریض و طویل ملی و جهانی فجر این باشد، ۴۸۷ میلیون تومان خرج روی دست فارابی گذاشته بودند. در این میان برای دوبله همزمان، ترجمه و حقالزحمه بخش بینالملل که مشخص نیست دقیقا به چه مواردی تعلق می گرفت نیز چیزی حدود ۲۹۵ میلیون تومان هزینه تعلق گرفت. خدمات پشتیبانی که باز مشخص نیست، دقیقا به چه مواردی اشاره دارد، حدود ۱۶۵ میلیون تومان شد. همچنین ترانسپورت میهمانان خارجی بیش از ۶۱۶ میلیون و ترانسپورت میهمانان داخلی هم حدود ۲۲۰ میلیون هزینه دربر داشت. انتشارات، کاتالوگ، پوستر، کتاب و سایر اقلام چاپی، ۱۹۵ میلیون هزینه درپی داشت. درحالیکه هزینه این مهم در جشنواره جهانی فجر که با توجه به بینالمللی بودن میهمانانش، ضرورت بیشتری را در این حوزه میطلبد، حدود ۲۷ میلیون بود. فعالیتهای حوزه ارتباطات، روابطعمومی فضای مجازی و امور مرتبط با رسانههای جمعی نیز رقم سرسامآور حدودا ۳۵۰ میلیونی را بهخود دید. جالب است که درطول برگزاری جشنواره کودک، اغراق نیست اگر بگوییم حتی بسیاری از اصفهانیها هم از برگزاری این جشنواره مطلع نبودند و فضای فرهنگی جامعه جو آرامی را شاهد بود که هرگز آن التهاب جشنوارههای ملی و جهانی فجر را بهخود ندید. با ۳۵۰ میلیون اعتبار برای فعالیتهای حوزه ارتباطی و رسانهای و البته روابطعمومی، باید یک امپراتوری رسانهای شکل میگرفت که تیتر تمام رسانههای حداقل فرهنگی یک هفته کشور را بهخود اختصاص دهد ، آنوقت سری به تیترهای صفحات فرهنگی روزنامهها در ایام برگزاری جشنواره کودک اصفهان سال گذشته بزنید و ببینید تا چه میزان با امپراتوری رسانهای این جشنواره مواجه بودهاید. با تمام این احوال، فارابی برای جشنواره کودک سال گذشته، حدود سهمیلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان خرج کرد؛ خرجهایی که شهرداری و استانداری اصفهان و دیگر نهادهای استانی و ملی انجام دادند هم بهکنار، حالا با یک پرسش مواجه هستیم و آن این که با این همه خرج، چرا سالنهای اصفهان خالی بود؟ این همه میهمان داخلی و خارجی که ترانسپورت آن ها بیش از ۸۰۰ میلیون تومان خرج روی دست فارابی گذاشته است، چرا در سالنها و برنامههای جانبی این جشنواره حضور نداشتند؟ چرا اصفهانیها حتی باوجود بلیت نیمبهای فیلمهای این دوره، از فیلمها استقبال نکردند؟ فارابی چه زمانی قرار است به این سوالات و سوالات بسیار دیگری که سبب شده تا هرسال جشنواره کودک اصفهان منزویتر از سال قبلش برگزار شود، پاسخ دهد و افکار عمومی و سینمادوستان و دلسوزان این هنر را آرام کند؟ پاسخ از عملکرد این مجموعه مشخص است چراکه در پاسخ به تمام این سوالات، عوامل و پشتوانه های دوره فعلی جشنواره در پاسخ به این سوال که جشنواره فیلم کودک چقدر هزینه دارد، تنها اشاره کردند که هزینه کمتر از تولید یک فیلم سینمایی است؛ همین قدر واضح و شفاف!
این داستان جشنوارهای بود که روزگاری درخشش آن از عمق دریاهای غریبه هم قابل رصد بود، اما امروز به زانو افتاده است. در حال حاضر این جریان تجاری سینمای جهان است که برای کودکان تعیین میکند چه فیلمهایی را ببینند. اما در ایران شاید بهتر است جشنواره کودک از اولویتهای مدیریتیاش کوتاه بیاید، تا بتواند آثار بهتری را به کودکان ما پیشنهاد بدهد.