سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح ارباب اینجا آمد و گفت بارها را امشب در واگن مخصوص که دکتر آقایان گرفته میفرستم به مارسیل و از آنجا مستقیما به باطوم خواهد رفت و این سهلتر و مطمئنتر است و اقدامات ممتازالسلطنه [وزیرمختار ایران در فرانسه] را هم لازم ندارد. خوشوقت شدم و مبلغی زحمت ما کم شد.
بعد رفتم به مغازه مورن که شاید لوله بزرگ را به طور محفوظ ببندیم. ممکن نشد به واسطه اینکه عملهجات باربندی سه هفته است تعطیل کردهاند. این تعطیل عملهجات هم در فرنگستان بلای غریبی برای مردم شده.
بعد مراجعت کرده در تئاتر فرانسه بلیط برای پنجشنبه و دوشنبه خریدم. ازدحام مردم هم برای بلیط خریدن در تئاتر فرانسه چیز غریبی است. از امروز برای دوشنبه آتیه جا به زور پیدا میشود.
بعد رفتم با وحیدالملک ناهار خوردم و رفتم به هوتل موریس. مادموازل داکتیلو ناخوش بود و نیامده بود. کار نصرتالدوله [وزیر خارجه] را که میخواستم انجام بدهم نشد. معینالملک و لقمانالدوله و غیره را ملاقات کرده آمدم منزل با وحیدالملک رفتیم در یک قهوهخانه [در] منمارتر شام خوردیم و رفتیم به سینمای گومونپالاس. این محل خیلی عالی و وسیع و معروف است. سینمایی که دادند یک فقره بازی دراماتیک بود راجع به Magnetiseur لهستانی و یک فقره جشن فتح روز چهاردهم ژوئیه و یک فقره وقایع جاریه که از جمله شکار رفتن شاه بود با مسیو پوانکاره. سه چهار هزار نفر جمعیت بود.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۷۲.
