پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روز پنجشنبه ششم دیماه ۱۳۰۷، قانون متحدالشکل شدن لباس اتباع ایرانی در شانزدهمین جلسه دور هفتم مجلس شورای ملی به تصویب رسید. بر اساس این قانون کلیه اتباع ذکور ایران که برحسب مشاغل دولتى لباس مخصوص نداشتند در «داخله مملکت» مکلف میشدند که لباس متحدالشکل بپوشند و کلیه مستخدمین دولت اعم از قضایى و ادارى مکلف میشدند در موقع اشتغال به کار دولتى لباس مخصوص قضایى یا ادارى بر تن کنند و در غیر آن موقعیت نیز باید لباس متحدالشکل میپوشیدند. ماده دوم این قانون هشت طبقه را از پوشیدن لباس متحدالشکل مستثنی میکرد که عبارت بودند از: ۱. مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلم که اشتغال به امور روحانى داشته باشند. ۲. مراجع امور شرعیه دهات و قصبات پس از برآمدن از عهده امتحان معینه، ۳. مفتیان اهل سنت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلم اهل سنت اجازه فتوى داشته باشند. ۴. پیشنمازان داراى محراب، ۵. محدثین که از طرف دو نفر مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند. ۶. طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند. ۷. مدرسین فقه و اصول و حکمت الهى. ۸. روحانیون ایرانیان غیر مسلم.
بر اساس ماده سه قانون متحدالشکل شدن لباس، سرپیچیکنندگان از آن در صورتی که شهرنشین بودند به جزاى نقدى از یک تا پنج تومان و یا به حبس از یک تا هفت روز و در صورتیکه شهرنشین نبودند به حبس از یک تا هفت روز به حکم محکمه محکوم میشدند.
ماده چهارم تصریح میکرد که این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین ۱۳۰۸ و خارج از شهرها در حدود امکان عملىشدنِ آن به شرطی که از فروردین ۱۳۰۹ تجاوز نکند به موقع اجرا گذارده شود. همچنین این ماده دولت را مأمور تنظیم نظامنامه و اجرای آن میشناخت.
در مذاکرات مربوط به تصویب قانون متحدالشکل شدن لباس اتباع ایرانی که به صورت لایحه به مجلس ارائه شد، افراد زیادی سخن گفتند اما جالبترین سخنرانی از جانب سید رضا فیروزآبادی نماینده مردم تهران ایراد شد. این روحانی خوشمشرب تهرانی که مخالف تصویب این لایحه بود در بخشی از سخنان خود در مخالفت با قرار دادن مجازات برای سرپیچیکنندگان از این قانون گفت:
«چون عقیدهام این است که اختیار لباس هر کس باید با خودش باشد از این جهت هیچ وقت به این چیزها عقیده پیدا نمیکنم به خصوص که هر کس اختیار کلاه و تنبان خودش باید با خودش باشد و اشخاص در امورات خودشان مختار باشند در این مملکت که در همه چیز آزادى به مردم میدهند در لباس مردم آزادى ندهند این یک چیز مضحکى است علاوه بر این شأن مجلس را اجل از این میدانم که در مملکتى که ما نقداً هیچ نداریم مگر با هو خودمان را ریشخند میکنیم [...] چون در تغییر لباس مخالف بودم در این مجازات هم مخالفم ما به زور کلاه سر مردم بگذاریم آن وقت اگر هم نگذاشتند فلان قدر جریمه بشوند و چند روز حبسشان کنیم؟ مردم را حالا که آزاد نگذاشتند لااقل خیلى هم مجازات قرار نگذارید یا مجازات خیلى مختصرى معین کنید و البته وقتى خود مردم دیدند با غیر کلاه پهلوى امورشان پیشرفت نمیکند قهراً کلاه پهلوى سرشان خواهند گذاشت و دیگر بدون آن کلاه کسى راه نخواهد رفت که آنها را مجازات کنید در هر صورت مطلقاً بنده عقیده به مجازات ندارم.»