پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتماد نوشت: رئال مادريد در حالي وارد شهر مونيخ شد كه هواي اين شهر برخلاف هفته گذشته
اش باراني و سرد شده بود. حوالي ساعت 6 بعدازظهر به وقت مونيخ، اتوبوس حامل
بازيكنان و كادر فني اين تيم به هتل رسيدند و تحت محافظت نيروي امنيتي
سريعا به طبقه سيزدهم هتل راهنمايي شدند. در اين ميان حضور محافظ اختصاصي
براي رونالدو در نوع خودش جالب توجه بود و البته طرفداران و خبرنگاران از
نبودن راموس و مورينيو در اتوبوس شگفت زده شدند و شايعاتي مبني بر نيامدن
آنها بر سر زبان ها افتاد، در حالي كه راموس و مورينيو به كنفرانس مطبوعاتي
رفته بودند و ساعتي بعد از در پشتي هتل وارد شدند.
حضور تعداد بسيار بالاي
نيروهاي امنيتي و اجازه نداشتن بازيكنان و كادر فني براي حضور در لابي هتل
از نكاتي بود كه به طور مستقيم تحت نظر مورينيو درخواست شده بود. روز سه
شنبه صبح ساعت 11 بازيكنان براي انجام يك گرم كردن كوتاه به زمين چمن
دانشگاه مونيخ رفتند و ساعتي بعد به هتل بازگشتند. زين الدين زيدان تمام
روز دوشنبه و سه شنبه در هتل باقي ماند و به همراه تيم نرفت. مادريدي ها
غذا و نوشيديني مورد نظرشان را با خودشان از اسپانيا آورده بودند. ساعت 9
شب اولين جلسه هماهنگي در اتاق كنفرانس برگزار شد و بعد از آن حوالي 11 شب
مورينيو به تنهايي در لابي تحت كنترل محافظان قدم زد و بازيكنان به اتاق
هايشان رفتند. برخورد سرد و عصبي كادر فني و بازيكنان رئال موجب نارضايتي
ساكنان هتل و طرفداراني بود كه براي ديدن آنها به مونيخ آمده بودند. اگرچه
شايعاتي مبني بر حمله به مورينيو در فرودگاه باعث ايجاد بحث بين طرفداران
دو تيم بود، اما با اين وجود توانستيم با آقاي خاص گفت وگويي داشته باشيم.
البته قبل از هر چيز بايد به هماهنگي و زحمت هاي جهان يار محبي مقدم اشاره
كنم كه در انجام گفت وگو و حضور در ميان رئالي ها بسيار تلاش كرد.
ژوزه
مورينيو يا آقاي خاص را همه مي شناسند، حتي اگر غير فوتبالي باشند. وقتي
عادل فردوسي پور و مزدك ميرزايي لب به نكوهش سرمربي پرتغالي رئال مادريد
باز مي كنند، يعني تنفر كارشناسان و البته گزارشگران فوتبال كشورمان از
آقاي خاص مشهود تر از هميشه است و كاسه صبر آنها لبريز شده است. پسر ژوزه
فيليكس مورينيوي دروازه بان، حالاجزو مشهورترين مربيان دنياست. مشخص نيست
دليل اين همه نفرت از اين مربي كاربلد چيست؟ مورينيو از سال 2002 تاكنون با
هر تيم حداقل يك جام كسب كرده و بهتر بود به جاي آقاي خاص او را آقاي جام
صدا مي زدند.
دو قهرماني در ليگ، قهرماني در جام حذفي و سوپرجام پرتغال به
همراه قهرماني در جام يوفا و ليگ قهرمانان، نام مورينيو را بر سر زبان ها
انداخت و مالك ميلياردر روسي چلسي را بر آن داشت تا وي را به استمفورد بريج
بكشاند تا شاهد دوران طلايي چلسي باشيم. سه قهرماني در ليگ برتر، قهرماني
در كارلينگ كاپ، جام اتحاديه و خيريه به همراه آبي هاي لندني حاصل فعاليت
آقاي خاص در فوتبال جزيره است.
مادريدي ها به همراه خاص بيش از يك بار موفق
به شكست پپ و بارسلونا نشده اند وآن هم در فينال كوپا دل ري بود كه باعث
شد يك جام از چنگ تيم رقيب در آورند و پس از 18 سال قهرمان جام حذفي
شوند.بي شك نوع صحبت و نگاه مورينيو و البته غرور وي باعث شده است كه
مخالفاني سرسخت و منتقداني كه عمدتا به دفاع از بارسا مي پردازند داشته
باشد. آيا سختكوشي آقاي خاص و از مربيگري در تيم هاي پايه شهر ستوبال
پرتغال و مترجمي تا رسيدن به اين سطح قابل ستايش نيست؟ انديشه هاي وي و غير
قابل پيش بيني بودن تاكتيك تيمش نبايد باعث تمجيد از وي شود؟ اينكه شخصيت
وي غير معمولي است صحيح، ولي بايد ساير مسائل را نيز در نظر گرفت. وي در
مسائل شخصي همانند مربيگري اش نمونه است. اين كاتوليك معتقد در امور انسان
دوستانه شركت مي كند و خانوده را مهم ترين قسمت زندگي و پدر بودن را مهم
ترين كارش مي داند. رك بودن، دانش فني بالاو آشنايي كامل با زبان هاي
اسپانيايي، فرانسوي، انگليسي و ايتاليايي به جز زبان مادري اش جزو رموز
موفقيت مورينيو است. خبرنگار «اعتماد» شب چهارشنبه خودش را به مونيخ رسانده
بود تا در تمرينات رئال مادريد حاضر شود و از نزديك با ژوزه مورينيو ديدار
داشته باشد. او البته توانست گپي كوتاه در هتل محل اقامت رئال مادريد با
سرمربي رئالي ها داشته باشد. خودش در توصيف اين گفت وگو مي نويسد: «اگرچه
پيش از اين شانس گفت وگو با رافا بنيتس، مربي خوش برخورد و با دانش سابق
ليورپول را داشتم ولي به جرات مي توانم بگويم كه گفت وگو با خاص ترين مربي
فوتبال جهان يكي از خاطره انگيز ترين تجربه هاي زندگي ام خواهد بود.»
(مونيخ، هتل Westin Hotel Grand ، دوشنبه 16 آوريل، 17/4/2012.)
خيلي
ها شما را به عنوان آقاي خاص مي شناسند و حتي اين موضوع تبديل به تيتر همه
روزهاي جهان شده است و توجهي شگرف به شما شده: چه چيزي شما را به سرمربي
اي خاص براي فوتبال تبديل كرد و فكر مي كنيد چگونه به اين حد از توجه
رسيديد؟
اعتقاد من اين است كه من «خاص»زاده شدم، فكر كردم، خواستم، انجام دادم و هستم! (هيچ لبخندي روي لبانش ديده نمي شود.)
خيلي
ها دوست دارند از تفكر و نگاه شما نسبت به فوتبال سردربياورند: اينكه
فلسفه فوتبال شما از چه چيزي نشات مي گيرد؟ اين نگاه از باورهاي شماست يا
آموخته هايي كه طي زندگي به دست مي آوريد؟
تركيبي از هر دو، من ابداع مي كنم و با آموخته هايم مقايسه مي كنم!
وقتي به رئال آمديد خيلي ها مي خواستند شما بهتر از بارسلونا باشيد. به نظرتان تفاوت تيم شما با بارسلونا در چيست؟
ما هيچ شباهتي با همديگر نداريم.
سوالي
مهم براي من هميشه مطرح بود كه در تمرينات قبل از بازي هاي فشرده يي مانند
بازي با بايرن مونيخ، به چه چيزي بيشتر اهميت مي دهيد؟ نگهداري مهارت يا
آموزش نكته هاي جديد براي شكست حريف مقابل؟
آموزش نكته جديد در تمرين رخ نمي دهد، مال كنفرانس و تصوير سازي است: تمرين محل اجراي آموخته هاست!
سوال آخر، هميشه دوست داشتم بدانم بين دو نيمه بازي با بارسلونا به چه چيزي تكيه مي كنيد، بحث هاي رواني يا فني ؟
بستگي دارد، معمولااز كنار هم بودن مان لذت مي بريم و هدف مان را مرور مي كنيم.
گفت
وگو با دستيار مورينيو هم كار آساني نيست، او را بايد همه كاره مورينيو
دانست و خيلي ها او را باديگارد سرمربي رئال مادريد مي دانند كه مثل سايه
با اوست و هماهنگي خاصي با هم دارند. متن كامل گفت وگو با مغز متفكر رئال
در آينده يي نزديك منتشر خواهد شد
به نظر شما بارسلونا و رئال مادريد چه تفاوت هايي با هم دارند؟
بازيكنان
بارسا در تصميم گيري لحظه يي تنوع بيشتري در زمينه حمله دارند و كمتر قابل
پيش بيني هستند، وقتي كه آنها تركيب مي شوند اين مساله ضرب در 2 نخواهد
شد، بلكه چند برابر مي شود: مثلااگر مسي پنج راه براي حمله داشته باشد و
ژاوي شش تا، اين دو كنار همديگر 11 راه نخواهند داشت بلكه راه هاي بسيار
بيشتري براي حمله دارند.
اين درست است كه اختلافاتي بين مورينيو و كاسياس وجود دارد؟
اين موضوعات را بايد از خودشان بپرسيد و من علاقه يي به دنبال كردن بحث هايي كه ساخته ذهن مطبوعات است، ندارم.
نحوه طراحي تمرين رئال چگونه است؟ مدل خاصي در ذهن شماست؟
مبتني بر نگه داشتن مهارت است و در عين اينكه به خلاقيت بازيكنان احترام مي گذارم.
اقای خوزه این توهم سنگین از کجا نسات گرفت که فکر کردید خاص هستید؟یا مثلا اقای خوزه شما بیشتر میفهمی یا پرویز خان کلاه گیس؟