جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ | Friday, 01 July 2022
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
جمعه ۱۰ تير ۱۴۰۱ | Friday, 01 July 2022
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
تماشا کنید: فساد ۱۱۰۰ میلیاردی زیر دست وزارت کشاورزی / ماجرای کوتاژ صوری؛ نهاده ای که وجود نداشت را فروختند، پولش را هم گرفتند

تماشا کنید: فساد ۱۱۰۰ میلیاردی زیر دست وزارت کشاورزی / ماجرای کوتاژ صوری؛ نهاده ای که وجود نداشت را فروختند، پولش را هم گرفتند

ویدیو / پوتین واقعا بیماری کشنده‌ای دارد؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / پوتین واقعا بیماری کشنده‌ای دارد؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / برخورد نزدیک گردشگران سافاری با یوزپلنگ گرسنه

ویدیو / برخورد نزدیک گردشگران سافاری با یوزپلنگ گرسنه

ویدیو / این هتل هوایی اتمی می‌تواند سال‌ها در هوا معلق بماند

ویدیو / این هتل هوایی اتمی می‌تواند سال‌ها در هوا معلق بماند

ویدیو / شیوه جدید قاچاق بنزین با بطری از دیوار مرزی میلک زابل

ویدیو / شیوه جدید قاچاق بنزین با بطری از دیوار مرزی میلک زابل

ویدیویی از لحظات خروج اضطراری مسافران از فوکر ۱۰۰ قشم ایر

ویدیویی از لحظات خروج اضطراری مسافران از فوکر ۱۰۰ قشم ایر

کد خبر: ۵۹۸۰۱۱
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۲۱ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۵؛

فرخی [یزدی] مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند!

فرخی مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند! سومین روز اعتصاب غذا فرا رسید... عصر این روز گردگیری شیشه‌ها... نشان می‌داد رئیس زندان یا شخص عالی‌رتبه دیگری برای بازدید زندان خواهد آمد... در انتهای کریدور، جناب سرهنگ مقابل درب اطاق فرخی توقف کرد... بعد از ده دقیقه که مذاکره رئیس زندان با فرخی طول کشید یک‌دفعه صدای کلفت و مردانه فرخی به گوش همه رسید که نعره‌زنان می‌گفت: «من می‌خواهم زنده بمانم شما وسیله زندگی به من نمی‌دهید، من می‌خواهم بمیرم شما نمی‌گذارید. پس چه کنم؟ تکلیفم چیست؟!» سرهنگ پاشاخان... جواب داد: «تکلیف شما؟ تکلیف شما آقای فرخی به زودی تعیین خواهد شد نگران و عجول نباشید...» واقعا این وعده سرهنگ پاشاخان زود وفا شد و تکلیف نهایی فرخی به زودی تعیین گردید! این کاش فرخی برای تعیین تکلیف قطعی خود آن‌قدر عجله و پافشاری نمی‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در زندان قصر، روز به روز فرخی عصبانی‌تر و شکسته‌تر و در عین حال مبارزتر می‌شد. محدودیت‌هایی که برای او قائل می‌شدند این مرد احساساتی را سخت ناراحت و معذب کرده بود.

اگر فرخی زودتر از ساعات معمولی در شب می‌خوابید، پاسبان محافظ کریدور به داخل سلولش رفته او را بیدار می‌کرد و اگر از ساعت مقرر دیرتر به رختخواب می‌رفت باز به آن مرحوم یادآور می‌شد که باید بخوابد. فرخی تخته‌نرد را بسیار بد بازی می‌کرد ولی پشتکار عجیبی در این بازی داشت و ساعت‌ها اگر به این بازی اشتغال می‌یافت احساس خستگی نمی‌کرد، مرتب می‌باخت و وقتی هم که تصادفا شانس برد داشت پاسبانان سر می‌رسیدند و کاسه کوزه را جمع می‌کردند، مهره‌ها را در دستمالی پیچیده به دفتر زندان می‌بردند! فرخی که در اواخر حبسش بسیار بدبین شده بود، در چنین مواقعی با عصبانیت می‌گفت: «آمدن پاسبان تصادفی نبود، آن‌ها حتی نمی‌خواهند من یک دقیقه فارغ و مشغول باشم. آن‌ها می‌خواهند با تنهایی و غصه و عصبانیت مرا بکشند ولی من به شدت با مرگی که پلیس برای من مقدر داشته است مبارزه خواهم کرد.»

تبعیض زندان درباره بعضی از زندانیان من‌جمله آقای سلمان اسدی و شخص دیگری به نام «رشیدی» در کریدور ۲ برای مردی چون فرخی سخت و ناگوار می‌آمد و همان تبعیضات بود که فرخی را به اخذ تصمیمی وادار نمود که نویسنده قبل از همه از آن مطلع می‌شد، به این ترتیب؛

فرخی به میوه علاقه فراوانی داشت. عصر روز سه‌شنبه‌ای (این روز، روز ملاقات زندانیان سیاسی بود) مقداری میوه از آن‌چه بستگانم برایم آورده بودند در پاکتی گذاشته به اطاق مرحوم فرخی رفتم. او با حال بسیار بد و خاطری مضطرب و پریشان با روب‌دوشامبر معروف خود، که روزی هم با همان روب‌دوشامبر به علتِ نداشتن لباس به اداره سیاسی شهربانی برای تحقیق برده شده بود، روی تخت‌خواب خود دراز کشیده و سقف کوتاه سلول را نگاه می‌کرد. وقتی با کوبیدن انگشت به در وارد سلول شدم با لبخند بسیار محزون مرا استقبال کرد، از جا برخاست و در کنار خود جایم داد. پاکتِ مملو از میوه را زیر تخت‌خوابش گذاشتم و منتظر ماندم که آن مرحوم خود آغاز صحبت کند. بعد از لحظه‌ای ناگهان از من پرسید: «راستی، فلانی، این آقای رشیدی را که مقابل اطاق من و جنب اطاق اسدی حبس است می‌دانی کیست و جرمش چیست؟» من خوشحال از آن‌که سرِ صحبت باز شد، گفتم: «خیر، نه من و نه هیچ‌یک از بچه‌ها از او چیزی نمی‌دانند!» خندیده گفت: «اصرار نداشته باش بدانی از کجا دانسته‌ام، همین‌قدر می‌گویم که او کارمند سفارت انگلیس بود، از او عدم رضایتی داشتند برای تنبیه او را زندانی کرده‌اند و این‌که می‌بینی صبح زود شیر گرم از شهر برای او می‌آورند علتش این است ک انگلیسی‌ها می‌خواهند به ما بفهمانند که حتی مغضوبین خود را فراموش نمی‌کنیم!؟ آری این برای تطمیع ماست.» مدتی از این‌جا و آن‌جا صحبت شد آن مرحوم گله‌ها کرد، دردِ دل‌ها گفت که ان‌شاءالله به وقت خود ضمن این یادداشت‌ها به نظر خوانندگان عزیز خواهد رسید. چون دیدم بسیار متاثر و ناراحت و نیازمند استراحت است به قصد خداحافظی برخاستم. دستم را گرفت و پرسید: «این پاکت چیست؟» چون جواب مرا شنید متاثرانه لبخندی زد و گفت: «از این ساعت تصمیم به اعلام گرسنگی گرفته‌ام و دیگر تا وقتی بمیرم چیزی نخواهم خورد! خواهش دارم این میوه‌ها را از طرف من به الکسی بده»!

گفته این مرد چنان محکم و مصممانه بود که جوابی برای آن پیدا نکردم. پاکت را برداشته از سلولش خارج شدم.

ساعت نزدیک به شش عصر بود و غذای شام زندانیان را آورده بودند. تعجب نکنید که در ساعت شش شام زندانی آماده باشد، ‌زیرا آوردن ناهار و شام از آشپزخانه زندان مقید به مقرراتی نبود انتخاب این اوقات مربوط به تصمیم آشپز و حاضر بودن غذا بود. بسا اتفاق می‌افتاد که در ساعت یازده صبح ناهار و ده شب شام می‌دادند یا در ساعت چهار بعدازظهر ناهار و ساعت شش بعدازظهر شام می‌آوردند. شام آن شب فرخی نیمروی تخم‌مرغ بود وقتی پاسبان ظرف نیمرو را به اطاق فرخی برد میل کردم بمانم و بدانم که فرخی با آن غذا چه خواهد کرد. چند دقیقه بعد پاسبان خارج شد یک لحظه بعد هم فرخی نیمرو را بدون آن‌که از آن چیزی کم شده باشد عیان پشت درب اطاق گذاشته و درب را به شدت جفت کرد. فرخی اعلان گرسنگی کرد!

این جمله دهن‌به‌دهن تکرار می‌شد و پس از چند ثانیه همه فهمیدند که فرخی اعتصاب غذا کرده است. به این مرد، علاقه خاصی داشتم و این علاقه به هیچ وجه مربوط به ایده سیاسی او نبود بلکه چون او را مردی ادیب و شاعری کم‌نظیر و فردی بسیار متهور و بی‌باک شناخته بودم از اول محبت بسیاری در دل داشتم. تا نیمه شب ناراحت در بستر غلطیدم و بالاخره بدون اراده از بستر بیرون آمده از اطاق خود خارج و به طرف سلول آن مرحوم رفتم، فرخی تخت‌خواب خود را پشت درب اطاق گذاشته، راحت و بی‌خیال خفته بود لحظه‌ای با احترام به این مرد متهور و جسور خیره شدم و چون عزم مراجعت کردم ناگاه چشمم به گربه سیاهی که می‌گفتند یکی از بستگان آقای سلمان اسدی برای سرگرمی او آورده بود، افتاد که با ولع خاصی مشغول خوردن نیمروی فرخی بود!

بر خلاف انتظار زندانیان که تصور می‌کردند زندان عمل فرخی را چند روزی ندیده خواهد گرفت، از فردای آن شب به ترتیب پاسبان، سرپاسبان، دکترِ زندان، پرستار، افسر کشیک، مدیر داخلی و معاون اداره زندان هریک سروقت فرخی آمدند لکن جز از سوراخ درب اطاق نتوانستند او را ببینند و با او صحبت کنند. فرخی مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند! سومین روز اعتصاب غذا فرا رسید چون او حتی از خوردن آب هم امتناع و خودداری کرده بود وضع حالش خراب و تقریبا خطرناک شده بود. عصر این روز گردگیری شیشه‌ها، شستن زمین راه‌رو، ریختن دوای ضدعفونی به درون مستراح و بالاخره بیا و بروی افسر نگهبان و مدیر داخلی نشان می‌داد که رئیس زندان یا شخص عالی‌رتبه دیگری برای بازدید زندان خواهد آمد.

زندانیان را درون اطاق‌های خود جا دادند و کریدور خلوت شد. وقتی صدای باز شدن دربِ آهنی و صدای پاشنه‌های محکم پاسبان‌ها را شنیدم و به دقت به گزارش پاسبان گوش دادم دانستم آقای سرهنگ پاشاخان نزول اجلال فرموده‌اند. او از مقابل یک‌یک اطاق‌ها رد می‌شد. از سوراخ کوچکی که به قدر کف دست روی درب‌ها ایجاد کرده بودند به داخل اطاق‌ها نظری می‌انداخت و افسر کشیک هریک را معرفی می‌کرد!

در انتهای کریدور، جناب سرهنگ مقابل درب اطاق فرخی توقف کرد. سکوت محوطه زندان، درست چون سکوت نیمه‌شب یک گورستان دورافتاده بود! چه گفتند و چه کردند که مرحوم فرخی راضی به گشودن درب اطاق شد به نویسنده پوشیده است، فقط بعد از ده دقیقه که مذاکره رئیس زندان با فرخی طول کشید یک‌دفعه صدای کلفت و مردانه فرخی به گوش همه رسید که نعره‌زنان می‌گفت: «من می‌خواهم زنده بمانم شما وسیله زندگی به من نمی‌دهید، من می‌خواهم بمیرم شما نمی‌گذارید. پس چه کنم؟ تکلیفم چیست؟!»

سرهنگ پاشاخان که گویا در برابر این سوال منطقی قبلا جوابی پیش‌بینی نکرده بود دقیقه‌ای تامل کرده بعد با خنده و لهجه‌ای که مرور زمان به ما ثابت کرد خنده استهزائی بیش نبود جواب داد: «تکلیف شما؟ تکلیف شما آقای فرخی به زودی تعیین خواهد شد نگران و عجول نباشید. خواهش دارم غذای خودتان را میل کنید. من از همین ساعت برای تعیین تکلیف شما جدا اقدامات لازمه را خواهم کرد.»

واقعا این وعده سرهنگ پاشاخان زود وفا شد و تکلیف نهایی فرخی به زودی تعیین گردید! این کاش فرخی برای تعیین تکلیف قطعی خود آن‌قدر عجله و پافشاری نمی‌کرد. [فرخی در ۲۵ مهر ۱۳۱۸ به دست پزشک ‌احمدی در زندان قصر کشته شد- انتخاب].

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، سال یازدهم، شماره چهل‌وهفتم، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۲۹، صص ۱۱ و ۱۲.

لینک کوتاه
بیشتر بخوانید

قسمت ۱/ از دوختن لب‌ها تا زندانی شدن در کودتای ۱۲۹۹

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

جوان بدبخت را به نیمکت بسته... شلاق‌های سیمی را به پشت و کفل او می‌نواختند

بگومگوی دکتر ارانی با رئیس زندان قصر

تیرباران جهانسوز، مترجمِ کتاب نبرد من، به جرم فاشیست بودن!

ماجرای وارث امپراطوری روسیه در زندان قصر

زندانی مرموزی که اشتباهی جای ایرج اسکندری دستگیر کرده بودند!

آوانسیان از فرطِ عصبانیت آن صفحه از تاریخ ایران را جوید و بلعید

ماجرای شپش‌رسی از زندانیان سیاسی قصر در ۸۱ سال پیش

ارسال به تلگرام
برچسب ها: فرخی یزدی ، زندان قصر ، فریدون جمشیدی
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

رازهای گفته نشده از«پسر شجاع»/ اسم واقعی پدر پسر شجاع چه بود؟

رازهای گفته نشده از«پسر شجاع»/ اسم واقعی پدر پسر شجاع چه بود؟

انتقاد روزنامه جوان از «جوکر» : چرا صداوسیما این برنامه را ممیزی نمی کند؟

انتقاد روزنامه جوان از «جوکر» : چرا صداوسیما این برنامه را ممیزی نمی کند؟

توهین برنامه «جوکر» به معلولان

توهین برنامه «جوکر» به معلولان

خواننده مشهور آمریکایی به ۳۰ سال زندان محکوم شد

خواننده مشهور آمریکایی به ۳۰ سال زندان محکوم شد

درگذشت بازیگر تونسی «سلمان فارسی»

درگذشت بازیگر تونسی «سلمان فارسی»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
رپورتاژ / تریبون 2
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: کنکور سراسری هنر ۱۴۰۱

تصاویر: کنکور سراسری هنر ۱۴۰۱

۲/۴
تصاویر: حاشیه جلسه هیات دولت

تصاویر: حاشیه جلسه هیات دولت

۳/۴
تصاویر: سنجش سلامت نوآموزان - همدان

تصاویر: سنجش سلامت نوآموزان - همدان

۴/۴
تصاویر: بزرگداشت شهدای ۷۲ تن در حسینیه جماران

تصاویر: بزرگداشت شهدای ۷۲ تن در حسینیه جماران

خرید و فروش بیتکوین
ببینید!

ویدیو / درگیری مسلحانه در کرج

تماشا کنید: پایین تر از گینه استوایی و بوتسوانا / قدرت خرید ایرانیان تا چه حد و چقدر آب رفته است؟

ویدیو / دیدار رئیسی و پوتین در حاشیه اجلاس کشورهای ساحلی خزر

ویدیو / اخبار راست و دروغ را چگونه تشخیص دهیم؟ + زیرنویس فارسی

تماشا کنید: تبر فاطمی امین بر کمر اقتصاد / وزیر صمت چه قولی داد، چه به بار آورد؟

ویدیو / روایت یک تعرض جنسی عجیب به یک نوجوان ساده‌لوح ۱۶-۱۷ساله؛ در برنامه زنده تلویزیونی

ویدیو / تصاویر شگفت‌انگیز از لحظه عبور ایستگاه فضایی بین‌المللی از مقابل خورشید

آرشیو
خرید و فروش بیتکوین
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

تصاویر: کنکور سراسری هنر ۱۴۰۱

سخنرانی مسیح مهاجری در یزد نیمه کاره ماند / اخلالگران هنگام تمجید مهاجری از آیت الله هاشمی، فریاد مخالفت سر دادند / برخی از آنها ملبس به لباس روحانیت بودند

مجری شبکه ورزش: سرطان خون دارم

مجسمه ۶۳ ساله فردوسی به خاطر «شست‌وشوی نیمه‌کاره»، دو رنگ شد

تماشا کنید: فساد ۱۱۰۰ میلیاردی زیر دست وزارت کشاورزی / ماجرای کوتاژ صوری؛ نهاده ای که وجود نداشت را فروختند، پولش را هم گرفتند

حمله کیهان به مسیح مهاجری؛ چرا می‌گویی اگر بهشتی زنده بود الان در حصر قرار می‌گرفت؟

بیانیه تروئیکای اروپایی: ایران در مذاکرات قطر، باز هم مطالبات فرعی و غیرواقع‌بینانه را مطرح کرد / توافق احیای کامل برجام در ماه مارس در وین حاصل شد، اما ایران از این فرصت استفاده نکرد / اقدامات ایران، پنجره‌ رسیدن به یک راهکار فوری دیپلماتیک را می‌بندد

یادداشت‌های علم، جمعه ۱۶ تیر ۱۳۴۶: شاه گفت، پاکستانی‌ها می‌خواهند کم کم «سنتو» را به هم بزنند؛ از آمریکایی‌ها که در جنگ هند و پاکستان کمک نکردند خیلی گله دارند

تصاویر: کنکور سراسری هنر ۱۴۰۱

دادستان کل کشور: استفاده از اراذل و اوباش در ساخت‌وساز بسیار عجیب است/ این موضوع را از طریق دادستانی پیگیری کنید

تصویر جدیدی که از حسین طائب منتشر شد

مذاکرات احیای برجام، توافق ابراهیم و پیمان امنیتی آمریکا - اعراب - اسرائیل؛ حالا همه شرط‌بندی‌ها بر سر پاسخ‌ ایران است

مشاهده یک توله یوزپلنگ آسیایی در حاشیه شمالی پناهگاه حیات وحش میاندشت

ویدیو / اهدای گل همایون شجریان به سحردولتشاهی، در کنسرت دیشب

ویدیو / شادی خبرساز مربی زن ایرانی در تلویزیون عراق

اضافه شدن امتیاز" تاهل" برای زنان پذیرفته شده در آزمون استخدامی آموزش و پرورش

صداوسیما: توقف پخش برنامه طبیب / مجری نتوانست اظهارات غیرعلمی مهمان درمورد نماز را تصحیح کند

وزارت کار: حقوق بازنشستگان در سه دسته جداگانه افزایش می‌یابد

ویدیو / پسر گوگوش: مصداقی شوهر مادرم من را ساعت ۳ نصف شب از خانه بیرون انداخت

سرنوشت بازیگران سریال «آینه عبرت» چه شد؟

حمید جبلی به تلویزیون بازمی‌گردد / فصل هفتم "پایتخت" ساخته می‌شود

شهردار کرج عزل شد

ویدیو / صدایی که همایون شجریان مبهوتش شد

تماشا کنید: تله برای دولت رئیسی / خوابی که جریانات ضد برجامی در ایران برای دولت و کشور دیده‌اند

ویدیو / این حیوان عجیب الخلقه در عراق، شیر منقرض شده آشوری است؟

سازمان جهانی بهداشت: قرنطینه امیکرون ۵ روز نیست

معاوضه شماره موبایل با آپارتمان لوکس / قیمت شماره‌های رند به ۵۰ میلیارد تومان رسید

شرط تحویل آپارتمان ۱۵۰ متری در نیاوران به رضا رویگری / مجری صداوسیما: مالک منزل گفته خانه را با چند پرستار آماده کرده‌ام؛ فقط رضا باید تنها بیاید / وقتش رسیده بگویم که چقدر به رضا ظلم شده / او مدت‌هاست که در روابط‌ش دچار مشکل شده / مو‌های رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود؛ به گریمور گفتم جوری درست کن که فکر کند مو دارد

تماشا کنید: خداحافظی ایران با ارس؟ / پروژه «داپ» ترکیه چگونه در سکوت منابع آبی ایران را خشک می کند؟

سیلی «ویل اسمیت» به صورت مجری اسکار به خاطر شوخی با همسرش / تصویر واکنش حاضران در سالن / گریه و عذرخواهی اسمیت پس از دریافت جایزه: عشق موجب می‌شود کارهای دیوانه‌واری انجام دهیم؛ وقتی در اوج هستی، شیطان دقیقا همان موقع سراغت می‌آید +عکس و ویدیو

درگذشت ناگهانی بازیگر مشهور سینمای ایران/ علت فوت به روایت خبرگزاری قوه قضاییه: خودکشی

ویدیو / حمله با چاقو به چند طلبه در حرم امام رضا؛ ضارب دستگیر شد

خرید و فروش بیتکوین
خواندنی ها
واتس‌اپ استفاده از آواتارها در تماس‌های ویدیویی را ممکن می‌کند

واتس‌اپ استفاده از آواتارها در تماس‌های ویدیویی را ممکن می‌کند

شناسایی «ستاره زامبی» در کهکشانی نزدیک به راه‌شیری؛ آیا خورشید هم زامبی می‌شود؟

شناسایی «ستاره زامبی» در کهکشانی نزدیک به راه‌شیری؛ آیا خورشید هم زامبی می‌شود؟

فخرالدین درگذشت؛ بیوگرافی جونیت آرکین ستاره مشترک سینمای ترکیه و ایران

فخرالدین درگذشت؛ بیوگرافی جونیت آرکین ستاره مشترک سینمای ترکیه و ایران

فضاپیمای چینی تصاویری تازه از کل سیاره مریخ را ثبت و ارسال کرد

فضاپیمای چینی تصاویری تازه از کل سیاره مریخ را ثبت و ارسال کرد

خرید و فروش بیتکوین
آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

صبحانه خبری، ۱۰ تیر ۱۴۰۱؛ از پاسخ رئیسی به زمان پایان گرانی ها تا آشوب در سخنرانی مسیح مهاجری در یزد

امیرعبداللهیان به وزیر خارجه اوکراین: ضمن توجه به ریشه بحران، با توسل به جنگ مخالفیم / آماده‌ایم در توافقی که برای گشایش کریدور حمل غلات در دریای سیاه ایجاد می‌شود، مشارکت کنیم

وزیر دادگستری: در اجرای مردمی‌سازی یارانه‌ها یک عذرخواهی به مردم بدهکاریم

خاطرات هاشمی رفسنجانی، ۹ تیر ۱۳۷۸: فلاحیان گفت سعید حجاریان و ری شهری، سعید امامی را تا سطح مدیرکل ارتقا داده بودند

وزیر خارجه عراق به امیرعبداللهیان: آماده‌ایم زمینه‌های لازم برای شروع مذاکرات سیاسی بین ایران و عربستان را فراهم کنیم

بورل: پس از بیش از یک سال مذاکره، خطر عبور نکردن از خط پایان را داریم

رئیسی به امیر قطر: توافق پایدار مستلزم لغو تحریم‌ها و کنارگذاشتن بی قید و شرط ادعاهای بی‌اساس و پایه است

بایدن: ابتدا به اسرائیل و سپس عربستان سفر خواهم کرد

استوری همسر وریا غفوری؛ جدایی کاپیتان استقلال تایید شد؟

امیرعبداللهیان به وزیر خارجه اوکراین: ضمن توجه به ریشه بحران، با توسل به جنگ مخالفیم / آماده‌ایم در توافقی که برای گشایش کریدور حمل غلات در دریای سیاه ایجاد می‌شود، مشارکت کنیم

وزیر دادگستری: در اجرای مردمی‌سازی یارانه‌ها یک عذرخواهی به مردم بدهکاریم

رئیسی به امیر قطر: توافق پایدار مستلزم لغو تحریم‌ها و کنارگذاشتن بی قید و شرط ادعاهای بی‌اساس و پایه است

آمریکا: ایران در مذاکرات دوحه درخواست‌های فراتر از برجام را مطرح کرد / از ماه‌ها پیش آماده به سرانجام رساندن مذاکرات وین بوده‌ایم / توپ در زمین ایران است

مسمومیت الکلی در کرمان/ یک فوتی و ۶ مسموم

درخواست بایدن از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای افزایش تولید نفت

قیمت طلا و سکه، امروز ۹ تير ۱۴۰۱

وزیر دادگستری: افزایش بی رویه قیمت ها تا این اندازه دلیلی ندارد / این افزایش قیمت ها هیچ ربطی به ارز ترجیحی ندارد / اگر سرقت زیر ۲۰ میلیون تومان باشد، قابل گذشت است

احمد خاتمی: به رئیسی گفتم خلاصه بگویید گرانی تا کی تا ادامه دارد؛ جواب داد تمام می شود/ آمریکا همه کار را رها کرده؛ فقط پیگیر ایران است

واکنش نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور افغانستان به شهادت مرزبان ایرانی: از طالبان انتظار داریم عاملان جنایت مرزی را مجازات کند

آخرین آمار کرونا در ایران، ۹ تیر ۱۴۰۱: فوت ۳ نفر در شبانه روز گذشته / شناسایی ۵۲۹ بیمار جدید

رئیس دامپزشکی: گزارشی از تب کریمه کنگو در تهران نداشتیم / ۷ تا ۸ استان درگیر این بیماری هستند؛ ۳۰ نفر مبتلا شده‌اند؛ ۲ نفر هم فوت کرده‌اند

ان‌بی‌سی: آمریکا آماده است تا در صورت شکست مذاکرات، تحریم‌های جدیدی علیه تهران اعمال کند / تمرکز این تحریم ها، صادرات نفت ایران به چین خواهد بود

رئیس جمهور چین به هنگ کنگ سفر کرد

افزایش ۱۰ درصدی ظرفیت پذیرش در کنکور امسال

وزارت خارجه: با تصمیم جدید درمورد نرخ ارزی بلیت پرواز‌های داخلی، عراقی‌ها از آمدن به ایران منصرف می‌شوند

قیمت دلار در صرافی‌های بانکی، امروز ۹ تیر ۱۴۰۱

قطع اینترنت موبایل برخی مناطق به خاطر برگزاری کنکور

نماینده مجلس: تاکنون هیچ بحثی در خصوص افزایش قیمت بنزین چه برای سال جاری و چه سال آینده مطرح نشده

رئیس حشد شعبی عراق: نامزد نخست‌وزیری نمی‌شوم

ارزیابی اطلاعاتی آمریکا: جنگ اوکراین برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت

وضعیت جاده ها و راه ها، امروز ۹ تیر ۱۴۰۱ / ترافیک در جاده چالوس و آزادراه تهران - کرج / بسته شدن موقتی محور اصفهان – شهرکرد

اوکراین روابط با سوریه را قطع کرد / علت: به رسمیت شناختن استقلال لوهانسک و دونتسک از سوی دمشق

وضعیت آب و هوا، امروز ۹ تیر ۱۴۰۱ / تداوم «گرما» طی امروز و فردا/ کاهش کیفیت هوا در تهران، البرز و قزوین

گفت‌و‌گوی وزیر خارجه قطر با امیرعبداللهیان درباره تحولات توافق هسته‌ای

کرونا در خوزستان بی‌صدا در حال خیز برداشتن است / رئیس مرکز بهداشت: احتمالا دو الی سه هفته دیگر آمار فوتی‌ها صعودی می‌شود

رسانه‌های اسرائیلی: نفتالی بنت در انتخابات آتی نامزد نمی‌شود

ادعای وزیر خارجه بحرین: در مذاکرات با همتای مصری «دخالت‌های ایران» بررسی شد / بر ضرورت پایبندی تهران به حسن همجواری و خودداری از کشاندن منطقه به رفتار‌های بر هم زننده ثبات تاکید کردیم

فرماندار هیرمند: بازداشت ۲ مرزبان ایرانی از سوی طالبان صحت ندارد

شورای حفاظت آزمون سراسری: خارج نشدن از گروه‌های مدعی تقلب در کنکور عواقب سنگینی دارد

آرشیو
خرید و فروش بیتکوین
وبگردی

درگذشت بازیگر تونسی «سلمان فارسی»

خواننده مشهور آمریکایی به ۳۰ سال زندان محکوم شد

توهین برنامه «جوکر» به معلولان

رازهای گفته نشده از«پسر شجاع»/ اسم واقعی پدر پسر شجاع چه بود؟

از شایعه تا تکذیبیه/ تلویزیون کوتاه آمد!

رابین هود تلویزیون ایران کیست؟

دختر ۱۷ساله قهر کرد و به خانه مادربزگش رفت؛ پدرش قلب او را با تفنگ نشانه رفت

مرد آدم ربا، سه روز با گروگان بیهوش خود در کامیون زندگی کرد

انتقاد روزنامه جوان از «جوکر» : چرا صداوسیما این برنامه را ممیزی نمی کند؟

حمایت از زنان آزاردیده، ترانه علیدوستی را به دادگاه کشاند

سیدجلال رسما مربی پرسپولیس شد

حمله کارگردان سینما به سازمان سینمایی/ پروانه بنی اعتماد را رد می‌کنید و به مترو پل پروانه می‌دهید؟

  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۵۹۸۰۱۱
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۲۱ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۵؛

فرخی [یزدی] مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند!

فرخی مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند! سومین روز اعتصاب غذا فرا رسید... عصر این روز گردگیری شیشه‌ها... نشان می‌داد رئیس زندان یا شخص عالی‌رتبه دیگری برای بازدید زندان خواهد آمد... در انتهای کریدور، جناب سرهنگ مقابل درب اطاق فرخی توقف کرد... بعد از ده دقیقه که مذاکره رئیس زندان با فرخی طول کشید یک‌دفعه صدای کلفت و مردانه فرخی به گوش همه رسید که نعره‌زنان می‌گفت: «من می‌خواهم زنده بمانم شما وسیله زندگی به من نمی‌دهید، من می‌خواهم بمیرم شما نمی‌گذارید. پس چه کنم؟ تکلیفم چیست؟!» سرهنگ پاشاخان... جواب داد: «تکلیف شما؟ تکلیف شما آقای فرخی به زودی تعیین خواهد شد نگران و عجول نباشید...» واقعا این وعده سرهنگ پاشاخان زود وفا شد و تکلیف نهایی فرخی به زودی تعیین گردید! این کاش فرخی برای تعیین تکلیف قطعی خود آن‌قدر عجله و پافشاری نمی‌کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در زندان قصر، روز به روز فرخی عصبانی‌تر و شکسته‌تر و در عین حال مبارزتر می‌شد. محدودیت‌هایی که برای او قائل می‌شدند این مرد احساساتی را سخت ناراحت و معذب کرده بود.

اگر فرخی زودتر از ساعات معمولی در شب می‌خوابید، پاسبان محافظ کریدور به داخل سلولش رفته او را بیدار می‌کرد و اگر از ساعت مقرر دیرتر به رختخواب می‌رفت باز به آن مرحوم یادآور می‌شد که باید بخوابد. فرخی تخته‌نرد را بسیار بد بازی می‌کرد ولی پشتکار عجیبی در این بازی داشت و ساعت‌ها اگر به این بازی اشتغال می‌یافت احساس خستگی نمی‌کرد، مرتب می‌باخت و وقتی هم که تصادفا شانس برد داشت پاسبانان سر می‌رسیدند و کاسه کوزه را جمع می‌کردند، مهره‌ها را در دستمالی پیچیده به دفتر زندان می‌بردند! فرخی که در اواخر حبسش بسیار بدبین شده بود، در چنین مواقعی با عصبانیت می‌گفت: «آمدن پاسبان تصادفی نبود، آن‌ها حتی نمی‌خواهند من یک دقیقه فارغ و مشغول باشم. آن‌ها می‌خواهند با تنهایی و غصه و عصبانیت مرا بکشند ولی من به شدت با مرگی که پلیس برای من مقدر داشته است مبارزه خواهم کرد.»

تبعیض زندان درباره بعضی از زندانیان من‌جمله آقای سلمان اسدی و شخص دیگری به نام «رشیدی» در کریدور ۲ برای مردی چون فرخی سخت و ناگوار می‌آمد و همان تبعیضات بود که فرخی را به اخذ تصمیمی وادار نمود که نویسنده قبل از همه از آن مطلع می‌شد، به این ترتیب؛

فرخی به میوه علاقه فراوانی داشت. عصر روز سه‌شنبه‌ای (این روز، روز ملاقات زندانیان سیاسی بود) مقداری میوه از آن‌چه بستگانم برایم آورده بودند در پاکتی گذاشته به اطاق مرحوم فرخی رفتم. او با حال بسیار بد و خاطری مضطرب و پریشان با روب‌دوشامبر معروف خود، که روزی هم با همان روب‌دوشامبر به علتِ نداشتن لباس به اداره سیاسی شهربانی برای تحقیق برده شده بود، روی تخت‌خواب خود دراز کشیده و سقف کوتاه سلول را نگاه می‌کرد. وقتی با کوبیدن انگشت به در وارد سلول شدم با لبخند بسیار محزون مرا استقبال کرد، از جا برخاست و در کنار خود جایم داد. پاکتِ مملو از میوه را زیر تخت‌خوابش گذاشتم و منتظر ماندم که آن مرحوم خود آغاز صحبت کند. بعد از لحظه‌ای ناگهان از من پرسید: «راستی، فلانی، این آقای رشیدی را که مقابل اطاق من و جنب اطاق اسدی حبس است می‌دانی کیست و جرمش چیست؟» من خوشحال از آن‌که سرِ صحبت باز شد، گفتم: «خیر، نه من و نه هیچ‌یک از بچه‌ها از او چیزی نمی‌دانند!» خندیده گفت: «اصرار نداشته باش بدانی از کجا دانسته‌ام، همین‌قدر می‌گویم که او کارمند سفارت انگلیس بود، از او عدم رضایتی داشتند برای تنبیه او را زندانی کرده‌اند و این‌که می‌بینی صبح زود شیر گرم از شهر برای او می‌آورند علتش این است ک انگلیسی‌ها می‌خواهند به ما بفهمانند که حتی مغضوبین خود را فراموش نمی‌کنیم!؟ آری این برای تطمیع ماست.» مدتی از این‌جا و آن‌جا صحبت شد آن مرحوم گله‌ها کرد، دردِ دل‌ها گفت که ان‌شاءالله به وقت خود ضمن این یادداشت‌ها به نظر خوانندگان عزیز خواهد رسید. چون دیدم بسیار متاثر و ناراحت و نیازمند استراحت است به قصد خداحافظی برخاستم. دستم را گرفت و پرسید: «این پاکت چیست؟» چون جواب مرا شنید متاثرانه لبخندی زد و گفت: «از این ساعت تصمیم به اعلام گرسنگی گرفته‌ام و دیگر تا وقتی بمیرم چیزی نخواهم خورد! خواهش دارم این میوه‌ها را از طرف من به الکسی بده»!

گفته این مرد چنان محکم و مصممانه بود که جوابی برای آن پیدا نکردم. پاکت را برداشته از سلولش خارج شدم.

ساعت نزدیک به شش عصر بود و غذای شام زندانیان را آورده بودند. تعجب نکنید که در ساعت شش شام زندانی آماده باشد، ‌زیرا آوردن ناهار و شام از آشپزخانه زندان مقید به مقرراتی نبود انتخاب این اوقات مربوط به تصمیم آشپز و حاضر بودن غذا بود. بسا اتفاق می‌افتاد که در ساعت یازده صبح ناهار و ده شب شام می‌دادند یا در ساعت چهار بعدازظهر ناهار و ساعت شش بعدازظهر شام می‌آوردند. شام آن شب فرخی نیمروی تخم‌مرغ بود وقتی پاسبان ظرف نیمرو را به اطاق فرخی برد میل کردم بمانم و بدانم که فرخی با آن غذا چه خواهد کرد. چند دقیقه بعد پاسبان خارج شد یک لحظه بعد هم فرخی نیمرو را بدون آن‌که از آن چیزی کم شده باشد عیان پشت درب اطاق گذاشته و درب را به شدت جفت کرد. فرخی اعلان گرسنگی کرد!

این جمله دهن‌به‌دهن تکرار می‌شد و پس از چند ثانیه همه فهمیدند که فرخی اعتصاب غذا کرده است. به این مرد، علاقه خاصی داشتم و این علاقه به هیچ وجه مربوط به ایده سیاسی او نبود بلکه چون او را مردی ادیب و شاعری کم‌نظیر و فردی بسیار متهور و بی‌باک شناخته بودم از اول محبت بسیاری در دل داشتم. تا نیمه شب ناراحت در بستر غلطیدم و بالاخره بدون اراده از بستر بیرون آمده از اطاق خود خارج و به طرف سلول آن مرحوم رفتم، فرخی تخت‌خواب خود را پشت درب اطاق گذاشته، راحت و بی‌خیال خفته بود لحظه‌ای با احترام به این مرد متهور و جسور خیره شدم و چون عزم مراجعت کردم ناگاه چشمم به گربه سیاهی که می‌گفتند یکی از بستگان آقای سلمان اسدی برای سرگرمی او آورده بود، افتاد که با ولع خاصی مشغول خوردن نیمروی فرخی بود!

بر خلاف انتظار زندانیان که تصور می‌کردند زندان عمل فرخی را چند روزی ندیده خواهد گرفت، از فردای آن شب به ترتیب پاسبان، سرپاسبان، دکترِ زندان، پرستار، افسر کشیک، مدیر داخلی و معاون اداره زندان هریک سروقت فرخی آمدند لکن جز از سوراخ درب اطاق نتوانستند او را ببینند و با او صحبت کنند. فرخی مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند! سومین روز اعتصاب غذا فرا رسید چون او حتی از خوردن آب هم امتناع و خودداری کرده بود وضع حالش خراب و تقریبا خطرناک شده بود. عصر این روز گردگیری شیشه‌ها، شستن زمین راه‌رو، ریختن دوای ضدعفونی به درون مستراح و بالاخره بیا و بروی افسر نگهبان و مدیر داخلی نشان می‌داد که رئیس زندان یا شخص عالی‌رتبه دیگری برای بازدید زندان خواهد آمد.

زندانیان را درون اطاق‌های خود جا دادند و کریدور خلوت شد. وقتی صدای باز شدن دربِ آهنی و صدای پاشنه‌های محکم پاسبان‌ها را شنیدم و به دقت به گزارش پاسبان گوش دادم دانستم آقای سرهنگ پاشاخان نزول اجلال فرموده‌اند. او از مقابل یک‌یک اطاق‌ها رد می‌شد. از سوراخ کوچکی که به قدر کف دست روی درب‌ها ایجاد کرده بودند به داخل اطاق‌ها نظری می‌انداخت و افسر کشیک هریک را معرفی می‌کرد!

در انتهای کریدور، جناب سرهنگ مقابل درب اطاق فرخی توقف کرد. سکوت محوطه زندان، درست چون سکوت نیمه‌شب یک گورستان دورافتاده بود! چه گفتند و چه کردند که مرحوم فرخی راضی به گشودن درب اطاق شد به نویسنده پوشیده است، فقط بعد از ده دقیقه که مذاکره رئیس زندان با فرخی طول کشید یک‌دفعه صدای کلفت و مردانه فرخی به گوش همه رسید که نعره‌زنان می‌گفت: «من می‌خواهم زنده بمانم شما وسیله زندگی به من نمی‌دهید، من می‌خواهم بمیرم شما نمی‌گذارید. پس چه کنم؟ تکلیفم چیست؟!»

سرهنگ پاشاخان که گویا در برابر این سوال منطقی قبلا جوابی پیش‌بینی نکرده بود دقیقه‌ای تامل کرده بعد با خنده و لهجه‌ای که مرور زمان به ما ثابت کرد خنده استهزائی بیش نبود جواب داد: «تکلیف شما؟ تکلیف شما آقای فرخی به زودی تعیین خواهد شد نگران و عجول نباشید. خواهش دارم غذای خودتان را میل کنید. من از همین ساعت برای تعیین تکلیف شما جدا اقدامات لازمه را خواهم کرد.»

واقعا این وعده سرهنگ پاشاخان زود وفا شد و تکلیف نهایی فرخی به زودی تعیین گردید! این کاش فرخی برای تعیین تکلیف قطعی خود آن‌قدر عجله و پافشاری نمی‌کرد. [فرخی در ۲۵ مهر ۱۳۱۸ به دست پزشک ‌احمدی در زندان قصر کشته شد- انتخاب].

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، سال یازدهم، شماره چهل‌وهفتم، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۲۹، صص ۱۱ و ۱۲.

رازیانه د
رومیس د
ارسال به تلگرام
برچسب ها: فرخی یزدی ، زندان قصر ، فریدون جمشیدی
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"