پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | Thursday, 04 March 2021
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | Thursday, 04 March 2021
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / برکناری سفیر فیلیپین به علت بدرفتاری با خدمتکار

ویدیو / برکناری سفیر فیلیپین به علت بدرفتاری با خدمتکار

ویدیو / سقوط مرگبار دانشجویان بولیوی از طبقه چهارم دانشگاه

ویدیو / سقوط مرگبار دانشجویان بولیوی از طبقه چهارم دانشگاه

تماشا کنید: ما محور عالم هستیم! / پیش فرض های ذهنی مخالفان FATF چیست؟

تماشا کنید: ما محور عالم هستیم! / پیش فرض های ذهنی مخالفان FATF چیست؟

ویدیو / وزیر بهداشت: بار و بندیل سفر نبندید؛ فکر سفر را هم نکنید

ویدیو / وزیر بهداشت: بار و بندیل سفر نبندید؛ فکر سفر را هم نکنید

ویدیو / حریرچی: برنامه‌ریزی جدی برای مسافرت نکنید

ویدیو / حریرچی: برنامه‌ریزی جدی برای مسافرت نکنید

ویدیو / ممنوعیت و محدودیت‌های سفرهای نوروزی در دوران کرونا /  وزیر گردشگری توضیح می دهد

ویدیو / ممنوعیت و محدودیت‌های سفرهای نوروزی در دوران کرونا / وزیر گردشگری توضیح می دهد

کد خبر: ۵۹۹۲۱۴
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۲۳ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۰؛

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

دکتر هاج و واج گاهی به مرده زنده‌شده و گاهی به اطرافیان نگاه می‌کرد و بالاخره به حرف آمده به یک انفرمیه [پرستار] کوتاه‌قد که پهلویش بود و من از رنگ پریده او سخت به او مظنون شده بودم گفت: «من فوت او را در دفتر ثبت وقایع ثبت و گواهی کرده‌ام حالا بنویسم چی و دفتر را چطور اصلاح کنم؟!»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ سال‌ها قبل از حبس خود گرفتار دل‌درد شدیدی بودم و با آن‌که در معالجه سخت اهتمام داشتم و به اغلب از اطبای رشت مراجعه کرده و صدها جور دوای فرنگی و ایرانی به دستور آن‌ها و همین‌قدرها هم معجون‌های مختلف و جوهر نعنا و غیره به تجویز «خاله خان‌باجی‌ها» خورده بودم مع‌هذا علاج نشده و وقتی به زندان افتادم در نتیجه عدم امکان رعایت رژیم غذایی روزی نبود که از این درد در رنج و زحمت نباشم و به پاسبان‌های زندان و افسر و مدیر و رئیس و طبیب زندان برای دادن یک دوای «مسکن» متوسل نشوم!

روزهای اول ورود به زندان شهر، تعجب می‌کردم که چرا این آقایان در قبال تمنای من و در برابر آه و ناله رقت‌انگیز ناشیه از درد غیر قابل تحمل من، لبخند می‌زنند و حرف مرا نشنیده می‌گیرند و می‌روند!

روزی که این درد بی‌درمان از طرفی و عدم اعتنای دکتر زندان از طرف دیگر، به کلی از زندگی بیزارم کرده بود، سر او فریاد کشیدم که «آخر شما چگونه بشری هستید که از رنج من نه فقط متاثر نمی‌شوید بلکه با نهایت قساوت قلب به تألم من می‌خندید. صرف‌نظر از وظیفه اداری، مگر وظیفه وجدانی و شغل شریف طبابت به شما امر نمی‌کند به تسکیل دردر و مداوای امراض هم‌نوعان خود همت بگمارید؟ می‌گویند شما سوگند یاد کرده‌اید که به وظیفه خود احترام گذارده و به آن سوگند هم وفادار باشید! پس کو؟ چه شد آن...؟»

آن‌قدر از این حرف‌ها، حرف‌هایی که در محیط ما صد تا یک غاز ارزش ندارد تا چه رسد در زندان شهربانی گفتم که دهنم کف آورد!

با تمام امیدی که به شیرین‌زبانی‌های خود داشتم، خنده مسخره‌آمیز دکتر خونم را منجمد کرد، و تا رفتم علت استهزا و خنده‌اش را بپرسم فریادی کشیده گفت: «آقا! من دکترم رئیس اداره سیاسی نیستم، کسالت شما یک مرض معمولی نیست که با دست یک طبیب و با دواهای طبی معالجه بشود! در تمام این سلول‌ها که ملاحظه می‌کنید یک نفر مثل شما با دست و پا و چشم و گوش و بینی و معده و مغز سالم زندانی است ولی متاسفانه تا به من می‌رسند یکی از دل‌درد، یکی از کمردرد، یکی از درد سر و یکی... نمی‌دانم از کجایش می‌نالد! در صورتی که با اطمینان قسم می‌خورم همه از من سالم‌تر و قوی‌ترند و اشتباه‌شان فقط این است که مرا به جای رئیس اداره سیاسی می‌گیرند و به جای آن‌که این دردهای فانتزی (!) را برای منظوری که دارند به او بگویند تا اجازه هواخوری و گردش در حیاط و خروج از سلول مجرد را به آقایان بدهد، به من می‌گویند، که صلاحیت این چیزها را ندارم. آقا! مرض شما هم مثل ناخوشی آن‌هاست که من در طب قدیم و جدید و هزار سال بعد هم جز مرضِ تمارض نمی‌توانم نام دیگری به او بگذارم!»

دکتر این‌ها را با عصبانیت – با تندی – با فریاد گفت و از دربِ اطاق خارج شد!

از این وقت چون دانستم که آن‌چه قبلا از درد خود نالیده‌ام مفت و مجانی از جیبم رفته و آن‌چه که بعدا بنالم جز تمارض و برای تحصیل هواخوری و گردش در حیاط به چیز دیگری تعبیر نخواهد شد، دیگر تا روزی که به زندان قصر منتقل شدم با لجاجت و سرسختی زیادی تحمل رنج و درد را نموده می‌سوختم و می‌ساختم و یک کلمه به زبان نمی‌آوردم!

باور کنید، در این اواقت (بی‌اعتنایی و لجاجت) از روزهایی که نزد هرکس از درد خود شکوه و شکایت می‌نمودم، راحت‌تر و آسوده‌تر بودم.

این یک قاعده طبیعی است که متاسفانه بیش‌تر بیماران و بیمارداران متوجه آن نیستند: بیماران نمی‌دانند اظهار درد، درد را مداوا نمی‌کند بلکه درد را تشدید می‌نماید و مریض‌دارها هم متوجه نیستند که توجه زیاد و بیش از حد لازم، مریض را گرفتار وحشت و ترس نموده بالنتیجه به شدت مرض نهایت مساعدت را می‌کند!

وقتی به زندان قصر منتقل شدم و در آن‌جا – در همان روزهای اول دانستم موجباتی را که آن روز دکتر برای تمارض زندانیان ذکر کرده بود از بین رفته، این‌جا «هواخوری و گردش در حیاط» آزاد است، به اولین چیزی که تصمیم و اراده نمودم مداوای دل‌درد کهنه من بود که واقعا مرا معذب و ناراحت می‌داشت.

دکتر [پزشک] احمدی (مرحوم!) بله... آن مرحوم، پس از معاینه مختصر و سوالات کوتاهی از من، مرضم را «آپاندیس» و محتاج به عمل تشخیص داد!

با این‌که می‌دانستم وسیله عمل در مریض‌خانه زندان قطعا فراهم نیست مع‌هذا چون رنج مرضم از مرگ سخت‌تر و ناگوارتر بود، به این کار رضایت دادم. اما تا چند روز بعد معلوم شد خود اطبا در تشخیص تردید دارند و به همین جهت برای عمل «دفع‌الوقت» می‌نمایند.

این دفع‌الوقت‌ها باعث شد هشت روز به انتظار عمل بمانم و در نتیجه استراحت این مدت و خوردن اغذیه مناسب من‌جمله «شیر» که می‌گفتند چون فروشنده آن شخص رئیس زندان است و به این جهت به طور وفور در اختیار بیماران بود، حمله دل‌دردم تخفیف یافته و شب نهم با اجازه پرستار به حیاط مریض‌خانه رفتم و موقع عبور از کریدور به اطاق شماره ۵ که جای مرده‌ها و بیماران نزدیک به مرگ بود سری زدم. از ۸ تخت‌خواب آن اطاق، تصادفا آن شب بیش از یکی اشغال نشده بود که اشغال‌کننده آن هم مرحوم حضرت‌قلی از محبوسین لُر، و عصر همان روز مرده بود!

کریدور مریض‌خانه خلوت بود. نزدیک پله‌ها به منوچهرخان اسعد بختیاری برخوردم که پیژامه بسیار عالی و ابریشمی در بر و چند مجله و روزنامه (آن چیزی که متهمین سیاسی برای هر صفحه آن جان می‌دادند) زیر بغل داشت!

از پله‌ها به حیاط و باغچه زیبای مریض‌خانه فرود آمدم. این باغچه واقعا بسیار باصفا و باطراوت بود زیرا آن‌جا گردشگاه مردمان متمکن و ثروتمندی چون مرحوم علیمردان‌خان که مدت‌ها در سایه درختان سبز و خرم آن لمیده و بستی زده و مرحوم تیمورتاش که اشک‌های فراوانی در پای دیوارهای آن ریخته و امیرجنگ که با دست خود علف‌های هرزه را از پای گُل‌ها کنده و امثال این‌ها مردمان باسلیقه بود و واقعا هم باید باصفا و باطراوت باشد.

چه بسا درخت‌ها که با دست این اشخاص سرشناس پیوند شده و چه بسا بوته‌های گلی در این حیاط دیده می‌شد که در این ایام عید از طرف وکلا و وزرا و اشراف جهت زندانیان متشخص آورده شده و آن‌ها به یادگار در باغچه‌های زیبای آن کاشته بودند. چون توانایی گردش زیادی در این حیاط باصفا را نداشتم پس از چند لحظه در زیر درختی که با اولین اطاق سمت غربی ساختمان مریض‌خانه یعنی اطاق دکتر کشیک بیش از سه متر فاصله نداشت نشستم – سایه طویل دکتر که پشت میز کار خود نشسته بود از پنجره بزرگ اطاقش تا جایی که نشسته بودم، ادامه داشت و من به خوبی بی‌حرکت سر و گردن و دست‌های او را از روی سایه او تماشا می‌کردم – مدتی گذشت و در این مدت با چه افکار و خیالاتی مشغول بودم خود نمی‌دانم ولی ناگهان رفت و آمد زیاد به این اطاق و سایه دراز و متحرک آن‌ها و صدای مخوف ناله انسانی که از کریدور مریض‌خانه شنیده می‌شد، مرا هراسان کرده و به وقوع حادثه‌ای غیرمترقبه متوجه کرد – وقتی به کریدور برگشتم با منظره عجیب و هول‌ناکی که پس از چند دقیقه صورت مسخره و مضحکی به خود گرفت، مواجه شدم که برای خود من هم تا حدی غیر قابل باور بود! حضرت‌قلی که عصر خبر فوتش را شنیده و شخصا جسد او را در اطاق شماره ۵ نیم ساعت قبل دیده بودم... با دهان خونین و پیراهن بلند سفید معمولی زندان که آن هم آغشته به خون بود جلوی درب اطاق شماره ۵ ایستاده دستی به چانه داشت و با دست دیگر – برای آن‌که به زمین نیفتد – دستگیره درب را گرفته و ناله می‌کرد!

بیمارانی که قدرت حرکت داشتند از اطاق‌ها خارج و با پاسبان‌ محافظ و پرستاران از دور او را نگاه می‌کردند. همه متعجب بودند و بیش از همه دکتر کشیک که با دهان نیمه‌باز فقط سرش را از درب اطاق خارج کرده بود، با نظر اعجاب به این حادثه باورنکردنی توجه داشت.

زودتر از همه کس پاسبان کریدور خون‌سردی خود را دست آورده و در حالی که به دکتر سلام نظامی می‌داد گفت: «آقای دکتر! این حضرت‌قلی است، حضرت‌قلی لُر زنده شده!!» با آن‌که در این گزارش مطلب تازه‌ای جز آن‌چه که همه ما به چشم دیده و می‌دیدیم وجود نداشت مع‌هذا هلهله شعف و صدای خنده همه بلند شد و به دکتر جرأتی داد که از اطاق خود بیرون بیاید و علت این معجزه بزرگ را که در تاریخ بشریت خیلی کم نظیر دارد تحقیق کند!

پرسش از خود حضرت‌قلی فورا چگونگی اعجاز را برای ما روشن کرد؛ عصر روز گذشته دکتر از حضرت‌قلی عیادت می‌کند و گویا در آن وقت او دچار حمله‌ای شده بود که قدرت تکلم نداشت ولی آن‌چه در اطرافش می‌گذشت همه را حس می‌کرد، همین آقای دکتر پس از معاینه کوتاهی گفته بود: «بیچاره تموم کرد.» حضرت‌قلی، با سابقه هفت هشت ساله‌ای که از مریض‌خانه زندان داشت در نتیجه شنیدن این حرف دکتر به کلی بی‌هوش می‌شود و اول شب او را به اطاق شماره ۵ منتقل می‌کنند که صبح تحویل مامور متوفیات بدهند. دو نفر از پرستارها که بالاخره معلوم نشد کی‌ها بودند و بیچاره حضرت‌قلی لر هم نتوانسته بود از شدت وحشت آن‌ها را بشناسد به اطاق خلوت شماره ۵ که پیش همه زندانیان شوم و به همین لحاظ جای امن و خالی از هرگونه خطری بود رفته – یکی چانه آن بدبخت را سخت نگهداشته دیگری شروع به در آوردن دندان‌های طلای حضرت‌قلی می‌کند. با آن‌که در نتیجه کشیدن دندان اول، خون‌ریزی شروع شده بود مع‌هذا چون حرکتی از حضرت‌قلی دیده نشد آقایان به عمل خیر! ادامه دادند! موقع کشیدن دندان چهارم، حضرت‌قلی از شدت درد به هوش آمده و با یک جَست غیرمنتظره از تخت‌خواب برمی‌خیزد و طبعا پرستاران مزبور با ترس و وحشت پا به فرار می‌گذراند.

وقتی حضرت‌قلی با آه و ناله این اظهارات را تمام کرد گفت: «آقای دکتر شما را به خدا فعلا دوایی به من بدهید که از خون‌ریزی لثه‌ام جلوگیری کند» و من به گفته او اضافه کردم «آقای دکتر حضرت‌قلی شکایتی هم البته از مرتکبین این کار ندارند زیرا اگر آن‌ها نبودند فردا حضرت‌قلی برای ابد ما را از دیدار خود محروم می‌کرد.»

دکتر هاج و واج گاهی به مرده زنده‌شده و گاهی به اطرافیان نگاه می‌کرد و بالاخره به حرف آمده به یک انفرمیه [پرستار] کوتاه‌قد که پهلویش بود و من از رنگ پریده او سخت به او مظنون شده بودم گفت: «من فوت او را در دفتر ثبت وقایع ثبت و گواهی کرده‌ام حالا بنویسم چی و دفتر را چطور اصلاح کنم؟!»

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، سال یازدهم، شماره پنجاه‌ودوم، سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۳۲۹، صص ۹-۱۱.

لینک کوتاه
بیشتر بخوانید

فرخی در زندان قصر از بی‌پولی کت و شلوار تنش را حراج کرد!

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

چرا گروه ۵۳ نفر دکتر ارانی را بایکوت کردند؟!

جوان بدبخت را به نیمکت بسته... شلاق‌های سیمی را به پشت و کفل او می‌نواختند

بگومگوی دکتر ارانی با رئیس زندان قصر

تیرباران جهانسوز، مترجمِ کتاب نبرد من، به جرم فاشیست بودن!

فرخی [یزدی] مصمم بود که با نخوردن غذا خود را تلف کند!

ارسال به تلگرام
برچسب ها: فریدون جشمیدی ، پزشک احمدی ، زندان قصر
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

 تصاویر حیرت‌انگیز ناسا از «مریخ»

تصاویر حیرت‌انگیز ناسا از «مریخ»

 نکات جالبی که درباره مغز نمی‌دانید

نکات جالبی که درباره مغز نمی‌دانید

 گریم جالب طناز طباطبایی در فیلمی که هشت سال توقیف بود

گریم جالب طناز طباطبایی در فیلمی که هشت سال توقیف بود

 قدیمی‌ترین عکس هوایی تهران!

قدیمی‌ترین عکس هوایی تهران!

 ۸ عادت سمی که شما را از شادی محروم می کنند

۸ عادت سمی که شما را از شادی محروم می کنند

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: کرونا در روزهای شلوغ پایان سال

تصاویر: کرونا در روزهای شلوغ پایان سال

۲/۴
تصاویر: بیمارستان امیرالمومنین (ع) اهواز در وضعیت قرمز کرونا

تصاویر: بیمارستان امیرالمومنین (ع) اهواز در وضعیت قرمز کرونا

۳/۴
تصاویر: پرسه در خیابان - ۴۵

تصاویر: پرسه در خیابان - ۴۵

۴/۴
تصاویر: مصاحبه اعضای هیأت دولت با خبرنگاران

تصاویر: مصاحبه اعضای هیأت دولت با خبرنگاران

ببینید!

ویدیو / فوران خاکسترهای آتشفشان در اندونزی

تماشا کنید: بازیگرانِ بد / بازی پشت پرده تروئیکای اروپایی در قبال برجام؛ چرا مذاکرات دو جانبه ایران و آمریکا راه حل عبور از بحران است؟

ویدیو / بهترین و بدترین خاطرات زلاتکو کرانچار در ایران

تماشا کنید: شورش جوانان اصولگرا / آیا نسل جدید اصولگرایان بازی بزرگان جریان شان را در ۱۴۰۰ بهم می‌زنند؟

ویدیو / ماجرای تیراندازی پلیس البرز به پای یک فرد قمه به دست در کرج

ویدیو / فیلم منتشر شده توسط سنتکام درباره حمله موشکی ایران به عین‌الاسد

تماشا کنید: تاخیر کشنده / کاهش محسوس مرگ و میر در دنیا با کلید خوردن واکسیناسیون؛ ایران همچنان در انتظار پیک چهارم کرونا!

آرشیو
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

سود همه صاحبان سهام عدالت از طریق سجام واریز می‌شود

سرنوشت نامعلوم یک نیروی سپاه پس از حمله تروریستی جیش الظلم

آیا بایدن به خاطر این سناتور است که تاکنون به برجام بازنگشته است؟

المیادین: یک آمریکایی در حمله راکتی به عین الاسد کشته شد

حمله موشکی جدید به پایگاه عین‌الاسد

قیمت طلا و سکه، امروز ۱۳ اسفند ۹۹

ارزش سهام عدالت، امروز ۱۳ اسفند ۹۹

آخرین آمار کرونا در ایران، ۱۳ اسفند ۹۹: فوت ۸۶ نفر در شبانه روز گذشته

ساسی مانکن، سمیه نرو و باقی ماجرا

پرداخت وام ۱۵۰ میلیونی به خانوارهای دهک ۱ تا ۳

ابطال گواهی فوت ۹ خدمه سانچی

علم الهدی: متاسفانه زن و همسر در خانه همدیگر را با اسم کوچک صدا می‌زنند / تفاهم دولتمردان ما با آژانس خلاف قانون است؛ شما که گفتید ما حقوقدان هستیم و سرهنگ نیستیم

بایدن: پیام حمله هوایی برای ایران این بود که اعمال‌تان بی پاسخ نخواهد ماند

خطوط قرمز بایدن درباره ایران کدام است؟ / چرا واکنش بایدن به حمله اربیل، به کلی متفاوت از ترامپ بود؟

نشانه هایی که می گویند بایدن «شیفته» ایران است و در حال دوری از عربستان!

ورود سامانه جوی جدید و ۳ روز بارش در کشور/ وزش باد با سرعت ۱۱۰ کیلومتر و هشدار به ۵ استان

بازار خودرو سکته کرد / پژو ۲۰۶ تا ۵۲ میلیون، سمند ۱۴ میلیون، پژو ۴۰۵ تا ۱۵ میلیون و تیبا ۲۶ میلیون ارزان شد / پراید ۹۰ میلیونی هم خریدار ندارد

جو بایدن پیروز انتخابات معرفی شد / فاکس نیوز، آسوشیتدپرس، سی ان ان و ان بی سی این خبر را اعلام کرده اند / بیانیه ترامپ: نتیجه انتخابات هنوز قطعی نشده / پیشنهاد داماد ترامپ به او برای پذیرش شکست

استفتاء مهم ایت الله سیستانی در باره مراسم عزاداری امام حسین (ع)

ترامپ: ایران اگر کرم بریزد بلایی سرش می آوریم که تا حالا سابقه نداشته!

دانش‌آموز ممتاز تهرانی بعد از کنکور خودکشی کرد

جدول غیررسمی افزایش حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری / افزایش ۳۰ تا ۷۰ درصدی حقوق ها

مدیرعامل سایپا: خیال همه را از پراید راحت کردیم

ویدیو/ کتک زدن یک زن افغانستانی توسط مامور نیروی انتظامی

خواندنی ها
گوشی گلکسی 《نوت ۱۰ لایت》 به روزرسانی شد

گوشی گلکسی 《نوت ۱۰ لایت》 به روزرسانی شد

سامسونگ در حال کار روی ساعت هوشمند Wear OS است

سامسونگ در حال کار روی ساعت هوشمند Wear OS است

بازگشایی همه فروشگاه‌های اپل در ایالات متحده پس از ۱ سال

بازگشایی همه فروشگاه‌های اپل در ایالات متحده پس از ۱ سال

پیشگیری از نارسایی قلبی با یک فنجان قهوه

پیشگیری از نارسایی قلبی با یک فنجان قهوه

آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

راهبرد بایدن در قبال ایران: دیپلماسی را پیگیری خواهیم کرد / تهران به دنبال فناوری هایی برای تغییر قواعد بازی است

تصاویر: کرونا در روزهای شلوغ پایان سال

تصاویر: بیمارستان امیرالمومنین (ع) اهواز در وضعیت قرمز کرونا

تصاویر: پرسه در خیابان - ۴۵

تصاویر: مصاحبه اعضای هیأت دولت با خبرنگاران

یادداشت‌های محمدعلی فروغی، پنج‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۲۹۸؛ می‌ترسم روابط ما و ایران به کلی قطع شود

معاون دبیرکل حزب‌الله: اسرائیل اگر به لبنان حمله کند، کاری می‌کنیم ستارگان شب را در روز روشن ببینند

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۳ اسفند ۱۳۷۶: گزارش بازدید از دانشگاه ظهران و شرکت آرامکو / امیر بحرین گفت تلاش می‌کند رابطه ایران با شورای همکاری خلیج فارس را اصلاح کند

سخنگوی وزارت خارجه: حملات عراق مشکوک است

سخنگوی وزارت خارجه: حملات عراق مشکوک است

درگاه‌های ارائه‌دهنده رمزارز مسدود می‌شود

سخنگوی وزارت خارجه: آمریکا باید ابتدا به برجام برگردد بعد سر میز مذاکره بنشیند/ دیپلماسی بهترین راهکار موجود است و ما در قبال هر اقدامی، تحرک مناسب خواهیم داشت

مصوبه مجلس: وزارت ارتباطات مکلف به اجرای شبکه ملی اطلاعات تا پایان سال ۱۴۰۰ است

طرح سناتورهای آمریکایی برای سلب اختیارات جنگی از بایدن

حکم انحلال جمعیت امام علی صادر شد

جهانگیری: وقتی تلاش کردیم مانع از فروپاشی اقتصاد کشور شویم برخی انتقادهای ناروایی مطرح کردند / در زمان لازم درباره نوسانات ارز صحبت خواهم کرد / بایدن فهمیده مجبور است در برابر ما با زبان احترام و منطق سخن بگویند تا نتیجه بگیرد

نخستین شکست بایدن از سنا / گزینه پیشنهادی برای اداره بودجه فدرال آمریکا رای نیاورد

رهبر معظم انقلاب درگذشت قاضی شیخ احمد الزین را تسلیت گفتند

پنتاگون: هیچ‌یک از نظامیان آمریکایی در حمله راکتی به پایگاه عین الاسد آسیب ندیده‌اند / تنها یک پیمانکار بر اثر سکته قلبی جان باخته

عراقچی: اقدام سه کشور اروپایی برای ارایه پیش نویس قطعنامه، حرکت اشتباهی است / انتظار داریم آنها از فرصت باقیمانده برای دیپلماسی بهره برداری سازنده کنند نه موجب تخریب بیشتر فضای موجود شوند

نامه ۳۲ نهاد آمریکایی به بایدن: هر چه سریعتر به برجام بازگردید

راهکارهای کاهش تنش میان تهران و ریاض به روایت موسویان

پيروزى ديگر حقوقى ايران بر آمريكا / محکومیت ۳۷ میلیون دلاری واشنگتن در دیوان داوری لاهه

صدر: درخواست بازگشت لوایح FATF به مجلس به لحاظ حقوقی کاملا خلاف است / تصمیم مجمع تشخیص فوق تصمیم مجلس و شورای نگهبان است

رویترز: مقامات آمریکایی و انصارالله در عمان دیدار کردند / مذاکرات یمن با عربستان سعودی نزدیک است؟

الکاظمی: بمباران عین الاسد قابل توجیه نیست / به گفتگوها برای خروج نیروهای بیگانه ادامه می دهیم

توافق «پشت پرده» اسرائیل و آمریکا در مورد ایران؟

وزیر بهداشت: کرونای انگلیسی شدیدا کشنده است؛ بیمار در ۴۸ ساعت بسیار بدحال می‌شود

سرنوشت نامعلوم یک نیروی سپاه پس از حمله تروریستی جیش الظلم

خطیب زاده: مواضع ایران از ابتدای جنگ یمن مشخص بوده / ادعای مقامات آمریکایی برای برقراری صلح از حد حرف تجاوز نکرده

روحانی: اگر FATF بد است چرا همه ی شرق مثل روسیه و چین در آن حضور دارند؟ / کشورهای دوست‌مان می‌گویند اگر به FATF ملحق نشویم، ارتباطات بانکی ما قطع می‌شود / FATF با زندگی و جیب تک تک مردم ارتباط دارد؛ اگر اجرا نشود باید به مردم توضیح دهید

ارزش سهام عدالت، امروز ۱۳ اسفند ۹۹

شاخص کل بورس، امروز ۱۳ اسفند ۹۹

قیمت سکه پارسیان، امروز ۱۳ اسفند ۹۹

ویدیو / وزیر بهداشت: بار و بندیل سفر نبندید؛ فکر سفر را هم نکنید

نخعی، نماینده مجلس: تعداد کشته‌های حادثه سراوان ۴ یا ۵ نفر است / خیلی از کشته‌ها یا همه آنها در محل حادثه کشته نشدند؛ مجروح شدند و به‌دلیل کمبود امکانات در مسیر انتقال به مرکز درمانی جان باختند

محسن رضایی: بحث موضع چین و روسیه درباره FATF را فقط ظریف و همتی طرح کردند / عده ای از مخالفان پیوستن به FATF گفتند چنین چیزی نیست

نیکزاد: پذیرش FATF به معنای لو دادن راه دور زدن تحریم‌هاست / مجلس مخالف تصویب لوایح FATF است؛ باید مثل ماجرای قانون برجامی اقدام کنیم

ایسنا: مرتضی بانک از سمتش استعفا داد

آرشیو
وبگردی

محبوب ترین فوتبالیست ایرانی در اینستاگرام کیست؟/عکس

قتل دوست صمیمی در یک لحظه عصبانیت/ پاسور بازی می کردیم،شاهرخ تقلب کرد و من با چاقو به او حمله کردم

تغییر چهره مجری ممنوع التصویر+ عکس

الهام پاوه نژاد و بچه هایش در خیابان‌+ عکس

پست عجیب مجری جنجالی +عکس

ماشین لاکچری مجری مشهور صدا و سیما + عکس

تجاوز به نیلوفر در برج جردن تهران! / سرایدار با التماس زنانه کاری نداشت!

عکس های خصوصی زن تبریزی به دست شوهرش رسید

پسر ساسی مانکن اجازه ندارد آهنگ‌های پدرش را گوش کند!

چُرت آل پاچینو در گلدن گلوب سوژه شد

استوری شادمهر در حمایت از علی کریمی

محمود بصیری: به احمدی نژاد نگفتم به خاطر او بیکار شدم

  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۵۹۹۲۱۴
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۲۳ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۰؛

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

دکتر هاج و واج گاهی به مرده زنده‌شده و گاهی به اطرافیان نگاه می‌کرد و بالاخره به حرف آمده به یک انفرمیه [پرستار] کوتاه‌قد که پهلویش بود و من از رنگ پریده او سخت به او مظنون شده بودم گفت: «من فوت او را در دفتر ثبت وقایع ثبت و گواهی کرده‌ام حالا بنویسم چی و دفتر را چطور اصلاح کنم؟!»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ سال‌ها قبل از حبس خود گرفتار دل‌درد شدیدی بودم و با آن‌که در معالجه سخت اهتمام داشتم و به اغلب از اطبای رشت مراجعه کرده و صدها جور دوای فرنگی و ایرانی به دستور آن‌ها و همین‌قدرها هم معجون‌های مختلف و جوهر نعنا و غیره به تجویز «خاله خان‌باجی‌ها» خورده بودم مع‌هذا علاج نشده و وقتی به زندان افتادم در نتیجه عدم امکان رعایت رژیم غذایی روزی نبود که از این درد در رنج و زحمت نباشم و به پاسبان‌های زندان و افسر و مدیر و رئیس و طبیب زندان برای دادن یک دوای «مسکن» متوسل نشوم!

روزهای اول ورود به زندان شهر، تعجب می‌کردم که چرا این آقایان در قبال تمنای من و در برابر آه و ناله رقت‌انگیز ناشیه از درد غیر قابل تحمل من، لبخند می‌زنند و حرف مرا نشنیده می‌گیرند و می‌روند!

روزی که این درد بی‌درمان از طرفی و عدم اعتنای دکتر زندان از طرف دیگر، به کلی از زندگی بیزارم کرده بود، سر او فریاد کشیدم که «آخر شما چگونه بشری هستید که از رنج من نه فقط متاثر نمی‌شوید بلکه با نهایت قساوت قلب به تألم من می‌خندید. صرف‌نظر از وظیفه اداری، مگر وظیفه وجدانی و شغل شریف طبابت به شما امر نمی‌کند به تسکیل دردر و مداوای امراض هم‌نوعان خود همت بگمارید؟ می‌گویند شما سوگند یاد کرده‌اید که به وظیفه خود احترام گذارده و به آن سوگند هم وفادار باشید! پس کو؟ چه شد آن...؟»

آن‌قدر از این حرف‌ها، حرف‌هایی که در محیط ما صد تا یک غاز ارزش ندارد تا چه رسد در زندان شهربانی گفتم که دهنم کف آورد!

با تمام امیدی که به شیرین‌زبانی‌های خود داشتم، خنده مسخره‌آمیز دکتر خونم را منجمد کرد، و تا رفتم علت استهزا و خنده‌اش را بپرسم فریادی کشیده گفت: «آقا! من دکترم رئیس اداره سیاسی نیستم، کسالت شما یک مرض معمولی نیست که با دست یک طبیب و با دواهای طبی معالجه بشود! در تمام این سلول‌ها که ملاحظه می‌کنید یک نفر مثل شما با دست و پا و چشم و گوش و بینی و معده و مغز سالم زندانی است ولی متاسفانه تا به من می‌رسند یکی از دل‌درد، یکی از کمردرد، یکی از درد سر و یکی... نمی‌دانم از کجایش می‌نالد! در صورتی که با اطمینان قسم می‌خورم همه از من سالم‌تر و قوی‌ترند و اشتباه‌شان فقط این است که مرا به جای رئیس اداره سیاسی می‌گیرند و به جای آن‌که این دردهای فانتزی (!) را برای منظوری که دارند به او بگویند تا اجازه هواخوری و گردش در حیاط و خروج از سلول مجرد را به آقایان بدهد، به من می‌گویند، که صلاحیت این چیزها را ندارم. آقا! مرض شما هم مثل ناخوشی آن‌هاست که من در طب قدیم و جدید و هزار سال بعد هم جز مرضِ تمارض نمی‌توانم نام دیگری به او بگذارم!»

دکتر این‌ها را با عصبانیت – با تندی – با فریاد گفت و از دربِ اطاق خارج شد!

از این وقت چون دانستم که آن‌چه قبلا از درد خود نالیده‌ام مفت و مجانی از جیبم رفته و آن‌چه که بعدا بنالم جز تمارض و برای تحصیل هواخوری و گردش در حیاط به چیز دیگری تعبیر نخواهد شد، دیگر تا روزی که به زندان قصر منتقل شدم با لجاجت و سرسختی زیادی تحمل رنج و درد را نموده می‌سوختم و می‌ساختم و یک کلمه به زبان نمی‌آوردم!

باور کنید، در این اواقت (بی‌اعتنایی و لجاجت) از روزهایی که نزد هرکس از درد خود شکوه و شکایت می‌نمودم، راحت‌تر و آسوده‌تر بودم.

این یک قاعده طبیعی است که متاسفانه بیش‌تر بیماران و بیمارداران متوجه آن نیستند: بیماران نمی‌دانند اظهار درد، درد را مداوا نمی‌کند بلکه درد را تشدید می‌نماید و مریض‌دارها هم متوجه نیستند که توجه زیاد و بیش از حد لازم، مریض را گرفتار وحشت و ترس نموده بالنتیجه به شدت مرض نهایت مساعدت را می‌کند!

وقتی به زندان قصر منتقل شدم و در آن‌جا – در همان روزهای اول دانستم موجباتی را که آن روز دکتر برای تمارض زندانیان ذکر کرده بود از بین رفته، این‌جا «هواخوری و گردش در حیاط» آزاد است، به اولین چیزی که تصمیم و اراده نمودم مداوای دل‌درد کهنه من بود که واقعا مرا معذب و ناراحت می‌داشت.

دکتر [پزشک] احمدی (مرحوم!) بله... آن مرحوم، پس از معاینه مختصر و سوالات کوتاهی از من، مرضم را «آپاندیس» و محتاج به عمل تشخیص داد!

با این‌که می‌دانستم وسیله عمل در مریض‌خانه زندان قطعا فراهم نیست مع‌هذا چون رنج مرضم از مرگ سخت‌تر و ناگوارتر بود، به این کار رضایت دادم. اما تا چند روز بعد معلوم شد خود اطبا در تشخیص تردید دارند و به همین جهت برای عمل «دفع‌الوقت» می‌نمایند.

این دفع‌الوقت‌ها باعث شد هشت روز به انتظار عمل بمانم و در نتیجه استراحت این مدت و خوردن اغذیه مناسب من‌جمله «شیر» که می‌گفتند چون فروشنده آن شخص رئیس زندان است و به این جهت به طور وفور در اختیار بیماران بود، حمله دل‌دردم تخفیف یافته و شب نهم با اجازه پرستار به حیاط مریض‌خانه رفتم و موقع عبور از کریدور به اطاق شماره ۵ که جای مرده‌ها و بیماران نزدیک به مرگ بود سری زدم. از ۸ تخت‌خواب آن اطاق، تصادفا آن شب بیش از یکی اشغال نشده بود که اشغال‌کننده آن هم مرحوم حضرت‌قلی از محبوسین لُر، و عصر همان روز مرده بود!

کریدور مریض‌خانه خلوت بود. نزدیک پله‌ها به منوچهرخان اسعد بختیاری برخوردم که پیژامه بسیار عالی و ابریشمی در بر و چند مجله و روزنامه (آن چیزی که متهمین سیاسی برای هر صفحه آن جان می‌دادند) زیر بغل داشت!

از پله‌ها به حیاط و باغچه زیبای مریض‌خانه فرود آمدم. این باغچه واقعا بسیار باصفا و باطراوت بود زیرا آن‌جا گردشگاه مردمان متمکن و ثروتمندی چون مرحوم علیمردان‌خان که مدت‌ها در سایه درختان سبز و خرم آن لمیده و بستی زده و مرحوم تیمورتاش که اشک‌های فراوانی در پای دیوارهای آن ریخته و امیرجنگ که با دست خود علف‌های هرزه را از پای گُل‌ها کنده و امثال این‌ها مردمان باسلیقه بود و واقعا هم باید باصفا و باطراوت باشد.

چه بسا درخت‌ها که با دست این اشخاص سرشناس پیوند شده و چه بسا بوته‌های گلی در این حیاط دیده می‌شد که در این ایام عید از طرف وکلا و وزرا و اشراف جهت زندانیان متشخص آورده شده و آن‌ها به یادگار در باغچه‌های زیبای آن کاشته بودند. چون توانایی گردش زیادی در این حیاط باصفا را نداشتم پس از چند لحظه در زیر درختی که با اولین اطاق سمت غربی ساختمان مریض‌خانه یعنی اطاق دکتر کشیک بیش از سه متر فاصله نداشت نشستم – سایه طویل دکتر که پشت میز کار خود نشسته بود از پنجره بزرگ اطاقش تا جایی که نشسته بودم، ادامه داشت و من به خوبی بی‌حرکت سر و گردن و دست‌های او را از روی سایه او تماشا می‌کردم – مدتی گذشت و در این مدت با چه افکار و خیالاتی مشغول بودم خود نمی‌دانم ولی ناگهان رفت و آمد زیاد به این اطاق و سایه دراز و متحرک آن‌ها و صدای مخوف ناله انسانی که از کریدور مریض‌خانه شنیده می‌شد، مرا هراسان کرده و به وقوع حادثه‌ای غیرمترقبه متوجه کرد – وقتی به کریدور برگشتم با منظره عجیب و هول‌ناکی که پس از چند دقیقه صورت مسخره و مضحکی به خود گرفت، مواجه شدم که برای خود من هم تا حدی غیر قابل باور بود! حضرت‌قلی که عصر خبر فوتش را شنیده و شخصا جسد او را در اطاق شماره ۵ نیم ساعت قبل دیده بودم... با دهان خونین و پیراهن بلند سفید معمولی زندان که آن هم آغشته به خون بود جلوی درب اطاق شماره ۵ ایستاده دستی به چانه داشت و با دست دیگر – برای آن‌که به زمین نیفتد – دستگیره درب را گرفته و ناله می‌کرد!

بیمارانی که قدرت حرکت داشتند از اطاق‌ها خارج و با پاسبان‌ محافظ و پرستاران از دور او را نگاه می‌کردند. همه متعجب بودند و بیش از همه دکتر کشیک که با دهان نیمه‌باز فقط سرش را از درب اطاق خارج کرده بود، با نظر اعجاب به این حادثه باورنکردنی توجه داشت.

زودتر از همه کس پاسبان کریدور خون‌سردی خود را دست آورده و در حالی که به دکتر سلام نظامی می‌داد گفت: «آقای دکتر! این حضرت‌قلی است، حضرت‌قلی لُر زنده شده!!» با آن‌که در این گزارش مطلب تازه‌ای جز آن‌چه که همه ما به چشم دیده و می‌دیدیم وجود نداشت مع‌هذا هلهله شعف و صدای خنده همه بلند شد و به دکتر جرأتی داد که از اطاق خود بیرون بیاید و علت این معجزه بزرگ را که در تاریخ بشریت خیلی کم نظیر دارد تحقیق کند!

پرسش از خود حضرت‌قلی فورا چگونگی اعجاز را برای ما روشن کرد؛ عصر روز گذشته دکتر از حضرت‌قلی عیادت می‌کند و گویا در آن وقت او دچار حمله‌ای شده بود که قدرت تکلم نداشت ولی آن‌چه در اطرافش می‌گذشت همه را حس می‌کرد، همین آقای دکتر پس از معاینه کوتاهی گفته بود: «بیچاره تموم کرد.» حضرت‌قلی، با سابقه هفت هشت ساله‌ای که از مریض‌خانه زندان داشت در نتیجه شنیدن این حرف دکتر به کلی بی‌هوش می‌شود و اول شب او را به اطاق شماره ۵ منتقل می‌کنند که صبح تحویل مامور متوفیات بدهند. دو نفر از پرستارها که بالاخره معلوم نشد کی‌ها بودند و بیچاره حضرت‌قلی لر هم نتوانسته بود از شدت وحشت آن‌ها را بشناسد به اطاق خلوت شماره ۵ که پیش همه زندانیان شوم و به همین لحاظ جای امن و خالی از هرگونه خطری بود رفته – یکی چانه آن بدبخت را سخت نگهداشته دیگری شروع به در آوردن دندان‌های طلای حضرت‌قلی می‌کند. با آن‌که در نتیجه کشیدن دندان اول، خون‌ریزی شروع شده بود مع‌هذا چون حرکتی از حضرت‌قلی دیده نشد آقایان به عمل خیر! ادامه دادند! موقع کشیدن دندان چهارم، حضرت‌قلی از شدت درد به هوش آمده و با یک جَست غیرمنتظره از تخت‌خواب برمی‌خیزد و طبعا پرستاران مزبور با ترس و وحشت پا به فرار می‌گذراند.

وقتی حضرت‌قلی با آه و ناله این اظهارات را تمام کرد گفت: «آقای دکتر شما را به خدا فعلا دوایی به من بدهید که از خون‌ریزی لثه‌ام جلوگیری کند» و من به گفته او اضافه کردم «آقای دکتر حضرت‌قلی شکایتی هم البته از مرتکبین این کار ندارند زیرا اگر آن‌ها نبودند فردا حضرت‌قلی برای ابد ما را از دیدار خود محروم می‌کرد.»

دکتر هاج و واج گاهی به مرده زنده‌شده و گاهی به اطرافیان نگاه می‌کرد و بالاخره به حرف آمده به یک انفرمیه [پرستار] کوتاه‌قد که پهلویش بود و من از رنگ پریده او سخت به او مظنون شده بودم گفت: «من فوت او را در دفتر ثبت وقایع ثبت و گواهی کرده‌ام حالا بنویسم چی و دفتر را چطور اصلاح کنم؟!»

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، سال یازدهم، شماره پنجاه‌ودوم، سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۳۲۹، صص ۹-۱۱.

رازیانه د
رومیس د
ارسال به تلگرام
برچسب ها: فریدون جشمیدی ، پزشک احمدی ، زندان قصر
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"