پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح رفتیم حمام. بعد ناهار را منزل خورده، بعد از ناهار سوار شدیم. از رودخانه گذشتم، رو به طرف دامنه دوازدهامام. از آب که گذشتیم، از عقب سوارهها که میگذشتند، فرو میرفتند به آب. ماشاءاللهخان توی آب افتاد. سه چهار نفر دیگر افتادند. محمدتقیمیرزا هم همراه بود. علیرضاخان میگفت: «اسب محمدتقیمیرزا بیخود توی صحرا خوابید، محمدتقیمیرزا زمین خورد، بسیار خفیف شد.»
خلاصه، تیمورمیرزا، امیرآخور، محمدرحیمخان، میرشکار و غیره و غیره [و] هاشم بودند. امروز از دو آبِ دیگر گذشتیم. در صحرا درنا بود. تیمورمیرزا هرچه سیاهچشم انداخت نمیگرفتند. میگفت: «قرهقوش [در] آسمان است، قوشها میترسند.» در صحرا توی نیزارهای کوچک و لشآبها اردک، غاز، حقار سفید [نوعی پرنده] و غیره زیاده از حد بود، چیزی نزدم. تیمورمیزا بعد تنها رفت برای درنا، یکی گرفته بود، زنده آورد منزل.
عصرِ بلندی بود؛ به منزل برگشتیم.
شب بعد از شام مردانه شد؛ محقق روزنامه سفر عتباتِ علیرضاخان را میخواند. محمدعلیخان بود، بسیار خندیدیم. بعد خوابیدیم.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه قاجار از رجب ۱۲۸۴ تا صفر ۱۲۸۷ ق. به انضمام سفرنامههای قم، لار، کجور و گیلان، به کوشش مجید عبدامین، تهران: دکتر محمود افشار، چاپ اول، بهار ۱۳۹۷، ص ۳۱.