دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ | Monday, 16 May 2022
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ | Monday, 16 May 2022
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / چرا ارتش روسیه ضعیف از آب درآمد؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / چرا ارتش روسیه ضعیف از آب درآمد؟ + زیرنویس فارسی

ویدیو / عادل فردوسی پور: با رفتن هر ایرانی از کشور، انگار یک خنجر به قلب من وارد می‌کنند

ویدیو / عادل فردوسی پور: با رفتن هر ایرانی از کشور، انگار یک خنجر به قلب من وارد می‌کنند

ویدیو / حضور «مسی» در شهر جده عربستان

ویدیو / حضور «مسی» در شهر جده عربستان

ویدیو / سفر غیرمنتظره سناتورهای آمریکایی به کی‌یف

ویدیو / سفر غیرمنتظره سناتورهای آمریکایی به کی‌یف

ویدیو / نیویورک، امریکا؛ پخش زنده تیراندازی مرگبار نژادپرستانه

ویدیو / نیویورک، امریکا؛ پخش زنده تیراندازی مرگبار نژادپرستانه

ویدیو / قابلیت حیرت انگیز جدید گوگل: جستجو در دنیای واقعی!

ویدیو / قابلیت حیرت انگیز جدید گوگل: جستجو در دنیای واقعی!

کد خبر: ۵۹۹۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۲؛

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن ِپریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ یکی از بزرگ‌ترین اختلافِ تقریبا «لاینحل» بین زندانیان با زندان، داشتن پریموس و چراغ خوراک‌پزی و نظایر آن بود. زندانیان به این وسایل علاقه زیادی داشتند زیرا غذای زندان که اغلب اوقات غیر قابل خوردن و «ماسیده» بود جز با جوشانیدم و گرم کردن و اضافه کردن مقداری نمک و احیانا قدری روغن، به وسیله دیگری مورد قبول معده قرار نمی‌گرفت، با این وضع آن‌ها حق داشتند که داشتن پریموس و اقسام دیگر چراغ‌های خوراک‌پزی را یک موضوع حیاتی و قابل بسی توجه برای خود بدانند. اما... متاسفانه مقررات زندان چنین حقی به زندانیان نداده و آن‌ها مجاز نبودند چیزهایی را که با نفط [نفت] و آتش سر و کار داشت، داشته باشند.

یک مبارزه شدید بین زندان و زندانیان در این خصوص همیشه جریان داشت و زندان هر وقت که در صدد آزار و اذیت محبوسین برمی‌آمد، قبل از همه به جمع‌آوری و ضبط چراغ‌ها اقدام می‌نمود و آن وقت بود که صدای زندانیان به آسمان می‌رفت – اعتصاب غذا، نزاع بین آن‌ها و مامورین زندان شروع و افسران و مدیر زندان مورد تهدید و اهانت قرار گرفته و گاهی اغتشاش و آشوب به حدی بالا می‌گرفت که بعد از یک شبانه‌روز ناچار می‌شدند چراغ‌ها را به صاحبان آن مسترد دارند.

بین هزار و ششصد هفتصد نفر از زندانیان قصر، عده‌ای قریب به سی نفر (از سران بختیاری و چند نفر مریض واقعی) وجود داشتند که از «جار و جنجال» چراغ خوارک‌پزی دور و اجازه داشتن آن و حتی منقل، برای کشیدن تریاک به آن‌ها داده شده بود! از جمله مریض‌ها بکی (داداش تقی‌زاده) بود که در جریان اخیر واقعه آذربایجان و بعد از آذرماه ۱۳۲۵ در تبریز تیرباران شد. داداش تقی‌زاده از اهالی رضاییه و مردی عامی و بسیار ساده بود. یکی از محبوسین راجع به هوش و حافظه و استعداد داداش مطلب قابل توجه زیر را حکایت می‌کرد: «چون داداش اظهار تمایل زیادی به تحصیل فارسی و خواندن و نوشتن آن می‌نمود با زحمات زیاد و صرف مبلغ زیادی موفق شدیم یک جلد کتاب سال اول دبستان برای او تهیه نماییم. آن مرحوم بعد از سه ماه که نزد سی نفر از زندانیان سیاسی درس خواند، ۲۱ حرف از حروف الفبا را به خوبی یاد گرفت فقط نقصی که داشت موقع خواندن، دال را به جای سین و موقع نوشتن دو نقطه ت را پایین آن می‌گذاشت!»

با این وصف مردی خوش‌صحبت و خوش‌مشرب بود. او به جرأت قسم می‌خورد که شخصا در باغ ملکی خود در رضاییه سی‌ونه رقم انگور کاشته بود و موقعی که به آزمایش چهلمی پرداخت پلیس سر رسیده و توقیفش کرد و نگذاشت مطالعات خود را ادامه دهد! وقتی از اسامی ارقام «سی‌ونه‌گانه» انگورش از او سوال می‌کردیم، تا شش هفت رقم از انگورها را به سرعت می‌شمرد و از آن به بعد آن‌قدر اسامی را تکرار می‌کرد که به زحمت تا پانزدهمی می‌رسید در این وقت ساکت شده، دست را روی پیشانی می‌گذاشت و از حافظه خود شکایت می‌نمود!

آن مرحوم به قدری از انگور و باغ و نوع انگور برای هم‌صحبتِ خود حرف می‌زد که واقعا شخص هوس خوردن انگور را هم نمی‌کرد و هر وقت او را با کسی مشغول صحبت می‌دیدیم می‌دانستیم که «موضوع انگور مطرح است».

در اوقاتی که زندان سر بی‌مهری پیش می‌گرفت و چراغ‌های خوراک‌پزی محبوسین را جمع‌آوری و ضبط می‌کرد، داداش از نظر اجازه‌ای که برای «پریموس» داشت مقام شامخی بین محبوسین احراز می‌کرد و محبوسین برای آن‌که از پریموس او استفاده کنند به او تملق می‌گفتند و در چنین ایامی، همه با ولع خاصی خود را به حرف‌های داداش که البته راجع «به انواع مختلفه انگور» بود، علاقه‌مند و مشتاق نشان داده و گاهی هم به منظور جلب توجه او «آب دهن مزمزه می‌کردند» مجوز داداش در داشتن پریموس مرض عجیب او بود! مرضی که واقعا کم‌نظیر و تمام اطباء زندان را گیج کرده و با مشورت‌های زیاد با یکدیگر، علت و چگونگی آن را نتوانسته بودند تشخیص دهند!

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن پریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد و این تورم تدریجی آن‌قدر علنی و محسوس بود که تمام اشخاصی که اطراف داداش بودند به خوبی آن را می‌دیدند و اشخاص بی‌اطلاع تصور می‌کردند که «چیزی نخواهد گذشت که شکم او منفجر می‌شود!»

در این هنگام صدای نعره داداش آن‌قدر جان‌گداز و خوف‌ناک می‌شد که غیر قابل تحمل و واقعا بسیار رقت‌انگیز بود!

من که برای دفعه اول چنین صدایی را از اطاق داداش شنیده و به سرعت خود را به آن‌جا رسانیده و ناظر این صحنه عجیب شدم چقدر تعجب کردم که با تمام «هم‌دردی» که زندانیان سیاسی در این قبیل موارد از خود نشان می‌دادند مع‌هذا جز من کسی به سراغ او نیامده و در مقابل استمداد من هم به طور عادی جواب می‌دادند «نگران نباش حمله‌ایست که به زودی رفع می‌شود».

علاج رفع این تورم عجیب و اعاده صحت داداش، فقط تنقیه بود که با نهایت تعجب شنیدم که تمام وسایل آن را خود مریض شخصا و پیش از باد کردن شکم با دیدن علایم قبلی با دست خود فراهم و بعد مثل «یک بچه حرف‌شنو» دراز کشیده و منتظر فرا رسیدن موقع استفاده از «الیکاتور» می‌ماند! در آن وقت هم فقط وجود یک نفر کافی بود تا به او کمک کرده و...

وقتی با داداش خیلی نزدیک و محشور شدم، اغلب اوقات از بیماری‌اش اظهار تعجب و نگرانی کرده و او را به مراجعه به مریض‌خانه زندان و تصمیم جدی به مداوای مرضش تحریص و تشویق می‌نمودم ولی تعجبم بیش‌تر می‌شد که می‌دیدم با آن همه اظهار نگرانی من، او اعتنایی به موضوع نداشت و حتی خود را به شنیدن نصایح من بی‌علاقه و ناراحت نشان می‌داد. تا روزی که من موقع گردش در حیاط، اصرار را از حد گذرانیدم و او را مردی لاقید نامیدم، آن روز داداش قدری عصبانی و تند شد و با جملاتی که عینا در خاطرم نیست به من حالی کرد که «این بیماری مصلحتی است و او قادر است هر وقت که بخواهد شکمش را چون خیک متورم کند»! البته برای من قبول این ادعای حیرت‌انگیز بسیار دشوار بود و نمی‌توانستم باور کنم که اختیار چنین کاری در دست خود شخص باشد و او چون حیرت مرا دید ناگاه به طرف یکی از باغچه‌های حیاط که تازه تخم چمن پاشیده بودند خیره و بعد از مختصر دقتی گفت: فلانی، «من خودم هم دلم برای این کار تنگ شده، خیال دارم شش هفت روز دیگر...» باز هم باغچه را نگاهی کرده خندید و بدون آن‌که دیگر چیزی بگوید از من سوا شد.

دو روز از آوردن عده‌ای از ۵۳ نفر به کریدور ۷ می‌گذشت. در بین این عده چهار نفر دکتر طب و دو نفر دانشجوی سال آخر دانشکده طب وجود داشت که وعده داداش سر رسید و هنگام عصر که کنار باغچه نشسته بود با کنایه به من گفت: «امشب وقتش است! ساعت ۹ شب» وقتی صدای داداش را شنیدم و به اطاقش رفتم نزدیک بود از تعجب، دیوانه و از شدت خنده که از بیم ملامت رفقا در دهان خفه می‌کردم، منفجر شوم! زیرا در حالی که شکم مریض آرام آرام بالا می‌آمد، دکتر یزدی و دکتر بهرامی و دکتر حسن و دکتر مرتضی سجادی در یک صف و دو نفر دانشجوی دانشکده طب در صف دیگر قرار گرفته با قیافه وحشت‌زده و متعجب و با چشمان فراخ و دریده به بالا آمدن تدریجی شکم داداش نگاه می‌کردند و دکتر بهرامی که کمی جلوتر از دیگران بود با انگشت خود از این بالا آمدن تقلید نموده به هریک از «جهش» شکم، بلااراده انگشتش را به طرف بالا تکانی می‌داد!

کم‌کم اطاق از محبوسین تازه‌وارد پر شد، جمعی هم از بیرون اطاق گردن کشیده مات و مبهوت شکم داداش را که چون خیکی که کسی درونش بدمد متورم می‌شد تماشا می‌کردند. وقتی سکوت اولیه که ناشی از تعجب بود پایان یافت ناگاه داد و فریاد همه این آقایان بلند شد و آن‌قدر سر و صدا در اطاق داداش پیچیده بود که دستورات آقایان اطبا را کسی نمی‌شنید و اگر آقای سردار رشید سر نمی‌رسید و به زحمت به دکتر یزدی حالی نمی‌کرد که داداش در چنین وضعی جز به یک نفر و آن هم برای کمک در تنقیه به کس دیگری احتیاج ندارد شاید بدبخت داداش به کلی نفله می‌شد!

دکتر با تردید از اظهار سردار، همه را از اطاق خارج کرد و درب را بست. بعد از ربع ساعت که صدای شلیک خنده دکتر از آن‌جا شنیده شد، محبوسین تازه‌وارد به رفع خطر انفجار شکم و محبوسین قدیمی به نتیجه مثبت استعمال الیکاتور مطمئن و خیال‌ها راحت شد!

صبح زود وقتی به اطاق داداش رفتم او حال عادی داشت و با کمال اشتها صبحانه خود را می‌خورد! ضمن صرف آن بعد از آن‌که مرا اخلاقا ملزم کرد که رمز بیماری او را در زندان فاش نکنم گفت: «در اثر تصادفی دانستم که خوردن چند پر یونجه شکمم را به وضع عجیبی که دیده‌ای متورم می‌کند شدت و ضعف این تورم مربوط به کم و زیاد خوردن یونجه و طبعا به اراده خود من است و هر وقت مصمم به این کار شدم چند پر یونجه از بین چمن‌ها پیدا کرده و می‌خورم و مثل شب گذشته عده‌ای از اطبای تحصیل‌کرده را مَچَل می‌کنم»!

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وچهارم، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۲۹، صص ۲۵ و ۲۶.

لینک کوتاه
بیشتر بخوانید

فرخی در زندان قصر از بی‌پولی کت و شلوار تنش را حراج کرد!

چرا گروه ۵۳ نفر دکتر ارانی را بایکوت کردند؟!

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

مدیر زندان به جبران یک سیلی بیست ظرف چلوکباب داد!

جوان بدبخت را به نیمکت بسته... شلاق‌های سیمی را به پشت و کفل او می‌نواختند

ارسال به تلگرام
برچسب ها: زندان قصر ، داداش تقی زاده ، فریدون جمشیدی
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

بازیگر پیشکسوت سینما بستری شد

بازیگر پیشکسوت سینما بستری شد

آرایش غلیظ، لاک و براشینگ قبل از ورود به اتاق عمل ممنوع!

آرایش غلیظ، لاک و براشینگ قبل از ورود به اتاق عمل ممنوع!

حمله سالانه سگ‌ها به ۲۰۰ هزار ایرانی

حمله سالانه سگ‌ها به ۲۰۰ هزار ایرانی

ماجرای ارتباط مجدد بازیگر معروف با همسر سابقش

ماجرای ارتباط مجدد بازیگر معروف با همسر سابقش

زلاتان، شیشه اتوبوس میلان را شکست!

زلاتان، شیشه اتوبوس میلان را شکست!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
رپورتاژ / تریبون 2
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: جشنواره گل و گلاب

تصاویر: جشنواره گل و گلاب

۲/۴
تصاویر: مارال های آینالو جنگل های ارسباران

تصاویر: مارال های آینالو جنگل های ارسباران

۳/۴
تصاویر: خشکسالی در حوضه رود کرخه

تصاویر: خشکسالی در حوضه رود کرخه

۴/۴
تصاویر: هفدهمین شب بازیگر

تصاویر: هفدهمین شب بازیگر

رپورتاژ / تریبون 2
ببینید!

ویدیو / وریا غفوری در پایان دیدار با فولاد: این حق مردم ایران است که سعادتمند زندگی کنند

ویدیو / کانال سوئز چگونه دنیا را تغییر داد؟ +زیرنویس فارسی

ویدیو / فرزند دیکتاتور بدنام فیلیپین چگونه در کمال تعجب انتخابات را برد؟ +زیرنویس فارسی

تماشا کنید: انقلابی های نئولیبرال! / دولت چگونه در حال پیاده سازی مدل شیلی در ایران است؟ / آش شله قلمکار تیم اقتصادی رئیسی

ویدیو / جشن قهرمانی بازیکنان استقلال پس از شکست پرسپولیس مقابل سپاهان

ویدیو / واکنش رشیدپور به ادعای ضرر ۷۰ میلیونی یک خودروساز: به درک، نسازید!

ویدیو / انتقال اجساد نظامیان روسی به کی‌یف با قطارهای یخچال‌دار

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

فرزند بریتنی اسپرز و سام اصغری سقط شد

ویدیو / چرا ارتش روسیه ضعیف از آب درآمد؟ + زیرنویس فارسی

آیت‌الله فاطمی‌نیا درگذشت

تماشا کنید: انقلابی های نئولیبرال! / دولت چگونه در حال پیاده سازی مدل شیلی در ایران است؟ / آش شله قلمکار تیم اقتصادی رئیسی

قیمت دلار در صرافی‌های بانکی، امروز ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱

قیمت انواع برنج ایرانی و خارجی در بازار / دم سیاه به ۱۱۵ هزار تومان رسید، پاکستانی ۴۳ هزار تومان

اجرای یک نمایش در قم به دلیل حجاب تماشاگران و رنگ چتر توقیف شد

قیمت دلار در بازار آزاد، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

خداحافظی سحر قریشی از سینما / اعلام رسمی ازدواج با امیر تتلو

هتل شهر با دستور دادستان تهران تخلیه شد

روز‌های پر استرسی که همچنان ادامه دارد/ اردیبهشت ۱۴۰۱ با فیش‌های ۱۴۰۰ مستمری تامین اجتماعی!

ویدیو / سعید پیردوست: نماز گوگوش هیچوقت ترک نمی‌شد

معیار دهک بندی‌ها؛ از درآمد فرزندان گرفته تا خودرو، سود‌های بانکی و گردش مالی

سازمان نجات حیوانات درباره توله یوز‌های «ایران»: شیردهی به توله‌ها به صورت وارونه باعث ورود شیر به ریه‌ها و مرگ یکی از آن‌ها شد / گرفتن بوی انسان علت نپذیرفتن فرزندان توسط مادر است

ویدیو / تجلیل آیت الله هاشمی رفسنجانی از مقام علمی مریم میرزاخانی در سال ۱۳۷۴: شما مایه افتخار ما هستید

تصاویر: آیین پنجاه بدر در قزوین

قیمت جدید نان‌های صنعتی بعد از آزاد شدن آرد؛ نان باگت معمولی ۱۰ هزارتومان شد

خداحافظی سحر قریشی از سینما / اعلام رسمی ازدواج با امیر تتلو

هتل شهر با دستور دادستان تهران تخلیه شد

روز‌های پر استرسی که همچنان ادامه دارد/ اردیبهشت ۱۴۰۱ با فیش‌های ۱۴۰۰ مستمری تامین اجتماعی!

ویدیویی از توله های یوز ایرانی که دیروز متولد شدند

فردا در ایران عید فطر نیست

ویدیو / مزاحمت برای پرویز پرستویی و گوهر خيرانديش در آمریکا

افزایش ۵۷ درصدی حقوق کارگران منتفی می‌شود؟ / رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس: احتمال دارد در طول هفته آینده، به دستور رئیسی، تعدیلاتی اعمال و در نرخ افزایش حقوق بازنگری شود

زمان بازی های تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی

ویدیو / این حیوان عجیب الخلقه در عراق، شیر منقرض شده آشوری است؟

سازمان جهانی بهداشت: قرنطینه امیکرون ۵ روز نیست

معاوضه شماره موبایل با آپارتمان لوکس / قیمت شماره‌های رند به ۵۰ میلیارد تومان رسید

تماشا کنید: خداحافظی ایران با ارس؟ / پروژه «داپ» ترکیه چگونه در سکوت منابع آبی ایران را خشک می کند؟

سیلی «ویل اسمیت» به صورت مجری اسکار به خاطر شوخی با همسرش / تصویر واکنش حاضران در سالن / گریه و عذرخواهی اسمیت پس از دریافت جایزه: عشق موجب می‌شود کارهای دیوانه‌واری انجام دهیم؛ وقتی در اوج هستی، شیطان دقیقا همان موقع سراغت می‌آید +عکس و ویدیو

درگذشت ناگهانی بازیگر مشهور سینمای ایران/ علت فوت به روایت خبرگزاری قوه قضاییه: خودکشی

شرط تحویل آپارتمان ۱۵۰ متری در نیاوران به رضا رویگری / مجری صداوسیما: مالک منزل گفته خانه را با چند پرستار آماده کرده‌ام؛ فقط رضا باید تنها بیاید / وقتش رسیده بگویم که چقدر به رضا ظلم شده / او مدت‌هاست که در روابط‌ش دچار مشکل شده / مو‌های رضا به طرز عجیبی سوزانده شده بود؛ به گریمور گفتم جوری درست کن که فکر کند مو دارد

رپورتاژ / تریبون 2
خواندنی ها
عکس کاوشگر مریخ از «دریچه مخفی» بر روی سطح سیاره سرخ خبرساز شد

عکس کاوشگر مریخ از «دریچه مخفی» بر روی سطح سیاره سرخ خبرساز شد

ایلان ماسک: شاید بیش از ۹۰ درصد کاربران روزانه توییتر غیرواقعی باشند / ماسک به افشای اطلاعات شرکت متهم شد

ایلان ماسک: شاید بیش از ۹۰ درصد کاربران روزانه توییتر غیرواقعی باشند / ماسک به افشای اطلاعات شرکت متهم شد

گروه موسیقی اوکراینی برنده مسابقه یوروویژن ۲۰۲۲ شد

گروه موسیقی اوکراینی برنده مسابقه یوروویژن ۲۰۲۲ شد

جزئیات رسمی جدید از «برادران لیلا» / انتشار تصاویر جدید از ساخته سعید روستایی

جزئیات رسمی جدید از «برادران لیلا» / انتشار تصاویر جدید از ساخته سعید روستایی

رپورتاژ / تریبون 2
آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

محسن هاشمی: کتاب خاطرات پدر در سال ۱۳۷۸ به زودی منتشر می‌شود / برای بعضی از ممیزی‌ها دچار چالش شدیم اما حالا این مشکلات حل شده

رهبر کره شمالی با انتقاد از کابینه و بخش بهداشت: ارتش دست‌ به‌ کار ‏شود

عکس کاوشگر مریخ از «دریچه مخفی» بر روی سطح سیاره سرخ خبرساز شد

نویسنده‌ای که امیدوار است پدر و مادرش را به وسیله این کتاب پیدا کند+فیلم

مقام شهرداری تهران: خانواده کامل یعنی خانواده‌ای که حداقل چهار فرزند دارد

وزیر ارشاد: همه باید به مجوز برگزاری کنسرت‌ها، احترام بگذارند

فکر می‌کنم آقاتهرانی تصمیم دارد کاندیدای ریاست مجلس شود / موقعیت قالیباف البته تثبیت شده؛ ماجرای سفر ترکیه به جایگاهش صدمه ای نزده

نماینده مجلس: اینترنت در عین گران‌تر شدن، کیفیت بهتری ندارد

پیکر آیت الله فاطمی‌نیا در قم تشییع و به خاک سپرده می‌شود

محسن هاشمی: کتاب خاطرات پدر در سال ۱۳۷۸ به زودی منتشر می‌شود / برای بعضی از ممیزی‌ها دچار چالش شدیم اما حالا این مشکلات حل شده

مقام شهرداری تهران: خانواده کامل یعنی خانواده‌ای که حداقل چهار فرزند دارد

پوتین: پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو را بی‌پاسخ نمی‌گذاریم

نماینده وزارت فرهنگ عمان در نمایشگاه کتاب: امسال اکثر کسانی که می‌آیند از اقامت در عمان می‌پرسند

روایت مربی جمالی از پناهندگی او: حتی وسایل شخصی خودش را هم نتوانست ببرد / مسیر یکتا را هم مشخص کرده بودند؛ از راه دریا فرار کرد تا پلیس ردی از او پیدا نکند / جمالی نیز مانند سایر ورزشکاران رفت؛ آخرین مورد هم نیست

‌ساخت کریدور جدید بین ایران و ارمنستان / ‌وزیر امور زیرساخت‌ ارمنستان: امکان ترانزیت کالا از خلیج فارس به اروپا فراهم است

اعزام موشک‌های اتمی روسیه به مرز با فنلاند

رئیس مجلس قانون تثبیت ساعت رسمی کشور را به دولت ابلاغ کرد

شکر همچنان ۳۰ هزار تومان به فروش می‌رسد

مخبر: قیمت نان نباید یک ریال تغییر کند

آخرین آمار کرونا در ایران، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱: فوت ۸ نفر در شبانه روز گذشته / شناسایی ۳۸۳ بیمار جدید کرونایی

عربستان: ما و کویت خواهان گفت‌وگو با ایران در خصوص میدان گازی آرش هستیم / از تهران به صورت رسمی، برای مذاکره، دعوت کرده‌ایم

واکنش آمریکا به برخی اعتراضات در ایران

شاخص کل بورس، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

پیشنهاد وام ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومانی خرید مسکن در تهران

قیمت طلا و سکه، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

قیمت دلار در بازار آزاد، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

قیمت لیر ترکیه، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

قیمت سکه پارسیان، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

پلیس برای فعالیت دوباره پارکبان‌ها مجوز داد/ تعیین نرخ بر عهده «شرکت‌های انتظام» است

وضعیت جاده‌ها و راه ها، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ / بارش باران در برخی جاده‌های آذربایجان شرقی و غربی

قیمت دلار در صرافی‌های بانکی، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱

سخنگوی وزارت خارجه: رئیسی عازم یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس است

وضعیت آب و هوا، امروز ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ / رگبار پراکنده باران و وزش باد شدید در استان‌های ساحلی خزر و البرز مرکزی / خیزش گردوخاک در جنوب‌شرق / آب‌های شمال و جنوب کشور متلاطم و توفانی است

ادعای طالبان: نشست علمای شیعه افغانستان را برای جلوگیری از فاجعه لغو کردیم / گزارش هایی به ما رسیده بود که ممکن است حادثه دلخراشی رخ دهد

مقتدی صدر به «اپوزیسیون ملی» پیوست

رئیس اتاق بازرگانی ایران و سوئیس: افزایش سطح مبادلات ما با سوئیس به برجام بستگی دارد / حتی اگر برجام برای مدت کوتاهی احیا شود، شکوفایی اقتصادی به همراه خواهد آورد

احتمال قطع آبِ بوستان‌های جنگلی تهران به دلیل کم‌آبی/ عضو شورای شهر: ممکن است برخی درختان خشک شوند

پادشاه عربستان از بیمارستان مرخص شد

نماینده مجلس: خودروسازان ۲۰۰ نیرو و مشاور، از نزدیکان و اقوام خود استخدام کرده‌اند

آرشیو
رپورتاژ / تریبون 2
وبگردی

امباپه: در مورد آینده تصمیم قطعی گرفته‌ام

پسر ۱۵ساله پس از مرگ دوباره زنده شد!

قتل فجیع جوان ثروتمند تهرانی در باغ

زلاتان، شیشه اتوبوس میلان را شکست!

ترک تحصیلی‌هایی که پولشان از پارو بالا می‌رود

ماجرای ارتباط مجدد بازیگر معروف با همسر سابقش

حمله سالانه سگ‌ها به ۲۰۰ هزار ایرانی

بازیگر پیشکسوت سینما بستری شد

آرایش غلیظ، لاک و براشینگ قبل از ورود به اتاق عمل ممنوع!

اقدام خیرخواهانه مسی و راموس در قطر/عکس

چرا الکل‌های دست‌ساز مسمومیت‌های حاد می‌دهند؟

احتمال «مرگ آرام» برای یک شیر در باغ وحش ارم

  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۵۹۹۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۲؛

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن ِپریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ یکی از بزرگ‌ترین اختلافِ تقریبا «لاینحل» بین زندانیان با زندان، داشتن پریموس و چراغ خوراک‌پزی و نظایر آن بود. زندانیان به این وسایل علاقه زیادی داشتند زیرا غذای زندان که اغلب اوقات غیر قابل خوردن و «ماسیده» بود جز با جوشانیدم و گرم کردن و اضافه کردن مقداری نمک و احیانا قدری روغن، به وسیله دیگری مورد قبول معده قرار نمی‌گرفت، با این وضع آن‌ها حق داشتند که داشتن پریموس و اقسام دیگر چراغ‌های خوراک‌پزی را یک موضوع حیاتی و قابل بسی توجه برای خود بدانند. اما... متاسفانه مقررات زندان چنین حقی به زندانیان نداده و آن‌ها مجاز نبودند چیزهایی را که با نفط [نفت] و آتش سر و کار داشت، داشته باشند.

یک مبارزه شدید بین زندان و زندانیان در این خصوص همیشه جریان داشت و زندان هر وقت که در صدد آزار و اذیت محبوسین برمی‌آمد، قبل از همه به جمع‌آوری و ضبط چراغ‌ها اقدام می‌نمود و آن وقت بود که صدای زندانیان به آسمان می‌رفت – اعتصاب غذا، نزاع بین آن‌ها و مامورین زندان شروع و افسران و مدیر زندان مورد تهدید و اهانت قرار گرفته و گاهی اغتشاش و آشوب به حدی بالا می‌گرفت که بعد از یک شبانه‌روز ناچار می‌شدند چراغ‌ها را به صاحبان آن مسترد دارند.

بین هزار و ششصد هفتصد نفر از زندانیان قصر، عده‌ای قریب به سی نفر (از سران بختیاری و چند نفر مریض واقعی) وجود داشتند که از «جار و جنجال» چراغ خوارک‌پزی دور و اجازه داشتن آن و حتی منقل، برای کشیدن تریاک به آن‌ها داده شده بود! از جمله مریض‌ها بکی (داداش تقی‌زاده) بود که در جریان اخیر واقعه آذربایجان و بعد از آذرماه ۱۳۲۵ در تبریز تیرباران شد. داداش تقی‌زاده از اهالی رضاییه و مردی عامی و بسیار ساده بود. یکی از محبوسین راجع به هوش و حافظه و استعداد داداش مطلب قابل توجه زیر را حکایت می‌کرد: «چون داداش اظهار تمایل زیادی به تحصیل فارسی و خواندن و نوشتن آن می‌نمود با زحمات زیاد و صرف مبلغ زیادی موفق شدیم یک جلد کتاب سال اول دبستان برای او تهیه نماییم. آن مرحوم بعد از سه ماه که نزد سی نفر از زندانیان سیاسی درس خواند، ۲۱ حرف از حروف الفبا را به خوبی یاد گرفت فقط نقصی که داشت موقع خواندن، دال را به جای سین و موقع نوشتن دو نقطه ت را پایین آن می‌گذاشت!»

با این وصف مردی خوش‌صحبت و خوش‌مشرب بود. او به جرأت قسم می‌خورد که شخصا در باغ ملکی خود در رضاییه سی‌ونه رقم انگور کاشته بود و موقعی که به آزمایش چهلمی پرداخت پلیس سر رسیده و توقیفش کرد و نگذاشت مطالعات خود را ادامه دهد! وقتی از اسامی ارقام «سی‌ونه‌گانه» انگورش از او سوال می‌کردیم، تا شش هفت رقم از انگورها را به سرعت می‌شمرد و از آن به بعد آن‌قدر اسامی را تکرار می‌کرد که به زحمت تا پانزدهمی می‌رسید در این وقت ساکت شده، دست را روی پیشانی می‌گذاشت و از حافظه خود شکایت می‌نمود!

آن مرحوم به قدری از انگور و باغ و نوع انگور برای هم‌صحبتِ خود حرف می‌زد که واقعا شخص هوس خوردن انگور را هم نمی‌کرد و هر وقت او را با کسی مشغول صحبت می‌دیدیم می‌دانستیم که «موضوع انگور مطرح است».

در اوقاتی که زندان سر بی‌مهری پیش می‌گرفت و چراغ‌های خوراک‌پزی محبوسین را جمع‌آوری و ضبط می‌کرد، داداش از نظر اجازه‌ای که برای «پریموس» داشت مقام شامخی بین محبوسین احراز می‌کرد و محبوسین برای آن‌که از پریموس او استفاده کنند به او تملق می‌گفتند و در چنین ایامی، همه با ولع خاصی خود را به حرف‌های داداش که البته راجع «به انواع مختلفه انگور» بود، علاقه‌مند و مشتاق نشان داده و گاهی هم به منظور جلب توجه او «آب دهن مزمزه می‌کردند» مجوز داداش در داشتن پریموس مرض عجیب او بود! مرضی که واقعا کم‌نظیر و تمام اطباء زندان را گیج کرده و با مشورت‌های زیاد با یکدیگر، علت و چگونگی آن را نتوانسته بودند تشخیص دهند!

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن پریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد و این تورم تدریجی آن‌قدر علنی و محسوس بود که تمام اشخاصی که اطراف داداش بودند به خوبی آن را می‌دیدند و اشخاص بی‌اطلاع تصور می‌کردند که «چیزی نخواهد گذشت که شکم او منفجر می‌شود!»

در این هنگام صدای نعره داداش آن‌قدر جان‌گداز و خوف‌ناک می‌شد که غیر قابل تحمل و واقعا بسیار رقت‌انگیز بود!

من که برای دفعه اول چنین صدایی را از اطاق داداش شنیده و به سرعت خود را به آن‌جا رسانیده و ناظر این صحنه عجیب شدم چقدر تعجب کردم که با تمام «هم‌دردی» که زندانیان سیاسی در این قبیل موارد از خود نشان می‌دادند مع‌هذا جز من کسی به سراغ او نیامده و در مقابل استمداد من هم به طور عادی جواب می‌دادند «نگران نباش حمله‌ایست که به زودی رفع می‌شود».

علاج رفع این تورم عجیب و اعاده صحت داداش، فقط تنقیه بود که با نهایت تعجب شنیدم که تمام وسایل آن را خود مریض شخصا و پیش از باد کردن شکم با دیدن علایم قبلی با دست خود فراهم و بعد مثل «یک بچه حرف‌شنو» دراز کشیده و منتظر فرا رسیدن موقع استفاده از «الیکاتور» می‌ماند! در آن وقت هم فقط وجود یک نفر کافی بود تا به او کمک کرده و...

وقتی با داداش خیلی نزدیک و محشور شدم، اغلب اوقات از بیماری‌اش اظهار تعجب و نگرانی کرده و او را به مراجعه به مریض‌خانه زندان و تصمیم جدی به مداوای مرضش تحریص و تشویق می‌نمودم ولی تعجبم بیش‌تر می‌شد که می‌دیدم با آن همه اظهار نگرانی من، او اعتنایی به موضوع نداشت و حتی خود را به شنیدن نصایح من بی‌علاقه و ناراحت نشان می‌داد. تا روزی که من موقع گردش در حیاط، اصرار را از حد گذرانیدم و او را مردی لاقید نامیدم، آن روز داداش قدری عصبانی و تند شد و با جملاتی که عینا در خاطرم نیست به من حالی کرد که «این بیماری مصلحتی است و او قادر است هر وقت که بخواهد شکمش را چون خیک متورم کند»! البته برای من قبول این ادعای حیرت‌انگیز بسیار دشوار بود و نمی‌توانستم باور کنم که اختیار چنین کاری در دست خود شخص باشد و او چون حیرت مرا دید ناگاه به طرف یکی از باغچه‌های حیاط که تازه تخم چمن پاشیده بودند خیره و بعد از مختصر دقتی گفت: فلانی، «من خودم هم دلم برای این کار تنگ شده، خیال دارم شش هفت روز دیگر...» باز هم باغچه را نگاهی کرده خندید و بدون آن‌که دیگر چیزی بگوید از من سوا شد.

دو روز از آوردن عده‌ای از ۵۳ نفر به کریدور ۷ می‌گذشت. در بین این عده چهار نفر دکتر طب و دو نفر دانشجوی سال آخر دانشکده طب وجود داشت که وعده داداش سر رسید و هنگام عصر که کنار باغچه نشسته بود با کنایه به من گفت: «امشب وقتش است! ساعت ۹ شب» وقتی صدای داداش را شنیدم و به اطاقش رفتم نزدیک بود از تعجب، دیوانه و از شدت خنده که از بیم ملامت رفقا در دهان خفه می‌کردم، منفجر شوم! زیرا در حالی که شکم مریض آرام آرام بالا می‌آمد، دکتر یزدی و دکتر بهرامی و دکتر حسن و دکتر مرتضی سجادی در یک صف و دو نفر دانشجوی دانشکده طب در صف دیگر قرار گرفته با قیافه وحشت‌زده و متعجب و با چشمان فراخ و دریده به بالا آمدن تدریجی شکم داداش نگاه می‌کردند و دکتر بهرامی که کمی جلوتر از دیگران بود با انگشت خود از این بالا آمدن تقلید نموده به هریک از «جهش» شکم، بلااراده انگشتش را به طرف بالا تکانی می‌داد!

کم‌کم اطاق از محبوسین تازه‌وارد پر شد، جمعی هم از بیرون اطاق گردن کشیده مات و مبهوت شکم داداش را که چون خیکی که کسی درونش بدمد متورم می‌شد تماشا می‌کردند. وقتی سکوت اولیه که ناشی از تعجب بود پایان یافت ناگاه داد و فریاد همه این آقایان بلند شد و آن‌قدر سر و صدا در اطاق داداش پیچیده بود که دستورات آقایان اطبا را کسی نمی‌شنید و اگر آقای سردار رشید سر نمی‌رسید و به زحمت به دکتر یزدی حالی نمی‌کرد که داداش در چنین وضعی جز به یک نفر و آن هم برای کمک در تنقیه به کس دیگری احتیاج ندارد شاید بدبخت داداش به کلی نفله می‌شد!

دکتر با تردید از اظهار سردار، همه را از اطاق خارج کرد و درب را بست. بعد از ربع ساعت که صدای شلیک خنده دکتر از آن‌جا شنیده شد، محبوسین تازه‌وارد به رفع خطر انفجار شکم و محبوسین قدیمی به نتیجه مثبت استعمال الیکاتور مطمئن و خیال‌ها راحت شد!

صبح زود وقتی به اطاق داداش رفتم او حال عادی داشت و با کمال اشتها صبحانه خود را می‌خورد! ضمن صرف آن بعد از آن‌که مرا اخلاقا ملزم کرد که رمز بیماری او را در زندان فاش نکنم گفت: «در اثر تصادفی دانستم که خوردن چند پر یونجه شکمم را به وضع عجیبی که دیده‌ای متورم می‌کند شدت و ضعف این تورم مربوط به کم و زیاد خوردن یونجه و طبعا به اراده خود من است و هر وقت مصمم به این کار شدم چند پر یونجه از بین چمن‌ها پیدا کرده و می‌خورم و مثل شب گذشته عده‌ای از اطبای تحصیل‌کرده را مَچَل می‌کنم»!

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وچهارم، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۲۹، صص ۲۵ و ۲۶.

رومیس د
رازیانه د
ارسال به تلگرام
برچسب ها: زندان قصر ، داداش تقی زاده ، فریدون جمشیدی
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • گردشگری
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"