پنجشنبه ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ | Thursday, 22 April 2021
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
پنجشنبه ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ | Thursday, 22 April 2021
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
تماشا کنید:حمله از پشت / از مستندسازی تا اخبار منابع ناآگاه؛ اوج گیری حملات صداوسیما و رفقا به ظریف و تیم مذاکره کننده در آستانه احیای برجام

تماشا کنید:حمله از پشت / از مستندسازی تا اخبار منابع ناآگاه؛ اوج گیری حملات صداوسیما و رفقا به ظریف و تیم مذاکره کننده در آستانه احیای برجام

ویدیو / هرآنچه باید در مورد منازعه روسیه _ اوکراین بدانید + زیرنویس فارسی

ویدیو / هرآنچه باید در مورد منازعه روسیه _ اوکراین بدانید + زیرنویس فارسی

ویدیو / رفتار جدید کرونا به روایت وزیر بهداشت

ویدیو / رفتار جدید کرونا به روایت وزیر بهداشت

ویدیو /  تردد با الاغ؛ ترفند حیرت‌انگیز برای فرار از محدودیت‌های کرونایی

ویدیو / تردد با الاغ؛ ترفند حیرت‌انگیز برای فرار از محدودیت‌های کرونایی

تماشا کنید: روزهای رویایی زاکانی / زاکانی در حیاط خلوت خود در مجلس چه می کند؟ از حاشیه های مالی تا تاسیس دفتر در خارج

تماشا کنید: روزهای رویایی زاکانی / زاکانی در حیاط خلوت خود در مجلس چه می کند؟ از حاشیه های مالی تا تاسیس دفتر در خارج

ویدیو / فرمانده ناجا: به دلیل شلوغی مترو و اتوبوس‌ها، اجرای طرح ترافیک باید متوقف شود

ویدیو / فرمانده ناجا: به دلیل شلوغی مترو و اتوبوس‌ها، اجرای طرح ترافیک باید متوقف شود

کد خبر: ۵۹۹۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۲؛

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن ِپریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ یکی از بزرگ‌ترین اختلافِ تقریبا «لاینحل» بین زندانیان با زندان، داشتن پریموس و چراغ خوراک‌پزی و نظایر آن بود. زندانیان به این وسایل علاقه زیادی داشتند زیرا غذای زندان که اغلب اوقات غیر قابل خوردن و «ماسیده» بود جز با جوشانیدم و گرم کردن و اضافه کردن مقداری نمک و احیانا قدری روغن، به وسیله دیگری مورد قبول معده قرار نمی‌گرفت، با این وضع آن‌ها حق داشتند که داشتن پریموس و اقسام دیگر چراغ‌های خوراک‌پزی را یک موضوع حیاتی و قابل بسی توجه برای خود بدانند. اما... متاسفانه مقررات زندان چنین حقی به زندانیان نداده و آن‌ها مجاز نبودند چیزهایی را که با نفط [نفت] و آتش سر و کار داشت، داشته باشند.

یک مبارزه شدید بین زندان و زندانیان در این خصوص همیشه جریان داشت و زندان هر وقت که در صدد آزار و اذیت محبوسین برمی‌آمد، قبل از همه به جمع‌آوری و ضبط چراغ‌ها اقدام می‌نمود و آن وقت بود که صدای زندانیان به آسمان می‌رفت – اعتصاب غذا، نزاع بین آن‌ها و مامورین زندان شروع و افسران و مدیر زندان مورد تهدید و اهانت قرار گرفته و گاهی اغتشاش و آشوب به حدی بالا می‌گرفت که بعد از یک شبانه‌روز ناچار می‌شدند چراغ‌ها را به صاحبان آن مسترد دارند.

بین هزار و ششصد هفتصد نفر از زندانیان قصر، عده‌ای قریب به سی نفر (از سران بختیاری و چند نفر مریض واقعی) وجود داشتند که از «جار و جنجال» چراغ خوارک‌پزی دور و اجازه داشتن آن و حتی منقل، برای کشیدن تریاک به آن‌ها داده شده بود! از جمله مریض‌ها بکی (داداش تقی‌زاده) بود که در جریان اخیر واقعه آذربایجان و بعد از آذرماه ۱۳۲۵ در تبریز تیرباران شد. داداش تقی‌زاده از اهالی رضاییه و مردی عامی و بسیار ساده بود. یکی از محبوسین راجع به هوش و حافظه و استعداد داداش مطلب قابل توجه زیر را حکایت می‌کرد: «چون داداش اظهار تمایل زیادی به تحصیل فارسی و خواندن و نوشتن آن می‌نمود با زحمات زیاد و صرف مبلغ زیادی موفق شدیم یک جلد کتاب سال اول دبستان برای او تهیه نماییم. آن مرحوم بعد از سه ماه که نزد سی نفر از زندانیان سیاسی درس خواند، ۲۱ حرف از حروف الفبا را به خوبی یاد گرفت فقط نقصی که داشت موقع خواندن، دال را به جای سین و موقع نوشتن دو نقطه ت را پایین آن می‌گذاشت!»

با این وصف مردی خوش‌صحبت و خوش‌مشرب بود. او به جرأت قسم می‌خورد که شخصا در باغ ملکی خود در رضاییه سی‌ونه رقم انگور کاشته بود و موقعی که به آزمایش چهلمی پرداخت پلیس سر رسیده و توقیفش کرد و نگذاشت مطالعات خود را ادامه دهد! وقتی از اسامی ارقام «سی‌ونه‌گانه» انگورش از او سوال می‌کردیم، تا شش هفت رقم از انگورها را به سرعت می‌شمرد و از آن به بعد آن‌قدر اسامی را تکرار می‌کرد که به زحمت تا پانزدهمی می‌رسید در این وقت ساکت شده، دست را روی پیشانی می‌گذاشت و از حافظه خود شکایت می‌نمود!

آن مرحوم به قدری از انگور و باغ و نوع انگور برای هم‌صحبتِ خود حرف می‌زد که واقعا شخص هوس خوردن انگور را هم نمی‌کرد و هر وقت او را با کسی مشغول صحبت می‌دیدیم می‌دانستیم که «موضوع انگور مطرح است».

در اوقاتی که زندان سر بی‌مهری پیش می‌گرفت و چراغ‌های خوراک‌پزی محبوسین را جمع‌آوری و ضبط می‌کرد، داداش از نظر اجازه‌ای که برای «پریموس» داشت مقام شامخی بین محبوسین احراز می‌کرد و محبوسین برای آن‌که از پریموس او استفاده کنند به او تملق می‌گفتند و در چنین ایامی، همه با ولع خاصی خود را به حرف‌های داداش که البته راجع «به انواع مختلفه انگور» بود، علاقه‌مند و مشتاق نشان داده و گاهی هم به منظور جلب توجه او «آب دهن مزمزه می‌کردند» مجوز داداش در داشتن پریموس مرض عجیب او بود! مرضی که واقعا کم‌نظیر و تمام اطباء زندان را گیج کرده و با مشورت‌های زیاد با یکدیگر، علت و چگونگی آن را نتوانسته بودند تشخیص دهند!

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن پریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد و این تورم تدریجی آن‌قدر علنی و محسوس بود که تمام اشخاصی که اطراف داداش بودند به خوبی آن را می‌دیدند و اشخاص بی‌اطلاع تصور می‌کردند که «چیزی نخواهد گذشت که شکم او منفجر می‌شود!»

در این هنگام صدای نعره داداش آن‌قدر جان‌گداز و خوف‌ناک می‌شد که غیر قابل تحمل و واقعا بسیار رقت‌انگیز بود!

من که برای دفعه اول چنین صدایی را از اطاق داداش شنیده و به سرعت خود را به آن‌جا رسانیده و ناظر این صحنه عجیب شدم چقدر تعجب کردم که با تمام «هم‌دردی» که زندانیان سیاسی در این قبیل موارد از خود نشان می‌دادند مع‌هذا جز من کسی به سراغ او نیامده و در مقابل استمداد من هم به طور عادی جواب می‌دادند «نگران نباش حمله‌ایست که به زودی رفع می‌شود».

علاج رفع این تورم عجیب و اعاده صحت داداش، فقط تنقیه بود که با نهایت تعجب شنیدم که تمام وسایل آن را خود مریض شخصا و پیش از باد کردن شکم با دیدن علایم قبلی با دست خود فراهم و بعد مثل «یک بچه حرف‌شنو» دراز کشیده و منتظر فرا رسیدن موقع استفاده از «الیکاتور» می‌ماند! در آن وقت هم فقط وجود یک نفر کافی بود تا به او کمک کرده و...

وقتی با داداش خیلی نزدیک و محشور شدم، اغلب اوقات از بیماری‌اش اظهار تعجب و نگرانی کرده و او را به مراجعه به مریض‌خانه زندان و تصمیم جدی به مداوای مرضش تحریص و تشویق می‌نمودم ولی تعجبم بیش‌تر می‌شد که می‌دیدم با آن همه اظهار نگرانی من، او اعتنایی به موضوع نداشت و حتی خود را به شنیدن نصایح من بی‌علاقه و ناراحت نشان می‌داد. تا روزی که من موقع گردش در حیاط، اصرار را از حد گذرانیدم و او را مردی لاقید نامیدم، آن روز داداش قدری عصبانی و تند شد و با جملاتی که عینا در خاطرم نیست به من حالی کرد که «این بیماری مصلحتی است و او قادر است هر وقت که بخواهد شکمش را چون خیک متورم کند»! البته برای من قبول این ادعای حیرت‌انگیز بسیار دشوار بود و نمی‌توانستم باور کنم که اختیار چنین کاری در دست خود شخص باشد و او چون حیرت مرا دید ناگاه به طرف یکی از باغچه‌های حیاط که تازه تخم چمن پاشیده بودند خیره و بعد از مختصر دقتی گفت: فلانی، «من خودم هم دلم برای این کار تنگ شده، خیال دارم شش هفت روز دیگر...» باز هم باغچه را نگاهی کرده خندید و بدون آن‌که دیگر چیزی بگوید از من سوا شد.

دو روز از آوردن عده‌ای از ۵۳ نفر به کریدور ۷ می‌گذشت. در بین این عده چهار نفر دکتر طب و دو نفر دانشجوی سال آخر دانشکده طب وجود داشت که وعده داداش سر رسید و هنگام عصر که کنار باغچه نشسته بود با کنایه به من گفت: «امشب وقتش است! ساعت ۹ شب» وقتی صدای داداش را شنیدم و به اطاقش رفتم نزدیک بود از تعجب، دیوانه و از شدت خنده که از بیم ملامت رفقا در دهان خفه می‌کردم، منفجر شوم! زیرا در حالی که شکم مریض آرام آرام بالا می‌آمد، دکتر یزدی و دکتر بهرامی و دکتر حسن و دکتر مرتضی سجادی در یک صف و دو نفر دانشجوی دانشکده طب در صف دیگر قرار گرفته با قیافه وحشت‌زده و متعجب و با چشمان فراخ و دریده به بالا آمدن تدریجی شکم داداش نگاه می‌کردند و دکتر بهرامی که کمی جلوتر از دیگران بود با انگشت خود از این بالا آمدن تقلید نموده به هریک از «جهش» شکم، بلااراده انگشتش را به طرف بالا تکانی می‌داد!

کم‌کم اطاق از محبوسین تازه‌وارد پر شد، جمعی هم از بیرون اطاق گردن کشیده مات و مبهوت شکم داداش را که چون خیکی که کسی درونش بدمد متورم می‌شد تماشا می‌کردند. وقتی سکوت اولیه که ناشی از تعجب بود پایان یافت ناگاه داد و فریاد همه این آقایان بلند شد و آن‌قدر سر و صدا در اطاق داداش پیچیده بود که دستورات آقایان اطبا را کسی نمی‌شنید و اگر آقای سردار رشید سر نمی‌رسید و به زحمت به دکتر یزدی حالی نمی‌کرد که داداش در چنین وضعی جز به یک نفر و آن هم برای کمک در تنقیه به کس دیگری احتیاج ندارد شاید بدبخت داداش به کلی نفله می‌شد!

دکتر با تردید از اظهار سردار، همه را از اطاق خارج کرد و درب را بست. بعد از ربع ساعت که صدای شلیک خنده دکتر از آن‌جا شنیده شد، محبوسین تازه‌وارد به رفع خطر انفجار شکم و محبوسین قدیمی به نتیجه مثبت استعمال الیکاتور مطمئن و خیال‌ها راحت شد!

صبح زود وقتی به اطاق داداش رفتم او حال عادی داشت و با کمال اشتها صبحانه خود را می‌خورد! ضمن صرف آن بعد از آن‌که مرا اخلاقا ملزم کرد که رمز بیماری او را در زندان فاش نکنم گفت: «در اثر تصادفی دانستم که خوردن چند پر یونجه شکمم را به وضع عجیبی که دیده‌ای متورم می‌کند شدت و ضعف این تورم مربوط به کم و زیاد خوردن یونجه و طبعا به اراده خود من است و هر وقت مصمم به این کار شدم چند پر یونجه از بین چمن‌ها پیدا کرده و می‌خورم و مثل شب گذشته عده‌ای از اطبای تحصیل‌کرده را مَچَل می‌کنم»!

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وچهارم، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۲۹، صص ۲۵ و ۲۶.

لینک کوتاه
بیشتر بخوانید

فرخی در زندان قصر از بی‌پولی کت و شلوار تنش را حراج کرد!

چرا گروه ۵۳ نفر دکتر ارانی را بایکوت کردند؟!

ماجرای مرده‌ای که در زندان قصر زنده شد!

مدیر زندان به جبران یک سیلی بیست ظرف چلوکباب داد!

جوان بدبخت را به نیمکت بسته... شلاق‌های سیمی را به پشت و کفل او می‌نواختند

ارسال به تلگرام
برچسب ها: زندان قصر ، داداش تقی زاده ، فریدون جمشیدی
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

کدام بسته اینترنتی بهتر است؟!

زهره حمیدی: تلویزیون خیلی از بیننده‌هایش را از دست داده

زهره حمیدی: تلویزیون خیلی از بیننده‌هایش را از دست داده

دستمزد 18 میلیارد تومانی گلزار / مگر سوپر لیگ اروپاست!؟

دستمزد 18 میلیارد تومانی گلزار / مگر سوپر لیگ اروپاست!؟

طرح یک ادعای جنجالی علیه شادمهر عقیلی

طرح یک ادعای جنجالی علیه شادمهر عقیلی

کشف میدان نبرد گلادیاتورها در ترکیه

کشف میدان نبرد گلادیاتورها در ترکیه

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر:
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: نخستین اعزام مشمولان خدمت سربازی ۱۴۰۰

تصاویر: نخستین اعزام مشمولان خدمت سربازی ۱۴۰۰

۲/۴
تصاویر: مرگ هزاران ماهی در زاینده رود اصفهان

تصاویر: مرگ هزاران ماهی در زاینده رود اصفهان

۳/۴
تصاویر: ویدئومپینگ شهدای مدافع سلامت

تصاویر: ویدئومپینگ شهدای مدافع سلامت

۴/۴
تصاویر: بمناسبت یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

تصاویر: بمناسبت یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

ببینید!

ویدیو / لحظه پرواز موفقیت آمیز بالگرد ناسا بر فراز مریخ

تماشا کنید: یار غار بابک / همه آنچه تاکنون درمورد پرونده حسن رعیت برملا شده

ویدیو / دفاع جالب الیکا عبدالرزاقی از فضای هنری کشور: اسم ما بد در رفته وگرنه جامعه تمیزی داریم

ویدیو / معاون وزیر آموزش: غایبان کلاس‎های مجازی مردود می ‎شوند

ویدیو / کارشناس صدا و سیما: ویروسی که سردار حجازی به آن مبتلا شدند، کرونا نبوده

ویدیو / ربات‌ها جای مشاوران اقتصادی را می‌گیرند؟ +زیرنویس فارسی

ویدیو / جزئیات و علت درگذشت محمد حجازی، جانشین فرماندهی نیروی‌قدس سپاه از زبان سخنگوی سپاه پاسداران

آرشیو
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

انفجار مهیب در کارخانه صنایع موشکی اسرائیل

حکایت نماینده‌ای که تندترین شعار‌های ضداسرائیلی را در سوریه می‌داد و خودش جاسوس اسرائیل بود

قیمت دلار، امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

فرمانده سنتکام: استفاده گسترده ایران از پهپادها باعث شده که برای اولین بار از زمان جنگ کره، برتری کامل هوایی نداشته باشیم

تماشا کنید:حمله از پشت / از مستندسازی تا اخبار منابع ناآگاه؛ اوج گیری حملات صداوسیما و رفقا به ظریف و تیم مذاکره کننده در آستانه احیای برجام

موضع گیری کرباسچی علیه تاجزاده

قیمت طلا و سکه، امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

آرنولد شوارتزنگر راز کاهش وزن خود را فاش کرد

سردار حجازی، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه درگذشت

تصاویری جدید از آیفون ۱۳ قرمز منتشر شد

رضا کریمی، عامل خرابکاری در نظنز، قبل از حادثه به خارج از کشور گریخته

قیمت طلا و سکه، امروز ۲۶ فروردین ۱۴۰۰

ویدیو / جزئیات و علت درگذشت محمد حجازی، جانشین فرماندهی نیروی‌قدس سپاه از زبان سخنگوی سپاه پاسداران

ویدیو / معاون وزیر آموزش: غایبان کلاس‎های مجازی مردود می ‎شوند

بازداشت پدر ۵۲ ساله و پسر ۲۲ ساله سازنده کلیپ ساختگی «سیلی به یک روحانی»

ماجرای بوعذار و علی دایی چیست؟ + فیلم

بازار خودرو سکته کرد / پژو ۲۰۶ تا ۵۲ میلیون، سمند ۱۴ میلیون، پژو ۴۰۵ تا ۱۵ میلیون و تیبا ۲۶ میلیون ارزان شد / پراید ۹۰ میلیونی هم خریدار ندارد

جو بایدن پیروز انتخابات معرفی شد / فاکس نیوز، آسوشیتدپرس، سی ان ان و ان بی سی این خبر را اعلام کرده اند / بیانیه ترامپ: نتیجه انتخابات هنوز قطعی نشده / پیشنهاد داماد ترامپ به او برای پذیرش شکست

استفتاء مهم ایت الله سیستانی در باره مراسم عزاداری امام حسین (ع)

ترامپ: ایران اگر کرم بریزد بلایی سرش می آوریم که تا حالا سابقه نداشته!

دانش‌آموز ممتاز تهرانی بعد از کنکور خودکشی کرد

جدول غیررسمی افزایش حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری / افزایش ۳۰ تا ۷۰ درصدی حقوق ها

مدیرعامل سایپا: خیال همه را از پراید راحت کردیم

ویدیو/ کتک زدن یک زن افغانستانی توسط مامور نیروی انتظامی

خواندنی ها
برنامه جذاب سامسونگ برای گوشی‌های قدیمی

برنامه جذاب سامسونگ برای گوشی‌های قدیمی

انفجار مخزن اکسیژن در هند بیماران کرونا را به کام مرگ کشاند

انفجار مخزن اکسیژن در هند بیماران کرونا را به کام مرگ کشاند

هدست هوشمند اچ تی سی قبل از ورود به بازار جایزه گرفت!

هدست هوشمند اچ تی سی قبل از ورود به بازار جایزه گرفت!

اپل هفته آینده iOS ۱۴.۵ و iPadOS ۱۴.۵ را منتشر می‌کند

اپل هفته آینده iOS ۱۴.۵ و iPadOS ۱۴.۵ را منتشر می‌کند

آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

صبحانه خبری / اول صبح این خبر‌ها را از دست ندهید / رکورد مرگ در نیم قرن اخیر شکست / واکسن آمریکایی در بازار سیاه ایران، ۱۰ میلیون؟! / انفجار مهیب در کارخانه صنایع موشکی اسرائیل

حمله موشکی به نزدیکی تاسیسات اتمی دیمونا

تصاویر: نخستین اعزام مشمولان خدمت سربازی ۱۴۰۰

تصاویر: مرگ هزاران ماهی در زاینده رود اصفهان

تصاویر: ویدئومپینگ شهدای مدافع سلامت

تصاویر: بمناسبت یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

کارشناسی داوری: یک پنالتی استقلال مقابل الدحیل گرفته نشد

انتقاد تند علی دایی: دنیا در حال سبز شدن است اما شما حرف از موج چهارم و پنجم کرونا می زنید / کمترین حق این مردم، واکسن مجانی است / تاریخ دوران طلایی شما را فراموش نمی کند

پایان شکست‌ناپذیری ایرانی‌ها با باخت استقلال مقابل الدحیل/ صدرنشینی با هت‌تریک اولونگا از دست رفت

سخنگوی کاخ سفید: یمن موضوع مذاکرات وین نیست / در موقعیتی نیستیم که هدف بلندپروازانه‌ ۲ هفته‌ای برای دستیابی به جمع‌بندی اعلام کنیم / از طرح پمپئو برای فشار بر تهران خبر ندارم؛ رویکرد ما کاملا متفاوت است

آغاز مذاکره برای امضای معاهده چهارجانبه هند، افغانستان، ازبکستان و ایران

آمریکا: از نقش سازنده ایران در یمن استقبال و حمایت می‌کنیم

اختلاف ایران و آمریکا بر سر رفع تحریم‌های اعمال‌شده علیه سپاه

نامه ۴۰ سازمان حقوق بشری به بایدن برای رفع تحریم‌ها: نرخ ابتلا به کرونا در این کشور، در بالاترین سطح قرار دارد؛ تأخیر در واکسیناسیون خطر بزرگی برای مردم است

تولید مشترک واکسن کرونا اسپوتنیک-وی روسیه در استان البرز تا ۲ هفته دیگر

تروئیکای اروپایی: مذاکرات وین پیشرفت کرده اما هنوز راه درازی درپیش است

رویترز: دور دوم گفت‌وگوهای ایران و عربستان سعودی به زودی برگزار می‌شود

سخنگوی وزارت بهداشت: ابتلا به کرونا به شدت رو به افزایش است / تعداد بستری‌ها ۴ برابر شده؛ احتمالا طی روزهای آینده تعداد فوتی‌ها بیشتر شود / واکسیناسیون مردم عادی در پاییز انجام می شود

محدودیت‌ها تا پایان هفته آینده در شهرهای قرمز و نارنجی تمدید شد / روحانی: هزینه کردن برای واکسن اعانه و هزینه نیست؛ عین سرمایه گذاری است

 عباس آخوندی: در سه سال گذشته حدود ۱۵ میلیارد دلار صرف خرید خانه در خارج شده / ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار را صرف دور زدن تحریم‌ها کردیم؛ ذینفعان به دنبال حفظ شرایط موجود هستند

آکسیوس: رایزنی نتانیاهو با مقام‌ات این کشور درباره ایران پیش از سفر هیأت اسرائیلی به واشنگتن

افزایش بهای برق؛ از امروز ۷ درصد، از خردادماه ۱۶ درصد

اسامی کاندیداهای پیشنهادی ریاست جمهوری به شورای ائتلاف ارائه شد

استاندار تهران: احتمال تعطیلی هفته آینده وجود دارد / زالی: تعداد بستری ها و فوتی های کرونایی سیر صعودی گرفته؛ نیازمند تخت‌های بستری بیشتری هستیم

پرداخت تنها ۳۰ میلیون دلار پول بلوکه شده ایران در کره جنوبی برای خرید واکسن کرونا / رئیس اتاق ایران و کره‌: قرار بود یک میلیارد دلار بدهی این کشور پرداخت شود

مرکز آمار: تورم نقطه به نقطه ۴۹.۵ درصد، ماهانه ۲.۷ درصد و سالانه ۳۸.۹ درصد است

تامین اجتماعی: حقوق اردیبهشت بازنشسته‌ها با احکام جدید واریز می‌شود / بعضی مسئولان سر بازنشستگان منت می‌گذارند

موضع گیری کرباسچی علیه تاجزاده

نمکی بازهم مدعی دستیابی به «نقطه ای موفقیت آمیز» در مقابله با کرونا شد

وزارت بهداشت: جمعیت بالای ۱۸ سال کشور تا پاییز امسال علیه کرونا واکسینه می‌شود

ششمین محموله واکسن روسی «اسپوتنیک وی» پنجشنبه در تهران

جهانگیری: حمله به تیم مذاکره کننده، شلیک به پای خود است / رقابت انتخاباتی به هر قیمتی سیاست نیست

قیمت دلار و یورو در بازار آزاد، امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

قیمت طلا و سکه، امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

شاخص کل بورس، امروز ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

ابلاغ عوارض خروج از کشور بر اساس قانون بودجه / عوارض مسافر عادی ۴۰۰ هزار تومان شد

سوء‌استفاده از سهمیه واکسن پاکبانان این بار در اردکان یزد / تزریق واکسن به دو کارمند شهرداری

ایروانی، عضو مجمع تشخیص: لوایح FATF تا قبل از انجام مذاکرات وین بررسی نمی‌شوند

آرشیو
وبگردی

گدای70ساله را کشتند و پولها و دلارهایش را دزدیدند/ او در بانک220میلیون تومان پس انداز داشت

بیانیه وکیل «نامجو» درباره اتفاقات اخیر

شباهت «یاور» با «فردوس» دستوری بود؟

توده ۳کیلویی از شکم پسربچه قشمی درآمد

حضور پر رنگ زنان در این سریال‌های رمضان

طرح یک ادعای جنجالی علیه شادمهر عقیلی

طرح یک ادعای جنجالی علیه شادمهر عقیلی

دلیل تیراندازی در خیابان سروش اصفهان

کشف میدان نبرد گلادیاتورها در ترکیه

بازیگر پیشکسوت: حقوقم کفاف خرج بنزین ماشینم را هم نمی‌دهد

بازیگر پیشکسوت: حقوقم کفاف خرج بنزین ماشینم را هم نمی‌دهد

بازداشت "خرس" به دست پلیس کرمان/ عکس

  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۵۹۹۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۲۳ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۹
تاریخ >> داخلی
پ
یادداشت‌های یک زندانی سیاسیِ زمان رضاشاه، قسمت ۱۲؛

تمارضِ داداشِ تقی‌زاده برای داشتن چراغِ پریموس در زندان قصر

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن ِپریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ یکی از بزرگ‌ترین اختلافِ تقریبا «لاینحل» بین زندانیان با زندان، داشتن پریموس و چراغ خوراک‌پزی و نظایر آن بود. زندانیان به این وسایل علاقه زیادی داشتند زیرا غذای زندان که اغلب اوقات غیر قابل خوردن و «ماسیده» بود جز با جوشانیدم و گرم کردن و اضافه کردن مقداری نمک و احیانا قدری روغن، به وسیله دیگری مورد قبول معده قرار نمی‌گرفت، با این وضع آن‌ها حق داشتند که داشتن پریموس و اقسام دیگر چراغ‌های خوراک‌پزی را یک موضوع حیاتی و قابل بسی توجه برای خود بدانند. اما... متاسفانه مقررات زندان چنین حقی به زندانیان نداده و آن‌ها مجاز نبودند چیزهایی را که با نفط [نفت] و آتش سر و کار داشت، داشته باشند.

یک مبارزه شدید بین زندان و زندانیان در این خصوص همیشه جریان داشت و زندان هر وقت که در صدد آزار و اذیت محبوسین برمی‌آمد، قبل از همه به جمع‌آوری و ضبط چراغ‌ها اقدام می‌نمود و آن وقت بود که صدای زندانیان به آسمان می‌رفت – اعتصاب غذا، نزاع بین آن‌ها و مامورین زندان شروع و افسران و مدیر زندان مورد تهدید و اهانت قرار گرفته و گاهی اغتشاش و آشوب به حدی بالا می‌گرفت که بعد از یک شبانه‌روز ناچار می‌شدند چراغ‌ها را به صاحبان آن مسترد دارند.

بین هزار و ششصد هفتصد نفر از زندانیان قصر، عده‌ای قریب به سی نفر (از سران بختیاری و چند نفر مریض واقعی) وجود داشتند که از «جار و جنجال» چراغ خوارک‌پزی دور و اجازه داشتن آن و حتی منقل، برای کشیدن تریاک به آن‌ها داده شده بود! از جمله مریض‌ها بکی (داداش تقی‌زاده) بود که در جریان اخیر واقعه آذربایجان و بعد از آذرماه ۱۳۲۵ در تبریز تیرباران شد. داداش تقی‌زاده از اهالی رضاییه و مردی عامی و بسیار ساده بود. یکی از محبوسین راجع به هوش و حافظه و استعداد داداش مطلب قابل توجه زیر را حکایت می‌کرد: «چون داداش اظهار تمایل زیادی به تحصیل فارسی و خواندن و نوشتن آن می‌نمود با زحمات زیاد و صرف مبلغ زیادی موفق شدیم یک جلد کتاب سال اول دبستان برای او تهیه نماییم. آن مرحوم بعد از سه ماه که نزد سی نفر از زندانیان سیاسی درس خواند، ۲۱ حرف از حروف الفبا را به خوبی یاد گرفت فقط نقصی که داشت موقع خواندن، دال را به جای سین و موقع نوشتن دو نقطه ت را پایین آن می‌گذاشت!»

با این وصف مردی خوش‌صحبت و خوش‌مشرب بود. او به جرأت قسم می‌خورد که شخصا در باغ ملکی خود در رضاییه سی‌ونه رقم انگور کاشته بود و موقعی که به آزمایش چهلمی پرداخت پلیس سر رسیده و توقیفش کرد و نگذاشت مطالعات خود را ادامه دهد! وقتی از اسامی ارقام «سی‌ونه‌گانه» انگورش از او سوال می‌کردیم، تا شش هفت رقم از انگورها را به سرعت می‌شمرد و از آن به بعد آن‌قدر اسامی را تکرار می‌کرد که به زحمت تا پانزدهمی می‌رسید در این وقت ساکت شده، دست را روی پیشانی می‌گذاشت و از حافظه خود شکایت می‌نمود!

آن مرحوم به قدری از انگور و باغ و نوع انگور برای هم‌صحبتِ خود حرف می‌زد که واقعا شخص هوس خوردن انگور را هم نمی‌کرد و هر وقت او را با کسی مشغول صحبت می‌دیدیم می‌دانستیم که «موضوع انگور مطرح است».

در اوقاتی که زندان سر بی‌مهری پیش می‌گرفت و چراغ‌های خوراک‌پزی محبوسین را جمع‌آوری و ضبط می‌کرد، داداش از نظر اجازه‌ای که برای «پریموس» داشت مقام شامخی بین محبوسین احراز می‌کرد و محبوسین برای آن‌که از پریموس او استفاده کنند به او تملق می‌گفتند و در چنین ایامی، همه با ولع خاصی خود را به حرف‌های داداش که البته راجع «به انواع مختلفه انگور» بود، علاقه‌مند و مشتاق نشان داده و گاهی هم به منظور جلب توجه او «آب دهن مزمزه می‌کردند» مجوز داداش در داشتن پریموس مرض عجیب او بود! مرضی که واقعا کم‌نظیر و تمام اطباء زندان را گیج کرده و با مشورت‌های زیاد با یکدیگر، علت و چگونگی آن را نتوانسته بودند تشخیص دهند!

هرچند وقت یک‌ دفعه، مرضِ داداش ظاهر شده و بروز می‌کرد و به قول خودش «اعاده بیماری برای یادآوری زندان بود تا فراموش نکند که او مریض است و موجبات حق داشتن پریموس، در وجود علیل او هنوز باقی است و منتفی نشده است» حمله مرض به این ترتیب شروع می‌شد که قبلا رنگ از صورت داداش می‌پرید، چشم‌هایش چپ و از حدقه بیرون می‌جست، سوراخ‌های دماغش گشاد و صداهای مخوفی از آن بیرون می‌آمد! در این موقع بیچاره در حالی که دکمه کت را باز و پیراهن را تا سینه بالا کشیده بود، «طاق‌واز» روی زمین یا تخت‌خواب سفری خود می‌خوابید و آن وقت شکم... آرام آرام مثل لاستیک تویی اتومبیل و دوچرخه یا توپ فوتبال که با تلمبه مشغول باد کردنش باشند، شروع به تورم و بالا آمدن می‌کرد و این تورم تدریجی آن‌قدر علنی و محسوس بود که تمام اشخاصی که اطراف داداش بودند به خوبی آن را می‌دیدند و اشخاص بی‌اطلاع تصور می‌کردند که «چیزی نخواهد گذشت که شکم او منفجر می‌شود!»

در این هنگام صدای نعره داداش آن‌قدر جان‌گداز و خوف‌ناک می‌شد که غیر قابل تحمل و واقعا بسیار رقت‌انگیز بود!

من که برای دفعه اول چنین صدایی را از اطاق داداش شنیده و به سرعت خود را به آن‌جا رسانیده و ناظر این صحنه عجیب شدم چقدر تعجب کردم که با تمام «هم‌دردی» که زندانیان سیاسی در این قبیل موارد از خود نشان می‌دادند مع‌هذا جز من کسی به سراغ او نیامده و در مقابل استمداد من هم به طور عادی جواب می‌دادند «نگران نباش حمله‌ایست که به زودی رفع می‌شود».

علاج رفع این تورم عجیب و اعاده صحت داداش، فقط تنقیه بود که با نهایت تعجب شنیدم که تمام وسایل آن را خود مریض شخصا و پیش از باد کردن شکم با دیدن علایم قبلی با دست خود فراهم و بعد مثل «یک بچه حرف‌شنو» دراز کشیده و منتظر فرا رسیدن موقع استفاده از «الیکاتور» می‌ماند! در آن وقت هم فقط وجود یک نفر کافی بود تا به او کمک کرده و...

وقتی با داداش خیلی نزدیک و محشور شدم، اغلب اوقات از بیماری‌اش اظهار تعجب و نگرانی کرده و او را به مراجعه به مریض‌خانه زندان و تصمیم جدی به مداوای مرضش تحریص و تشویق می‌نمودم ولی تعجبم بیش‌تر می‌شد که می‌دیدم با آن همه اظهار نگرانی من، او اعتنایی به موضوع نداشت و حتی خود را به شنیدن نصایح من بی‌علاقه و ناراحت نشان می‌داد. تا روزی که من موقع گردش در حیاط، اصرار را از حد گذرانیدم و او را مردی لاقید نامیدم، آن روز داداش قدری عصبانی و تند شد و با جملاتی که عینا در خاطرم نیست به من حالی کرد که «این بیماری مصلحتی است و او قادر است هر وقت که بخواهد شکمش را چون خیک متورم کند»! البته برای من قبول این ادعای حیرت‌انگیز بسیار دشوار بود و نمی‌توانستم باور کنم که اختیار چنین کاری در دست خود شخص باشد و او چون حیرت مرا دید ناگاه به طرف یکی از باغچه‌های حیاط که تازه تخم چمن پاشیده بودند خیره و بعد از مختصر دقتی گفت: فلانی، «من خودم هم دلم برای این کار تنگ شده، خیال دارم شش هفت روز دیگر...» باز هم باغچه را نگاهی کرده خندید و بدون آن‌که دیگر چیزی بگوید از من سوا شد.

دو روز از آوردن عده‌ای از ۵۳ نفر به کریدور ۷ می‌گذشت. در بین این عده چهار نفر دکتر طب و دو نفر دانشجوی سال آخر دانشکده طب وجود داشت که وعده داداش سر رسید و هنگام عصر که کنار باغچه نشسته بود با کنایه به من گفت: «امشب وقتش است! ساعت ۹ شب» وقتی صدای داداش را شنیدم و به اطاقش رفتم نزدیک بود از تعجب، دیوانه و از شدت خنده که از بیم ملامت رفقا در دهان خفه می‌کردم، منفجر شوم! زیرا در حالی که شکم مریض آرام آرام بالا می‌آمد، دکتر یزدی و دکتر بهرامی و دکتر حسن و دکتر مرتضی سجادی در یک صف و دو نفر دانشجوی دانشکده طب در صف دیگر قرار گرفته با قیافه وحشت‌زده و متعجب و با چشمان فراخ و دریده به بالا آمدن تدریجی شکم داداش نگاه می‌کردند و دکتر بهرامی که کمی جلوتر از دیگران بود با انگشت خود از این بالا آمدن تقلید نموده به هریک از «جهش» شکم، بلااراده انگشتش را به طرف بالا تکانی می‌داد!

کم‌کم اطاق از محبوسین تازه‌وارد پر شد، جمعی هم از بیرون اطاق گردن کشیده مات و مبهوت شکم داداش را که چون خیکی که کسی درونش بدمد متورم می‌شد تماشا می‌کردند. وقتی سکوت اولیه که ناشی از تعجب بود پایان یافت ناگاه داد و فریاد همه این آقایان بلند شد و آن‌قدر سر و صدا در اطاق داداش پیچیده بود که دستورات آقایان اطبا را کسی نمی‌شنید و اگر آقای سردار رشید سر نمی‌رسید و به زحمت به دکتر یزدی حالی نمی‌کرد که داداش در چنین وضعی جز به یک نفر و آن هم برای کمک در تنقیه به کس دیگری احتیاج ندارد شاید بدبخت داداش به کلی نفله می‌شد!

دکتر با تردید از اظهار سردار، همه را از اطاق خارج کرد و درب را بست. بعد از ربع ساعت که صدای شلیک خنده دکتر از آن‌جا شنیده شد، محبوسین تازه‌وارد به رفع خطر انفجار شکم و محبوسین قدیمی به نتیجه مثبت استعمال الیکاتور مطمئن و خیال‌ها راحت شد!

صبح زود وقتی به اطاق داداش رفتم او حال عادی داشت و با کمال اشتها صبحانه خود را می‌خورد! ضمن صرف آن بعد از آن‌که مرا اخلاقا ملزم کرد که رمز بیماری او را در زندان فاش نکنم گفت: «در اثر تصادفی دانستم که خوردن چند پر یونجه شکمم را به وضع عجیبی که دیده‌ای متورم می‌کند شدت و ضعف این تورم مربوط به کم و زیاد خوردن یونجه و طبعا به اراده خود من است و هر وقت مصمم به این کار شدم چند پر یونجه از بین چمن‌ها پیدا کرده و می‌خورم و مثل شب گذشته عده‌ای از اطبای تحصیل‌کرده را مَچَل می‌کنم»!

ادامه دارد...

منبع: فریدون جمشیدی، خواندنیها، شماره پنجاه‌وچهارم، سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۲۹، صص ۲۵ و ۲۶.

رومیس د
رازیانه د
ارسال به تلگرام
برچسب ها: زندان قصر ، داداش تقی زاده ، فریدون جمشیدی
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
رومیس د
رازیانه د
  • صفحه نخست
  • اخبار انتخابات ۱۴۰۰
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • آی تی و فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"