ایلنا:مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات، در گفتگویی تفصیلی درباره مذاکره ایران و آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری شدن برخی چهره های نظامی و قهر مردم با صندوق های رای و .... سخن گفته است. در ادامه بخشی از آن را می خوانید.
دولت ترامپ به پایان رسید و بار دیگر بحث مذاکره میان ایران و آمریکا برای برداشتن تحریمها داغ شده، از طرفی دولت در چند وقت اخیر بارها اعلام کرده است که تحریمها بهزودی به پایان خواهد رسید،اما از سوی دیگر عدهای درحالحاضر عنوان میکنند که دولت روحانی، حق مذاکره ندارد و دولت بعدی که بهروی کار میآید باید با این کشور مذاکره کند. در گزاره اول بفرمائید: آیا ایران و آمریکا باید دوباره پشت میز مذاکره برگردند و گفتوگوهای جدیدی را با یکدیگر آغاز کنند؟
درباره مذاکره ایران و آمریکا باید بگویم اگر هر دو کشور خواهان این هستند که با یکدیگر وارد جنگ نشوند، جز اینکه دیریازود مقابل هم نشسته و مذاکرات را آغاز کنند، راهی ندارند. مذاکره سرنوشت محتوم ایران است و هیچ گریزی از آن نیست، مگر اینکه بخواهیم گزینه جنگ را انتخاب کنیم. البته ناگفته نماند آمریکا هم از مذاکره ضرر نمیکند.
اما عدهای در داخل مخالف مذاکره هستند و میگویند همچنان باید مقاومت کرد
بین جنگ یا مذاکره، ناگزیر باید یکی از این دو راه را انتخاب کنیم. زیرا نمیشود جامعهای را که روزبهروز وضعیت مردم و اقتصادش بدتر میشود، در تعلیق نگه داشت. ببینید! اقتصاد آمریکا دهها برابر بزرگتر از اقتصاد ایران است و به طور مستقیم آسیب و فشاری بر مردمش تحمیل نمیشود. اما در ایران اینگونه نیست. بهمحض اینکه تحریم نفتی و بانکی اعمال میشود، آسیب مستقیم آن بر زندگی مردم قابل رویت است.
رهبری در سخنان اخیرشان گفتند: «اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم» رفع تحریم راهکار مشخصی دارد. آیا امروز کسانی که مذاکره را خیانت قلمداد میکنند، برخلاف جهت ایشان سخن نمیگویند؟
کسانی که با مذاکره مخالفت میکنند دو دسته هستند: گروهی اساسا با مذاکره با آمریکا مخالفند و اگر دولت را هم در دست بگیرند میگویند که نباید با آمریکا مذاکره کنیم. عقیدهشان این است که اگر با ایالاتمتحده سازش کنیم، از مسیر و اهداف انقلاب دور شده و به خون شهدا خیانت کردهایم. این دسته هر نوع مصالحهای (مانند قطعنامه۵۹۸، قرارداد الجزایر و برجام) را غلط میدانند. کسی مانند سردار کریمی قدوسی قاتل برجام است!
اما دسته دیگری که شامل اکثریت اصولگرایان میشوند مخالف مذاکره نیستند، ولی حرفشان این است که خودشان باید با آمریکا مذاکره کنند نه دولت روحانی یا اصلاحطلبان. برای این گروه فقط منافع کوتاهمدّت حزبی و جناحی مهم است. بهعنوان نمونه میگویند: نگران هستیم که در مدت باقیمانده به انتخابات، قیمت دلار کاهش یابد و این امر سبب پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات گردد. معنای این سخن آن است که برای شکست اصلاحطلبان در انتخابات آتی، نباید قیمت دلار و دیگر کالاها تا خرداد ۱۴۰۰ کاهش یابد. متاسفانه برای این افراد، فقط پیروزی جناح خودشان مهم است.
کمتر از چند ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد. تقریبا از حدود ۲سال پیش گمانهزنیهایی آغاز شد مبنی بر اینکه باید رئیسجمهور نظامی برسرِکار بیاید تا کشور سروسامان گیرد. این سخنان در حالی مطرح میشود که در گذشته هم نظامیان نامزد انتخابات ریاست جمهوری میشدند، اما مردم به آنها اقبالی نشان نمیدادند ولی امروز شما نگران آن هستید که دولت نظامیان برسرِکار بیاید. چرا؟
ما باید بین نامزد نظامی و دولت نظامیان تفاوت قائل شویم. در انتخابات گذشته بعضی نظامیان نامزد میشدند و جامعه هم حساسیتی نشان نمیداد. البته رأی نمیآوردند، چراکه مردم دلشان نمیخواهد رئیسجمهورشان نظامی باشد. دلیلشان هم شاید این باشد که وقتی یک رئیسجمهور نظامی برسرِکار بیاید، شفافیت در امور کمتر میشود. احتمال تنش در روابط خارجی قوت میگیرد و راهحلهای متخذه، بنابر مثل معروف که نجار همه چیز را میخ و چوب و اره میبیند، در درجه اول نظامی است. بههمینعلت در دنیا تصمیمگیری در خصوص اصل جنگ را هم در اختیار نظامیها قرار نمیدهند و فقط وظیفه جنگیدن را بر عهده آنان میگذارند. چون اگر قرار باشد که تصمیمگیری در مورد ادامه جنگ یا صلح را بهعهده نظامیان بگذارند، هیچجنگی به پایان نمیرسد.
میتوان گفت که انتخابات هنوز برای مردم مهم است؟
بله؛ باوجود اینکه درحالحاضر انتخابات تا این حد تضعیف شده، ولی درعینحال بهدلیل نقشی که در طول این ۴۲سال در جامعه داشته، برای مردم مهم است. انتخابات هنوز هم مهمترین آوردگاه سیاسی کشور است. انتخابات عرصهای است که در آن رأی و نظر و گرایش مردم مشخص میشود، حتی اگر رأی ندهند. درصورتیکه اینکار را در زمان شاه انجام نمیدادند. نمیگفتند که رأی ندهیم تا بفهمند ما اعتراض داشته و ناراضی هستیم. آنموقع کسی نمیفهمید انتخابات کِی هست. کسی هم رأیندادن را به معنای اعتراض نمیدانست.
برخی در پسذهنشان چنین تصور میکنند (و بعضی هم به زبان آورده و باصراحت میگویند) که هرکجا اکثریت مردم در انتخابات شرکت کردهاند، انتخابشان اشتباه بوده. به بیان دقیقتر چون میدانند که در اقلیّت هستند، لذا به انتخاب اکثریّت اعتقاد و اعتمادی ندارند.
چندیپیش سخنگوی شوراینگهبان، آقای کدخدایی گفت که اگر انتخابات آزاد باشد مردم به یک قاتل رأی میدهند! وی توجه ندارد که معنای دیگر حرفش ایناستکه مردم پیش از انقلاب و تحت رهبری شاه، چنان آگاه شده بودند که توانستند یک نظام سلطنتی ۲۵۰۰ساله را کنار بگذارند، اما الان به جایی رسیدهاند که اگر آزاد باشند به یک قاتل رأی میدهند!
سوال مهم این است که آقای کدخدایی! شما و همفکرانتان در طول این ۴۲سال چه کردهاید که مردم حاضرند به یک قاتل رأی بدهند ولی به شما و دوستانتان رأی ندهند؟ از سوی دیگر شوراینگهبان برای این ناظر انتخابات شد که آزاد و سالم برگزار شود، نه اینکه همسلیقههای یک جناح تایید شوند و رأی بیاورند.
این مغلطه را در بسیاری از موارد دیگر هم میکنند. مثلا هر زمان صحبت از مشکلات کشور و مردم و هزینههای غیرضروری میشود، بهجای اینکه به علت حقیقی مشکلات یعنی اتخاذ سیاستهای اشتباه و پرهزینه خود اشاره کنند، در مغالطهای آشکار میگویند: انتخاب مردم غلط بود که حسن روحانی رئیسجمهور شد و اگر او را انتخاب نمیکردند وضع اینگونه نبود.
گویی علیرغم ادامه سیاستهای موجود، اگر فقط بهجای حسن روحانی، مثلا یک نفر دیگر انتخاب میشد، مملکت گلوبلبل میشد!