پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در صورتی که قاعدتا باید ساعت هشت به پاریس برسیم ظهر رسیدیم و در واقع مسافرت درست یک شبانهروز شد. در گار [ایستگاه] دو لیون یک تاکسی خواستم بگیرم که کیفم را در آن بگذارم گیرم نیامد. ناچار کالسکه اسبی گرفتم. آن هم وقتی که رسیدم بدلعابی کرد و پنج فرانک گرفت و حال آنکه سه فرانک بیشتر حق نداشت.
باری به منزل رسیدم و این سفر هم بحمدالله به خیر گذشت. منزل مقداری پاکت برای میرزا محمدخان بود یکی دو پاکت برای خودم. ناهار همین هوتل خوردم و اول رفتم دلاکی اصلاح کردم، بعد رفتم از پستخانه کاغذهای سفارشی که رسیده بود گرفتم. دو فقره پاکت از میرزا ابوالحسنخان بود و از سلامت متعلقان مشعوف شدم. از پستخانه دو لیره و چهارده شلینگ و کسری که به کتابخانه لندن مقروض بودم برات پستی گرفتم که بفرستم.
بعد به هوتل موریس رفتم. چندان چیزی نبود. از آنجا منزل میرزا محمدخان رفته کاغذهای او را دادم و قدری صحبت کردیم و چای خوردم. چون امشب بلیط ادئون گرفته بود زودتر رفت شام علیحده خورد که به تئاتر برسد.
من اشتها نداشتم. قدری راه رفتم و بعد شام خوردم آمدم منزل ترتیب اسبابها را دادیم. خواستم حمام بگیرم آب گرم نبود.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۲۰ و ۳۲۱.