غلامرضا بنی اسدی: نامِ علی، قدرت بخش است. شاید از همین روست که از اعماق اعصار و قرونف پدر ها ما را برای ایستادن، برای برخاستن، به "یاعلی" فرمان می دادند. یا علی گفته و برخاسته ایم همه مان. هنوز هم وقتی موانع، سنگین می شود سر راه، برای برداشتنش "یاعلی" می گوئیم. حرف امروز و دیروز نیست، حدیث همیشه است. همین امروز هم وقتی با "یاعلی" قلم برمی دارم، کلمات هم شجاع می شوند و حروف مثل لشکر کلمات، به صف می ایستند. این را همیشه گفته ام وقتی کلام به نام مولا می رسد، من خود کنار می ایستم تا حروف و کلمات، خود در جای خویش بنشینند. این سطر ها را باید بدون نام نویسنده خواند. به حرمت یاعلی که از جانِ کلمات برمی خیزند به این هوشیارباش که؛ "علي"، نامي است كه بايد از نو شنيد و مفهومي كه بايد از نو شناخت و عجيب اينكه هرچه از نو ميشنويم، نوانديش ميشويم و هرچه اين مفهوم بلند را درمييابيم بلندتر ميشويم.
شايد بتوان گفت يكي از مقياسهاي اندازهگيري قدوقدر انديشه مردم، شناخت علي(ع) است و هركس به همان اندازه قامت كشيدهاست كه به بلندبالايي در فهم علوي رسيده است و چنين است كه ريشهيافتگان در مكتب حضرتش هرگز مانعي را فراراه و فراديد خود نميبينند چون آنقدر قدكشيدهاندكه از همه مانعها بلندتر شدهاند و آنسوتر را ميبينند و چنين است كه معتقديم هوشمندي مؤمنانه عليباوران ميتواند تا آنجا برسد كه خطهاي نانوشته را بخواند و راز مشتهاي بسته را بفهمد. دست تاريخ و آينده براي اهل بيت انديشهاي عليباز است.
چنانكه «ميثم» و «حجربن عدي» براي هم از فرداها ميگفتند و پيشاپيش نتيجهاي كه چرخ بازيگر ميخواست رقم زند را براي هم بازميگفتند. علي (ع) آنها را اينگونه بلندنظر پرورده بود و هركس ميخواهد نظرش بلند و همتش هم بلندتر شود بايد امروز علي(ع) را از نو بشناسد و همه رفتارش را با كنشها و واكنشهاي او هماهنگ كند. علي(ع) تجسم عدالت بود و هركس در دعوي پيروي علي(ع) همانقدر صادق است كه به عدالت باور دارد.
علی(ع) به حرمت آزادی چنان باور داشت که نمی گذاشت صدای خوارج را در مسجد خاموش کنند و یا حقوق شان را از بیت المال، ببرند. او بد گویی و تند زبانی را روا نمی دانست حتی در برابر دشمن و پرهیز می داد یاران را که به پلشت گویی نباید زبان آلود. مولا، نه فقط در نماز که در زندگی هم به "اضعفِ مامومین" توجه داشت و زندگی خود را در آن سطح تنظیم می کرد. در حکومت او و در نگاهی که تا همیشه طراحی فرموده است برای نظامات عدالت محور به این توجه می داد که "عقیل" با "فقیر" فرق ندارد. با همه برادر بود و همه را در حقوق، برابر می دانست. با مردم صادق بود و با دشمن هم به جنگ روانی برنمی خاست. مروت را تام و تمام به رفتار در می آورد و نه فقط برای انسان ها که برای طبیعت و دیگر موجودات هم حق احصا شده قائل بود.
او نهایت خوبی را زیست و اوج خوبی را فرانگاه ما قرار داد تا راه را بدان سو بپیماییم اما دریغا که در نام و ادعا علی وار می شویم و در عمل.... باور کنیم به ادعا ما را نمی سنجند، نه امروز و نه در یوم الحساب. نمره ها را پای عمل می گذارند و "کارنامه" می دهند نه "ادعانامه". خود مان به کارنامه خود چه نمره ای می دهیم در قیاس به سرمشقی که خداوند به نام علی برای مان نوشته است؟.
متولیان امر و مسئولان محترم، چه نمره ای پای کارنامه خود می گذارند وقتی وضع مردم این است؟ این سطح زندگی ماست که پیداست. آن هم سطح اخلاق ماست که از پرونده های شکل گرفته می توان آمار گرفت. چیز پنهانی نیست. بر اساس همین به چشم آمده ها به خود چه نمره ای می دهیم؟