پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فواد صادقی: برای فرزند آدم، هیچ واژه ای چون مرگ، تلخ و آزارنده نیست، مرگ پایان و نیستی است، نیستی همه چیز، حتی برای آنان که از زندگی بیزار و ناراضی اند، پذیرش مرگ سخت تر از سختی زندگی است
برای کسانی هم که بدست خود، به زندگیشان پایان می دهند، از تلخی مرگ کاسته نمی شود، بلکه این ناتوانی در تحمل بار زندگی است که آنان را به کام نیستی سوق می دهد.
اما آیا واقعا اینگونه است؟
آیا مرگ زشت وتلخ ترین بخش زندگی است؟
طبیعی است عدم باور به خدا و تقدیر الهی، مرگ را برای بی ایمانان و سست ایمانان، تبدیل به نیستی و پایانی تلخ برای شیرینی زندگی کند، اما چرا ما مومنان و ایمان آورندگان به سرای باقی از مرگ گریزانیم؟.
برای پاسخ به این پرسش باید در حقیقت مرگ تامل کرد، مرگ نقطه ای است که از آن پس انسان فاقد اراده و اختیار و فاعلیت می گردد و پس از مرگ باور و عمل انسان، قابل تغییر و حذف و حتی جدایی از انسان نیست.
این خویشتن خویش و کارنامه و عملکرد انسان است که پس از مرگ همراه در سفر ابدی با ماست و ترس از مرگ بنوعی هراس از روبرو شدن با خویش و عمل خویش است
اما چرا اولیا الهی و صالحان از مرگ نمی هراسند؟
در مناجات شعبانیه، استدلالی زیبا نهفته است:
خداوندا!، تو که در دنیا اینگونه با مهر و لطف، مرا مورد رحمت و مرحمت قرار دادی، چگونه در آخرت وقیامت که به این مهر بیش از دنیا نیازمندم، مرا از آن محروم خواهی کرد؟
با همین منطق می توان گفت:
خدایی که در سراسر زندگی بنده اش ، جز خیر و بالاترین خیر برای او نخواسته و نساخته، چگونه در سخت ترین ومهمترین بخش این زندگی که همان پایانش باشد، بنده اش را رها و خیر بی منتهای خود را از او دریغ خواهد کرد؟
و چنین است که مرگ برای اولیا الهی که به حقیقت حیات آگاهی دارند، زیباترین بخش زندگی است، چرا که بالاترین الطاف الهی را در لحظات سخت انتقال از زندگی فانی به سرای باقی، مشاهده خواهند کرد و صد البته دیگر بندگان نیز، از این فیض و رحمت محروم نخواهند بود، چرا ارحم الراحمین، تنها پرودگار بندگان صالح نیست، گنهکاران نیز به کرامت کریم امیدها بسته اند و حاشا به کرمش که بنده ای را از رحمتش مایوس کند.
انتخاب زمان و مکان و چگونگی مرگ بعهده فرزند آدم نیست، همانگونه که در مورد ورودش به جهان تسلیم اراده الهی بوده است، اما اطمینان به اینکه پروردگارش بهترین و مناسبترین زمان ومکان دیدار را برای او مقدر کرده است، شاید در تشویش رفتن را به آرامش مبدل کند.
نقطه پایان زندگی اولیا خدا، بهترین زمان رفتنشان بود، علی(ع)، خود از خدا پایان زندگی را طلبید و زیباترین پایان به او اعطا شد، همسر و فرزندان او نیز چنین بودند و برایشان مرگ، بهترین و زیباترین فراز زندگی بود و پس از آنان نیز اولیا الهی بر همین مسیر گام نهادند.
برای آنانی که مرگ را تنها پایان دنیا و نه انتهای حیات می دانند چه جای حزن؟، که با آغاز سفر ابدی می توان به وصال معشوق رسید.
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما
به تمنای تو در حسرت رستاخیزیم
پی نوشت:
این یاداشت را مهرماه امسال، در زمان ابتلا به کرونا نوشته بودم و مرگ تلخ علی اکرمی، بهانه انتشارش شد. باشد که باور کنیم مرگ به ما بسیار نزدیک است، نزدیکتر از آنچه که تصورش را بکنیم.