arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۵۸۰۱
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۲۰ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۹

روایت حسین مکی از ترور رزم‌آرا / دکتر مصدق به صدای بلند گفت: «می‌خواست آن نطق را نکند»

روز شنبه ۱۲ اسفند سی‌وچهارمین جلسه کمیسیون نفت ساعت ۶.۵ بعدازظهر در مجلس تشکیل شد و رزم‌آرا نامه تاریخی خود را که در آن صحبت از عدم لیافت ملت ایران در کار بهره‌برداری و نگاهداری موسسات نفت بود، قرائت کرد... روز ۱۶ اسفند ما در کمیسیون مخصوص نفت مشغول کار بودیم که ناگهان کشاورز صدر وارد اطاق شد و با هیجان خود را به مصدق نزدیک کرد، همه اعضای کمیسیون متوجه ورود کشاورز صدر به اطاق کمیسیون شدند، کشاورز صدر خیلی آهسته در گوش دکتر مصدق مطلبی گفت که هیچ‌کس از آن چیزی نفهمید، ولی دکتر مصدق به صدای بلند در جواب او گفت: «می‌خواست آن نطق را نکند!»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روز شنبه ۱۲ اسفند سی‌وچهارمین جلسه کمیسیون نفت ساعت ۶.۵ بعدازظهر در مجلس تشکیل شد و رزم‌آرا نامه تاریخی خود را که در آن صحبت از عدم لیافت ملت ایران در کار بهره‌برداری و نگاهداری موسسات نفت بود، قرائت کرد. رزم‌آرا در این جلسه خیلی جسارت به خرج داد و مدعی شد که قضات و مهندسین و اقتصادیون و مامورین وزارت خارجه هم در این مورد با او هم‌عقیده هستند. در آن جلسه من از فرط عصبانیت می‌لرزیدم، چند نوبت اجازه صحبت خواستم رئیس کمیسیون اجازه نداد. رزم‌آرا پس از خاتمه بیاناتش خداحافظی کرد و رفت. چون غالب رفقای ما عصبانی و خسته بودند دکتر مصدق جلسه را ختم کرد.

نطق رزم‌آرا در کمیسیون نفت و پخش آن در جراید و رادیو مثل مواد منفجره‌ای بود که در زیر کاخ احساسات ملت گذارده شود، اما با این همه رزم‌آرا خونسرد بود و نقشه‌های خود را دنبال می‌کرد.

نقشه رزم‌آرا چه بود؟ رزم‌آرا تا شانزدهم اسفند که حیات داشت حقوق مستخدمین دولت را نپرداخته و به وسایلی در میان آن‌ها القای شبهه کرده بود که عدم تصویب بودجه از طرف مجلس موجب تعویق پرداخت حقوق کارمندان شده است. از طرف دیگر در وزارتخانه‌ها مشغول تحریکاتی بود تا روز پنج‌شنبه همان هفته مستخدمین دولت جلوی مجلس اجتماع نموده و تظاهراتی بنمایند. به طوری که گفته می‌شد و بعضی از مقامات انتظامی هم پس از قتل رزم‌آرا آن را تکذیب نکردند، این تظاهرات مربوط به نقشه خطرناکی بوده که بر علیه اقلیت و برای هموار کردن راه دیکتاتوری طرح شده بود. به این معنی که رزم‌آرا از چندی قبل ده نفر از افراد عشایر را که با اسلحه کمری خوب می‌توانستند هدف‌گیری کنند به تهران آورده بود و چند نفر از گروهبان‌های آزموده ارتش را نیز در لباس سویل به معیت آن ده نفر به کمین اقلیت گماره بود تا پس از آن‌که مستخدمین دولت اجتماع کردند نمایندگان اقلیت را بخواهند تا حضورا درباره حقوق آنان مذاکره کنند و در همین موقع گروهبانان افراد اقلیت را به افراد عشایر نشان بدهند و نمایندگان اقلیت ناگهان مورد حملات ده نفر افراد عشایر قرار گیرند و جابجا از میان برداشته شوند. آیت‌الله کاشانی را هم در همین وقت یا ترور و یا دستگیر سازند و نیز گفته می‌شد که برای شاه هم از همین آش پخته بود، به این معنی که نقشه‌ای ترتیب داده بود که شاه را به عنوان تقسیم املاک به ورامین ببرند و هنگام رفتن و یا مراجعت یا در حین تقسیم اسناد مالکیت شاه را هدف قرار داده و کلیه موانع و مشکلات را از پیش پای خود بردارد و آنا تمام اختیارات را قبضه کرده و بر مرکب مراد سوار شود.

اما از آن‌جایی که، چون قضا آید طبیب ابله شود، نطق ناشیانه رزم‌آرا کار خود را کرده بود و احساسات مردم به طوری تحریک شده بود که مجال اجرای این نقشه را به رزم‌آرا نداد.

روز ۱۶ اسفند ما در کمیسیون مخصوص نفت مشغول کار بودیم که ناگهان کشاورز صدر وارد اطاق شد و با هیجان خود را به مصدق نزدیک کرد، همه اعضای کمیسیون متوجه ورود کشاورز صدر به اطاق کمیسیون شدند، کشاورز صدر خیلی آهسته در گوش دکتر مصدق مطلبی گفت که هیچ‌کس از آن چیزی نفهمید، ولی دکتر مصدق به صدای بلند در جواب او گفت: «می‌خواست آن نطق را نکند!»

هنوز اعضای کمیسیون از موضوع سر در نیاورده بودند که خسرو قشقایی وارد اطاق شد و به صدای بلند گفت: «الآن رزم‌آرا در مسجد شاه مورد حمله قرار گرفته و تیر خورده است.» حائری‌زاده گفت: «به جهنم باید جواب آن نطق گلوله هم باشد!»

من که اصلا باور نمی‌کردم چنین اتفاقی افتاده باشد به خیال این‌که این خبر از ناحیه خود دولت و برای برهم زدن این کمیسیون که وقتش تمام شده و نزدیک بود به صدور رأی ملی شدن نفت برسد، می‌باشد گفتم: «به ما هیچ مربوط نیست، ما از سر جای خود تکان نمی‌خوریم و هم‌اکنون باید تکلیف رای درباره ملی شدن نفت معلوم شود، ما به این کار‌ها کار نداریم، وظیفه ما امروز رأی نهایی درباره ملی شدن نفت است.»، ولی هیچ‌کس دیگر برای ادامه کار کمیسیون موافق نبود همه خواستند از جاب بلند شوند، دکتر مصدق زنگ زد و گفت: «آقایان از جای خود حرکت نکنند» در همین موقع مجددا کشاورز صدر به اطاق کمیسیون وارد شد و گفت: «رزم‌آرا پیش از آن‌که به مریض‌خانه برسد مرده است!»

من در قیافه بعضی از اعضای کمیسیون پریدگی رنگ و تزلزل عجیبی مشاهده کردم؛ بعضی از آن‌ها از اظهار و تزلزل و نگرانی خودداری نکرده و به زبان آوردند و گفتند: «این‌که مملت نمی‌شود، برای کسی تامین نگذاشته‌اند.» بالاخره کمیسیون نتوانست به کار خود ادامه دهد و ناچار تنفس داده شد، ولی آن روز ظهر اعضای کمیسیون طبق معمول در مجلس ناهار خوردند و بعد از ناهار جلسه مجددا تشکیل شد و طرح ملی شدن نفت را ریخت که در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ یعنی درست یک روز بعد از قتل رزم‌آرا به این شرح به امضای اعضای کمیسیون رسید: «مجلس شورای ملی نظر به این‌که ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آن‌جا که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست کمیسیون نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید کمیسیون را می‌نماید.» این ماده‌واحده نیز به امضای اینجانب به مجلس تقدیم گردید:

ماده‌واحده – مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ ر ۱۲ ر ۲۹ کمیسیون نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می‌نماید. مخبر کمیسیون مخصوص نفت حسین مکی.

این ماده‌واحده در جلسه مجلس طرح و بدون هیچ‌گونه کم و زیادی به تصویب رسید. تهران ۱۰ ر ۱۲ ر ۳۱.

منبع: حسین مکی، «خاطره قتل رزم‌آرا»، خواندنیها، سال ۱۳، شماره ۴۸، اسفند ۱۳۳۱، صص ۷ و ۸.

نظرات بینندگان