arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۰۶۰۳۵
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۰۰ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۹

یادداشت‌های ناصرالدین‌شاه، جمعه ۱۷ اسفند ۱۲۴۵؛ شلوار ماهوتِ آبیِ زنجیره‌دار پوشیده بودم، خیلی خنده داشت

صبح از خواب برخاستیم، بسیار با کسالت. مصمم شدم که بروم بیرون نمک مسهل بخورم... حکیم... ده مثقال کشید... مثل چایی قولُپ قولُپ خوردم... بسیار بدمزه بود. بعد رفتم اطاق شمس‌العماره نشستم. شش دست فعل کرد. به غلام‌بچه‌ها آدمی [نفری] یک توپ زری اصفهانی دادم برای عید قبا بدوزند... امروز با خوردن مسهل و رفتن به خلا، شلوار ماهوتِ آبیِ زنجیره‌دار پوشیده بودم، خیلی خنده داشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ که فردای روزنامه دیروزی باشد صبح از خواب برخاستیم، بسیار با کسالت. مصمم شدم که بروم بیرون نمک مسهل بخورم. رخت پوشیده رفتم بیرون. فرستادم پیِ پیش‌خدمت‌ها، طولوزون و غیره. طولوزون، امین‌الملک، جبارخان آمدند. آقا ابراهیم آبدار دیر آمد، جر آمدم. حکیم رفت منزلش نمک آورد. ده مثقال کشید، در توی نارنجستان مثل چایی قولُپ قولُپ خوردم. عین‌الملک، محمدعلی‌خان، علی‌رضاخان و غیره بودند. بسیار بدمزه بود.

بعد رفتم اطاق شمس‌العماره نشستم. شش دست فعل کرد. به غلام‌بچه‌ها آدمی یک توپ زری اصفهانی دادم برای عید قبا بدوزند.

حاجب‌الدوله آمد، کاغذی از مستوفی‌الممالک آورد که «دیروز مقصری را می‌بردند خانه علاءالدوله، آدم‌های انیس‌الدوله حمایت کرده‌اند. علاوه بر آن به خانه علاءالدوله (۱) رفته هرزگی کرده‌اند. آقا علی خواجه کمک برده، هرزگی کرده.» سیاچی را فرستادم [با] حاجی یوسف [و] آقا محراب؛ علی‌ آقا را آوردند. پس‌گردنی قایم به آقا علی، فراش‌خلوت زد رفتند.

چاپار خراسان آمده بود، ملاحظه کردم. اخباری که داشت مُردن ابوالقاسم‌خان، سرتیپ فوج دماوندی بود در کلات، بسیار تاسف خوردم. یعنی از ناخوشی فوت شده بود.

دو کَرَک [بلدرچین]، ولی و باقر آورده بودند؛ دیروز در معاودت ما در صحرای دوشان‌تپه روی اسب زده شده بودند. کَرَک‌های بزرگ بودند.

خلاصه نوشته‌جات غُّره [اول] به کسالت ملاحظه شد. قدری خوابیدم. محقق کتاب خواند. چای خوردم. الحمدلله مسهل نفع کرد. ملیجک و میرزا عبدالله با هم جنگ کرده بودند صدای‌شان می‌آمد. میرزا عبدالله تنبیه شد. امروز با خوردن مسهل و رفتن به خلا، شلوار ماهوتِ آبیِ زنجیره‌دار پوشیده بودم، خیلی خنده داشت.

 

پی‌نوشت:

۱- علاءالدوله، محمدرحیم‌خان، در سال ۱۲۷۲ ق. ملقب به علاءالدوله شد. در سال ۱۲۸۰ ق. حاکم زنجان شد و در ذی‌الحجه ۱۲۸۳ ق. بیگلربیگی طهران و در سال بعد رئیس قورخانه دولتی شد. از جمله کارهای نیک او می‌توان به طبع مثنوی اشاره کرد که در همان سال آخر عمرش به انجام رسید و این کتاب به چاپ علاءالدوله معروف است، و دارای کشف‌الابیاتی که میرزا طاهر شیبانی آن را تهیه نموده است. (المآثر والآثار، چهل سال تاریخ ایران، جلد ۲، ص ۴۶۹ و شرح حال رجال ایران، صص ۶۱۶-۶۱۷).

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۲۴ و ۱۲۵.

برچسب ها: ناصرالدین شاه
نظرات بینندگان