پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ سان قشون دیده شد، نزدیک شهر. سردار و ... بودند. هوا به شدت گرم بود. یک نفر عرب_ سلطانمحمد نام_ از جزیره کومور [۱] از جانب برادرش که حاکم آنجا است به سفارت آمده بود؛ عریضه داشت. مرد خوشصورت، باریک سیاهچهره، کوسه بود؛ به فرانسه و انگلیس هم رفته بوده است، عربی حرف میزد. مترجم یک نفر از خویشهای وزیر خارجه بود، خوب عربی حرف میزد. میگفت: «زبان فرانسه و انگلیسی هم میدانم.» لباس گلابتون داشت. فِس [۲] سرش بود، تمیز بود. این جزیره در بحر محیط است، نزدیک ماداقاسقار (ماداگاسکار) و مَریس و بوربون.
خلاصه، در توقف دوشانتپه زیاد کار کردیم؛ از هر قسم [و] هر جور. مردم در شهر بودند، مثل دیوانهها شده بودند، متصل حرکت و هیجان داشتند. میرز انصرالله و پسرش از گمرکخانهها معزول شدند، گمرکها را به قوامالدوله [۳] دادیم.
پینوشت:
۱- اصل: کمرو. کومور یا مجمعالجزایر قَمَر با نام رسمی اتحاد قَمَر، مجمعالجزایری است در جنوب شرقی آفریقا در آبهای اقیانوس هند و در شرق سواحل موزامبیک و شمال غربی ماداگاسکار قرار دارد.
۲- نام کلاهی که در شهر فِس واقع در غرب آفریقا میساختند و آن کلاه معمولی ترکان عثمانی و مصریان بود و در واقع نوعی فینه بود که از نمد یا ماهوت سرخ بیدرز ساخته میشد.
۳- میرزا محمد پسر میرزا تقی قوامالدوله آشتیانی بود که در سال ۱۲۶۸ ق. به قوامالدوله ملقب شد. در سال ۱۲۸۳ ق. وزیر گمرکات شد و در ۱۲۸۸ ق. عضو دارالشورای کبری گشت. قوامالدوله در سال ۱۲۹۰ ق. به مرض محرقه درگذشت. وی پدر میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه و جد حسن وثوق و احمد قوام بود. (چهل سال تاریخ ایران، جلد ۲، صص ۴۸۶-۴۸۷).
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، ص ۱۴۱.