arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۵۴۱۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی، ۹ اردیبهشت ۱۳۷۷

خاطرات آیت الله هاشمی: ساعت نُه‌ونیم صبح به سوى سد اهر حركت كرديم. از مُغان تا مشكين‌شهر در كنار ساحل رودخانه قَرَه‌سو و از مشكين تا اهر، در ساحل رودخانه اهرچاى عبور‌كرديم. جلگه‌ها سبز و معمور است. روى رودخانه قَرَه‌سو، سد سبلان و براى اهرچاى، سد [ستارخان] اهر در دست اجراست. از شهرهاى مشكين و اهر هم ناشناس‌ گذشتيم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.

 

ساعت نُه‌ونیم صبح به سوى سد اهر حركت كرديم. از مُغان تا مشكين‌شهر در كنار ساحل رودخانه قَرَه‌سو و از مشكين تا اهر، در ساحل رودخانه اهرچاى عبور‌كرديم. جلگه‌ها سبز و معمور است. روى رودخانه قَرَه‌سو، سد سبلان و براى اهرچاى، سد [ستارخان] اهر در دست اجراست. از شهرهاى مشكين و اهر هم ناشناس‌ گذشتيم.

ظهر به محل سد [ستارخان] رسيديم. مهندس [رسول] زرگر، [معاون امور آب وزیر نیرو] و مهندس [محمد] كيافر، [مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب آذربایجان‌شرقی] توضيحات دادند. از برنامه مهار آب‌ها در آذربايجان‌شرقى و اردبيل و سدهاى در دست اجرا و مشخصات سد اهر كه حدود 100 ميليون  مترمكعب آب را مهار مى‌كند. با حدود نُه ميليارد تومان هزينه و نزديك به تكميل است. آبگيرى شروع شده و 10 ميليون مترمكعب آب جمع شده است. برنامه‌اي در جهت كم‎كردن هزينه دارند؛ با كم‌كردن تونل‌ها و كوچك‌كردن سرريز.  ممكن است در سدهاى ديگر هم به‌كارآيد.

ناهار و استراحت آنجا بوديم. [آقای ابوطالب صدرایی]، امام جمعه اهر، پس از ناهار، از خدمات فراوان من براى كشور و منطقه اهر قدردانى‌كرد. ساعت چهار بعد از ظهر، به سوى مشكين و كوه سبلان حركت كرديم. [آقای عبادالله کامکار]، فرماندار مشكين‌شهر، براى توضيحات در ماشين من بود. با اينكه به‌تازگى فرماندار شده، اطلاعاتش خوب بود؛ معاون آقاى [عباسعلی] وكيلى، ریيس [ستاد رسیدگی به امور] آزادگان و قبلاً افسر همافر از نهاجا [= نیروی هوایی ارتش] بوده است.

يكسره به ارتفاعات سبلان رفتيم. تا ارتفاع 2700 متر با اتومبيل رفتيم. نقطه‌اي كه محيط‌زيست ساختمانى دارد. چند صد متر هم به سوى قله، به صورت پياده و دسته‌جمعى رفتيم تا به برف‌ها رسيديم. رفتن مشكل شد. عكس گرفتيم و مراجعت‌كرديم. لانه بلدرچينی را ديديم كه تخم گذاشته بود. گوسفندى ذبح كرده بودند؛كبابى صرف شد.

به آب‌گرم «قُوتور سویی» رفتيم. ساختمان‌هايى براى اقامت مسافران دارد، ولى با كيفيت نامطلوب. براى امكانات بيشتر، استمداد كردند. آب‌گرم گوگردى است. عشاير با احشام خود، كم‌كم حضور پيدا مى‌كنند. در پايه كوه، شهر تازه‌تأسيس لاهرد واقع است. مردم قدردانى كردند كه آنجا را شهركرده‌ام. بخشدار آن، براى حل مشكل كمبود آب آشاميدنى، استمداد كرد؛ فعلاً با لوله از بالاى سبلان مى‌آورند، ولي كم است.

در مسير از روستاى فخرآباد عبور كرديم. كنار امام‌زاده‌اى، براى نماز مغرب و زيارت پياده شديم. مردم شناختند؛ اجتماع پُرشورى تشكيل شد. با من نمازجماعت خواندند. چند جمله‌اى برايشان صحبت كردم. آنها هم خواستار شهر شدن بودند. با لاهرد رقابت دارند. به سرعين رفتيم. [آقای علی‌اکبر طاهایی]، استاندار، [آقای بیوک مُروج]، امام‌جمعه و گروهي از مديران اردبيل هم آمده بودند. شام خورديم. خوابيدم و بچه‌ها از آب‌گرم استفاده‌كردند.

نظرات بینندگان