پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در خاتونآباد اطراق شد. سردار دیشب آمده بود، دو تا بزمجه بزرگ آورد: یکی زنده بود یکی مُرده. هر دو بزرگ بودند، زنده خیلی خیلی بزرگ بود. حاجی آقابابا حالا پیدا شد. نهار خورده شد.
اغلب مردم امروز آمدند؛ آقا علی آشتیانی، آجودانباشی و غیره و غیره. عصری سردار کل آمد مطالبی که داشت عرض کرد. شب را به شهر میرود. اشخاص هَردَنبیر [واژه ترکی کنایه از بینظم] غریبی به حضور آورد؛ جمشیدخان ماکویی، احمدخان مکری، سلطان حمید پسر نصرتالدوله، ابوالفتحخان پسر مرحوم سردار، میرزا قهرمان، ساعدالملک، محمدمیرزای مهندس برای قلعه لاهیجان.
قبل از سردار، امینالدوله، اسحاقمیرزا پسر معزالدوله را آورد که به نجفآباد اصفهان میرفت. ملّایی فرستاده حاجی میرا محمد نراقی، قند و گلابی آورده بود. دبیرالملک، آقا میرزا هادی مجتهد همدان را حضور آورد. تیمورمیرزا از شهر آمده بود. عکاسباشی دیشب آمده بود. حسینخان آمد. پدر و عموی شوهری آمدهاند. چُرتی آمد.
عصری رفتیم چادر والده شاه [مهدعلیا]. در آن بین باد تندی آمد، گرد و خاک زیادی شد؛ چادرها اغلب خراب شد. بعد باران خوبی آمد، هوا بسیار سرد و خوب شد. فلانی، زن غلام، بیگمخانم و غیره آنجا بودند.
روزی که از دوشانتپه آمدیم، ابتدای گل سرخ و زرد بود.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۲ و ۱۴۳.