پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح ساعت هفت از خواب برخاسته مهیا شدم. دکتر لگرو بر حسب وعده آمد با اتومبیل و خودش آن را میراند. یک نفر طبیب اسپانیولی هم همراه او بود. رفتیم سر راه مسیو منار را هم برداشتیم و رفتیم. میرزا حسینخان بنا بود همراه ما بیاید، گرفتاریهای مختلف نگذاشت. رفتیم به فنتنبلو [کاخ فونتنبلو] و از آنجا هم تجاوز کردیم و رفتیم به کارخانه که آب چشمهها را با قوه بخار و تلمبه بالا میبردند و یک جای دیگر دو آب را که در سطح مختلف بود به توسط چرخ پرهدار یک سطح میکردند و نیز سر چاههای چشمههای آب رفتیم که درِ آنها را بسته بودند و آب مثل اشک چشم بود. مقصود تماشای همین چاهها و چشمهها و کارخانهها بود که مسیو منار ببیند و اگر در ایران مورد پیدا کند بداند. در فنتنبلو در مهمانخانه روبهروی قصر به اتفاق مهندس چشمهها ناهار مفصلی خوردیم و مهمانِ دکتر لگرو بودیم و برگشتیم به شهر.
از پاریس تا فنتنبلو تقریبا هشتاد کیلومتر است و راهی که ما طی کردیم قریب نود کیلومتر بود و این راه را در کمتر از دو ساعت طی کردیم. در واقع سی فرسخ که زیاده از راه طهران به قزوین است پیمودیم و رفتن و برگشتن و ناهار خوردن و تماشای چشمهها و کارخانهها مجموعا کمتر از هشت ساعت و نیم شد و چه صفا و خضارت و طراوتی. در واقع تمام این نواحی که دیدیم مثل یک باغ بود.
خلاصه عصر با نصرتالدوله [وزیر خارجه] ملاقات کردیم و در باب کارها مذاکرات شد و عصر با میرزا حسینخان رفتیم میرزا محمدخان را برداشته منزل اعتمادالدوله رفتیم، چون موعود بودیم با نواب که فردا از پاریس میرود. بعد از شام علیقلیخان و اسکندرخان و شیبانی هم آمدند. تقیخان و نوه امیرافخم هم بودند. اسکندرخان ساز زد و نواب بر حسب توطئه مسئله پول جمع کردند برای اسکندرخان را پیش کشید. بعد از نصفشب آمدیم و در بین راه تاکسی پیدا شد، سواره آمدیم منزل.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، صص ۳۸۴ و ۳۸۵.