arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۲۸۲
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۰۳ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱

ماجرای گران‌ترین گروگانگیری ایران

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اعضای باند گروگانگیری که بعد از ربودن پسر 14ساله‌ای در شهرستان میبد، برای آزادی ‌اش درخواست 8.5میلیون دلار کرده بودند محاکمه شدند.

عقربه‌های ساعت 7:30 ‌ صبح یکی از روزهای پاییز سال گذشته را نشان می‌داد و سهیل مطابق هر روز صبح از خانه خارج شد تا به مدرسه برود. فاصله خانه تا دبیرستان 500متر بود و سهیل هر روز سوار بر دوچرخه ‌اش می‌شد و رکاب زنان از کوچه‌های میبد می‌گذشت تا به مدرسه برسد. آن روز وقتی پسر نوجوان سرگرم رکاب زدن بود، از دور دو مرد را دید که از ماشین پژو 405 نقره‌ای که کنار خیابان بود پیاده شدند و به طرفش آمدند. یکی از آنها که به‌نظر مامور می‌رسید دستش را روی دوچرخه سهیل گذاشت.

مرد دیگر نیز گفت: ما پلیس هستیم. باید با ما بیایی! سروان احمدی از اداره آگاهی با تو کار دارد. با اینکه دو مرد خودشان را پلیس معرفی کرده بودند اما سهیل به آنها مشکوک شد، به همین دلیل از آنها خواست تا کارت شناسایی‌شان را نشان دهند. دو مرد ناشناس که دیدند با این بهانه نمی‌توانند او را سوار ماشین کنند و مدرکی برای ارائه نداشتند به زور او را به داخل خودروی‌شان انداختند و با سرعت پا به فرار گذاشتند. آنها با تهدید سهیل را روی صندلی عقب ماشین قرار دادند و چشم هایش را بستند.

بعد از حدود نیم ساعت، راننده در گوشه‌ای نگه داشت. یکی از مردان ناشناس در ماشین را باز کرد و به زور گروگان نوجوان را سوار ماشین دیگری کرد. همگی دوباره به راه افتادند و این‌بار بعد از حدود 20کیلومتر، توقف کردند. آنجا محلی بود که قرار بود گروگان 14ساله نگهداری شود تا آدم‌ربایان به خواسته‌شان یعنی 8.5 میلیون دلار برسند.

در حالی که آدم ربایان موفق به اجرای مرحله اول از نقشه‌شان شده بودند، همکلاسی‌ها و هم مدرسه‌ای‌های سهیل که از دور صحنه ربوده شدن او را دیده بودند ماجرا را به مسئولان مدرسه گزارش کردند و خیلی زود خبر به گوش پدر سهیل رسید. بلافاصله کارآگاهان اداره آگاهی و ماموران وزارت اطلاعات یزد وارد عمل شدند و تحقیقات برای دستگیری عاملان این گروگانگیری آغاز شد.

پدر سهیل می‌گوید: تا 4روز بعد از ربوده شدن پسرم از او خبر نداشتیم و این روزها با بدترین شرایط سپری شد. در این مدت چندین بار همسرم را به درمانگاه بردم. روز چهارم بالاخره آدم‌ربایان تماس گرفتند. پیش شماره‌ای که با آن تماس گرفتند پیش شماره پاکستان بود. صدای مردی که لهجه افغانی داشت در گوشی پیچید که می‌گفت اگر پسرت را می‌خواهی باید پول بدهی. به آنها گفتم می‌خواهم با سهیل صحبت کنم اما تماس قطع شد.

من باید صبر می‌کردم تا آنها مجددا تماس بگیرند و درخواستشان را بگویند. 3روز بعد دوباره از شماره‌ای با پیش شماره پاکستان با من تماس گرفته شد. این بار می‌توانستم صدای سهیل را بشنوم اما از حالت صدا و حرف‌هایی که می‌زد به‌نظر رسید که صدا ضبط شده است. هر چه از او سؤال می‌کردم، او به حرف‌هایش ادامه می‌داد و کاملا مشخص بود که آدم‌ربایان برایم نوار حرف‌های سهیل را گذاشته‌اند.

گروگانگیری میلیاردی

3روز بعد از دومین تماس گروگانگیران، بار دیگر تلفن خانه پدر سهیل به صدا درآمد. گروگانگیران این بار درخواستشان را اعلام کردند. آنها8 میلیون و500 هزار دلار پول می‌خواستند و مرد میانسال را تهدید کردند که اگر پول را برایشان فراهم نکند، پسرش را به قتل می‌رسانند. پدر سهیل می‌گوید: یک ماه از ربوده‌شدن پسرم گذشته بود که آدم‌ربایان تماس گرفتند و گفتند اگر پول را به آنها ندهم گوش پسرم را برایم می‌فرستند.

فردای آن روز آدرسی را دادند که گوش سهیل آنجا بود. به همراه ماموران پلیس به محل رفتم و تکه کوچکی از گوش چپ سهیل را پیدا کردم. دو ماه بعد نیز قسمتی از گوش راستش را برایم فرستادند. از این موضوع به همسرم چیزی نگفتم. اگر او می‌فهمید دق می‌کرد. آدم ربایان حتی تهدیدم کردند که دست سهیل را قطع می‌کنند و برایم می‌فرستند. می‌دانستم که به تهدیدشان عمل می‌کنند. از نظر روحی آن‌قدر به‌هم ریخته بودم که کسی حالم را نمی‌دانست. پیش خودم می‌گفتم که آنها حتما پسرم را می‌کشند تا اینکه اتفاق دیگری افتاد.

دستگیری

ماموران اطلاعات که از همان ساعات اولیه آدم ربایی در جریان ماجرا قرار گرفته بودند تحقیقات گسترده‌ای را برای به دام انداختن آدم ربایان و آزادی گروگان نوجوان آغاز کردند. گرچه تماس آدم ربایان با پدر سهیل از پاکستان صورت می‌گرفت اما ماموران متوجه شدند که این تماس‌ها صحنه‌سازی‌ است و آدم ربایان در داخل ایران و استان یزد به سر می‌برند.

ماموران پلیس امنیت از طریق عوامل اطلاعاتی در ایران و پاکستان در جریان تحقیقات شبانه‌روزی، مخفیگاه عاملان این گروگانگیری را شناسایی کردند. آنها در چند عملیات همزمان که در اواخر اسفند سال گذشته در 2شهر یزد و کرمان و کشور پاکستان صورت گرفت، 10 نفر از عاملان این گروگانگیری را دستگیر و در نهایت گروگان 14 ساله را نجات دادند. متهمان دستگیر شده یک میبدی و 9افغانی بودند که با گذرنامه جعلی وارد ایران شده بودند.

پدر سهیل در رابطه با آزادی پسرش می‌گوید: با اینکه تقریبا با پلیس در ارتباط بودم و مدام آموزش‌های لازم در رابطه با نحوه ارتباط با گروگانگیران و موارد دیگر از سوی آنها به من داده می‌شد اما جزئیات کاملی از پرونده به من نمی‌دادند. تا اینکه ساعت 6:30 صبح 25 اسفند ماه سال 90 از وزارت اطلاعات با من تماس گرفته شد.

گفتند پسرت آزاد شده، ساعت 4 بعد از ظهر بیا اینجا. نخستین کسی که خبر آزادی سهیل را به او دادم همسرم بود. در تمام مدتی که سهیل گروگان گرفته شده بود تمام فامیل به خانه ما آمده بودند. هیچ کس باورش نمی‌شد که سهیل آزاد شده است. بالاخره ساعت4 بعد از ظهر شد و من پسرم را بعد از 3ماه دیدم. آدم ربایان لباس افغانی به سهیل داده بودند و در این مدت تمام لباس هایش پاره شده بود. پسرم لاغر‌تر از همیشه شده بود و با دیدن من خودش را در آغوشم انداخت. در این مدت حسم به من می‌گفت پسرم را زنده می‌بینم و حسم درست بود.

اعتراف به جرم

با دستگیری مردان آدم‌ربا و آزادی گروگان 8.5میلیون دلاری، پرونده متهمان در دادسرا به جریان افتاد. اعضای باند آدم‌ربایی در تحقیقات قضایی و پلیسی به ربودن سهیل و اجرای نقشه اخاذی از پدرش اعتراف کردند. به این ترتیب پرونده آنها با صدور کیفرخواست به دادگستری استان یزد فرستاده شد و تمامی متهمان روز گذشته در مقابل قاضی حیدری، رئیس‌کل دادگستری استان یزد و 4قاضی مستشار دادگاه، پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست، گفت: این پرونده 10 متهم دارد. آنها پاییز سال گذشته پسر 14ساله‌ای را در میبد ربودند و برای ترساندن خانواده‌‌اش گوش‌های او را بریدند اما پس از 91روز، با کمک سربازان گمنام امام زمان‌(عج) شناسایی و دستگیر شدند.

91 روز با چشمان بسته

در ادامه دادگاه، شاکی با حضور در جایگاه به تشریح نحوه ربوده شدن خود پرداخت و گفت: آنها بعد از ربودن، مرا به ‌خانه‌ای در یک روستا‌ بردند و در آنجا 24ساعته از من مراقبت می‌کردند. 24ساعت، 24ساعت شیفت آنها عوض می‌شد و من در تمام این مدت چشم‌هایم بسته بود و هیچ‌چیز ‌نمی‌دیدم. 91روز چشم‌های من بسته بود.

فقط زمانی که گوشم را بریدند، از زیر چشم بند، دست یکی از آنها را دیدم که روی مچ دستش خالکوبی داشت و خیلی خوب در ذهنم مانده است. آنها پاهایم را نیز با زنجیر بسته بودند و در مدتی که گروگانشان بودم 6 بار مخفیگاهشان را عوض کردند و مرا از خانه‌ای به خانه دیگر بردند.

در این مدت فقط ساندویچ و تن ماهی و کنسرو به من می‌دادند و تنها 3 بار اجازه دادند که حمام کنم، آن هم با آب سرد. برای همین از آنها شکایت دارم. بعد از حرف‌های سهیل، رئیس دادگاه اتهامات اعضای این باند را به آنها تفهیم کرد که متهمان با حضور در جایگاه به دفاع از خود پرداختند. آنها در جریان دفاعیاتشان، جزئیات گروگانگیری را فاش کردند و پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای مدافعشان رئیس دادگاه ختم رسیدگی به این پرونده را صادر کرد و برای صدور حکم با 4 قاضی مستشار وارد شور شد که حکم صادره از سوی دادگاه به‌زودی اعلام خواهد شد.
نظرات بینندگان