پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تهرانامروز: گاهي اوقات در سينما اتفاقاتي ميافتد كه اصلا قابلپيشبيني نيست. فيلمهايي مطرح ميشوند و در سراسر دنيا سينما و سينماروها را تحت تاثير خودشان قرار ميدهند كه كسي گمان نميبرده به چنين موفقيت عظيمي دست پيدا كنند. «انتقامجويان» كه اين روزها بر پرده سينماهاي جهان است، قطعا يكي از همين فيلمهاست. فيلمي كه توانسته به طرز شگفتانگیزی توجه طیفهای مختلفی از مخاطبان را به خود جلب کند. «انتقامجويان» يكي از آن فيلمهاي ابرقهرماني است كه از كتابهاي كميك مارول اقتباس شده است. همان مجموعهاي كه فيلمهاي «مرد آهني»، «هالك شگفتانگيز» و «ثور» هم از آنها اقتباس شده بود. اصولا قهرمانهايي كه از دل كميكبوكها بيرون ميآيند مانند بتمن براي تماشاگران سينما جذابند. داستان فيلم هم از آن ماجراهاي آخرالزماني است. زمانی که امنیت کره زمین توسط لوکی (برادر ناتنی ثور) و دار و دسته تیم حفظ صلح جهانی به نام S.H.I.E.L.D، كه از يك سري ابرقهرمانها تشكيل شده، تهدید میشود، نیک فیوری(رئيس تيم حفظ صلح) و بقيه اعضا همه توانشان را به کار میگیرند تا از نابودی کره زمین جلوگیری کنند.
جالب است برعكس هميشه كه اين فيلمها فقط باعث رونق گيشههاي سينما ميشدند و مورد توجه مردم قرار ميگرفتند، اين بار «انتقامجويان» توانسته نظر منتقدان را هم به خود جلب كند. امتیاز این فیلم 142 دقیقهای در سایت آیامدیبی، 8.9 است و این امتیاز بسیار بالا باعث شده تا انتقامجویان به سرعت خودش را تا رده 29 بهترین فیلمهای تاریخ سینما به انتخاب کاربران IMDB بالا بکشد. امتیاز این فیلم در سایت متاکریتیک 75 و در سایت راتنتومیتوز 93 است. فيلم با بودجهاي حدود 220 ميليون دلار ساخته شده اما فيلم فقط در هفته اول اكران 5 / 441 دلار فروخت و در همان هفته اول نه تنها هزينه توليد را برگرداند كه به همان اندازه هم سود كرد. «انتقامجويان» چند هفتهاي است كه ركورد زده و همچنان بيرقيب در صدر جدول پرفروشها جا خوش كرده است. فيلم توانسته ركورد پرفروشترين افتتاحيه تاريخ سينما را هم از آن خودش كند. در ادامه گفتوگويي با جاس ودون، كارگردان اين فيلم موفق را ميخوانيد. جالب است كه ودون بيشتر به عنوان كارگردان سريالهاي تلويزيوني در اين سالها فعاليت داشته و البته كارگرداني بخشهايي از فيلم «ثور» را هم كه اقتباس نسبتا موفق ديگري از كميكبوكهاي مارول بود، برعهده داشته است.
درباره «انتقامجويان» حرف بزنيم كه احتمالا بزرگترين اتفاق گيشههاي امسال است. آيا اين بزرگترين كاري است كه تا امروز انجام دادهايد؟
افتتاحيهاش در شهرهاي بزرگ و مهم خيلي خوب بود و من هيجانزده شدم. در جواب سوالتان بايد بگويم كه هم بله و هم نه. اين فيلم دو سال از زندگي مرا گرفت و البته وقتي سه بار آن را روي پرده ديدم، خستگيام در رفت و حس خيلي خوبي داشتم. مجبور بودم كه همزمان چند كار را با هم انجام بدهم كه البته برايم دلنشين هم بود. وقتي مينوشتم، فيلمبرداري هم ميكردم، همزمان تدوين هم داشتيم و...اين وسط چه كار انجام نميدادم؟ خواب! قطعا پروژه عظيمي بود. «انتقامجويان» هم مانند «كابيني از چوب» (فيلم موفقي كه ودون فيلمنامه آن را نوشته بود و سال گذشته بر پرده سينماها رفت) پايان ديوانهواري دارد. كاملا مويد اين جمله است كه: «يا كار بزرگ را انجام بده يا به خانهات برو.» خب من براي مدت 2 سال كار بزرگ را انجام دادم و بعد به خانهام رفتم.
چطور ميتوانيد در فيلمسازي و فيلمنامهنويسي به اين تعادل برسيد؟ از كمدي به درام و از درام به اكشن؟در كارنامهتان همه ژانرها ديده ميشود.
شما بايد چيزي بنويسيد كه به آن ايمان و باور داريد. همه قضيه همين است.
چطور ميشود يك فيلم ابرقهرمانانه محكم و درست ساخت؟
خب راستش روشهاي زيادي وجود دارد اما خود من آن طعم و روحي را كه در كميكبوك مارول هست، ميگيرم. بعد بايد نسبت به آنچه كه گرفتهايد، صادق و وفادار باشيد. در عين حال يادتان باشد كه اين قرار است يك فيلم باشد و نه يك كميكبوك ديگر. مثلا فكر ميكنم سري فيلمهاي «اسپايدرمن» به ويژه قسمت اول آن، با اين ايده جلو رفته بود كه: «بايد همان داستاني را بگوييم كه در كتاب تعريف شده است.» خودشان را ملزم كرده بودند كه كاملا به روح داستان وفادار باشند. اما خب چيزهايي هم به آن اضافه كردند كه فقط در سينما و فيلم ميتوانست اتفاق بيفتد و نه در كتاب.
در مقابل فيلمي مانند «ليگ آقايان خارقالعاده» كاملا كميكبوك را كنار گذاشته و سازندگانش فيلم خودشان را ساختهاند يا در «نگهبان» مو به مو طبق داستان جلو رفتهاند و هيچكدام هم خوب از كار درنيامدند. شما بايد روح يك اثر را بگيريد بعد يك قدم از آن فاصله بگيريد و چيزي كاملا جديد و سينمايي خلق كنيد.
در «انتقامجويان» شخصيتهاي زيادي داريم كه همه آنها بر هم تاثير ميگذارند. شبيه يك اثر حماسي شده است. چطور تعادل را بين اين همه كاراكتر رعايت كرديد؟
مهمترين نكته براي من اين بود كه هيچچيزي نمايشي از كار درنيايد. بايد اين شخصيتها قابلباور از كار درميآمدند كه خود تماشاگر لزوم بودنشان را درك كند. بايد بدانيد كه جاي دقيق و درست هركدامشان كجاست، چه مسيري را طي ميكنند و قرار است به كجا برسند. در اين رابطه خيلي وسواس داشتم. نميخواستم فيلم من فقط مجموعهاي از جلوههاي ويژه باشد و آدمهايي كه به اين طرف و آن طرف ميپرند و در هوا معلقند. ميخواستم بدانم كه هر كاراكتر چه كاري را بايد انجام دهد.
«انتقامجويان» را شايد كساني ببينند كه هيچيك از فيلمهاي مارول را تاكنون نديدهاند. اما با اين حال شما مجبوريد ادامه همان داستاني را تعريف كنيد كه در فيلم «مرد آهني» (سال 2007) اتفاق افتاده بود. كار سختي نبود؟
من با فيلم قبليام، «آرامش» هم همين مشكل را داشتم. همان موقع با خودم قسم خوردم كه ديگر هيچوقت چنين كاري انجام ندهم. (ميخندد) انگار بايد بدانيد كه هريك از تماشاگرانتان چقدر از داستان را ميدانند چون ممكن است برخي از كساني كه به سينما آمدهاند همه ماجرا را بدانند و شما نميخواهيد دوباره همان حرفها را برايشان تكرار كنيد. فقط به يك چيزهايي اشاره ميكنيد. در عوض ديدن فيلمي كه در متنش به چيزهايي فراتر از آنچه شما ميدانيد، اشاره ميكند خيلي جالب و هيجانانگيز است. يادم ميآيد وقتي فيلم «والاستريت» را ميديدم اصلا نميدانستم اينجايي كه از آن حرف ميزنند كجاست اما بعد از ديدن فيلم همه چيز دستگيرم شدم. فقط كافي است كاري كنيد كه تماشاگران باور كنند پشت همه اين داستانها زندگي وجود دارد.