arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۲۹۲۹۲
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۰۰ - ۰۲ مرداد ۱۴۰۰

سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه به خراسان، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۲۴۶؛ امروز منزل کوباغ است، چمن کوباغ بسیار خوب چمنی است

امروز منزل کوباغ است... پنج به غروب مانده منزل رسیدیم. چمن کوباغ بسیار خوب چمنی است. سبز، خرم. علف‌ها تا سینه‌ی اسب بود. اغلب را زراعت کرده بودند. به محمدرضاخان حاکم غدقن شد مانع از زراعت بشود. حد و سر میان‌ولایت و چناران گون‌آباد است که مال حضرت است. امروز خوب منزلی است، چمن، خوش‌هوا.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح یک ساعت به دسته [شش] مانده برخاستم. رخت پوشیده سوار اسب شده رفتم سر چشمه‌ی گیلاس. در دامنه‌ی کوه آب بیرون می‌آمد. محوطه بود دور چشمه، علف‌های بلند داشت که مردکه دیروز مرده بود، پایش به همین علف‌ها گیر کرده بوده است. بیرون آمدن آب از چشمه درست معلوم نیست، اما وقتی که سرازیر می‌شود به قدر ده سنگ آب صاف بود. اما آبش گوارا نبود، بسیار بسیار بد آبی بود. غلیظ، بدرنگ، عفن. قدری ایستاده، برگشتیم. سر راه به کالسکه نشسته راندیم.

امروز منزل کوباغ است. در حقیقت میانه‌ی چناران و رادکان است. سه فرسنگ راه نوشته بودند، اما پنج فرسنگ راه بود. راه کالسکه امروز خوب بود.

هیات ارضی: طرف دست راست الی سه فرسنگ راه همه‌جا کوه است. نه بلند، نه کوتاه و کوه سخت به فاصله‌ی یک میدان اسب کم‌کم دورتر می‌شود. به فاصله‌ی نیم فرسنگ می‌شود. بعد از آن این کوه تمام شده، کوه بزرگ سنگی سخت پیدا می‌شود. به فاصله‌ی یک فرسنگ بیش‌تر کمتر الی منزل. و دو سه ده و مزرعه طرف دست راست بود.

اول قلعه‌ی کوچک مشهور به خون‌آباد، در دهنه‌ی دره واقع بود. از این دهنه راه است، می‌رود به دهات محال درزاب و کوارشک. بعد هاشم‌آباد مال فراش‌باشی حسام‌السلطنه. بعد ده دیگر. سر راه به ده رضاآباد رسیدیم که اولِ خاک رادکان [و] مال محمدرضاخان حاکم رادکان است.

طرف دست چپ محال چناران پیدا بود. دهات بسیار بسیار زیادی داشت. معرکه بود ماشاءالله از آبادی. کل دهات باغ و درخت، سبز و خرم، همه در جلگه‌ی سبز [و] خوب. به مسافت پنج فرسنگ منتهی به کوه می‌شود. صحرا همه سبز بود از بوته و خار سبز و شلتوک و غیره. خوب صحرایی بود. رحمت‌الله‌خان در چناران مهمان محمدولی‌خان چنارانی بود، مرخص شد رفت. ایلات زیاد در صحرا بود، ایلات کیوانلو بود. می‌گفتند پنج هزار خانوار است، سپرده به محمدرضاخان است.

رودخانه‌ی کشف‌رود که زاینده‌رود است، منبع آن از همین چمن کوباغ است. آن طرف چناران است،‌ این طرف رادکان. خلاصه در سر تپه‌ به ناهار افتادیم. همه‌ی جلگه پیدا بود. آفتاب‌گردانِ حرم‌خانه را هم زیر پای ما در صحرا زده بودند، با دوربین تماشا کردم.

شوهری با کلاه‌ قرمز سوار خر بود. چسبیده به کالسکه‌ی گلین‌خانم، مثل معتمدالدوله‌ی مرحوم ایچ آقاسی‌باشی [۱] حرکت می‌کرد. حکیم و غیره همه بودند.

عین‌الملک تفصیلی عرض کرد خیلی خندیدیم: اولا چند شب قبل از این کُندری با بیگم‌ خانم خاله نصف شب رفته بودند زیارت. کندری دیده بود [...] دم ضریح نزدیک قفل ایستاده، با کمال خضوع و خشوع زیارت‌نامه‌ی مفصلی دست گرفته می‌خواند. کندری به بیگم‌خانم گفته بود، برویم پش این [...] زیارت‌نامه‌ی او را بخوانیم. کندری رفته بود نزدیک، خواهش زیارت خواندن کرده بود. [...] با کمال میل قبول کرده بود. بعد دیده بود بیگم خانم لاغر و بد است. کندری را گفته بود بیا جلو بایست [...]. بعد که کندری تکیه به ضریح داده بود، [...] بعد از دقیقه‌[ای] کندری می‌گوید دیدم [...]، و هی می‌گوید خانم تو مطلب بخواه، اولاد ذکور بخواه، هیچ نگو. من دیگر کجا خدمت شما می‌توانم برسم. آن‌قدر [...] [۲]، همه را پدرسوخته ضایع کرد. خیلی حکایت غریبی بود. لعنت‌الله علیه.

دیگر، دیروز زن حاجی بهرام‌ میرزا [۳] که پیش نواب است، سر ناهار خیلی چیز خورده بود. بعد در باغ انگور زیاد خورده بود، بالایش آب زیاد. در کالسکه‌ی تنگش گرفته، میان کالسکه پُرزور پدرسوخته ...ه بود.

خلاصه پنج به غروب مانده منزل رسیدیم. چمن کوباغ بسیار خوب چمنی است. سبز، خرم. علف‌ها تا سینه‌ی اسب بود. اغلب را زراعت کرده بودند. به محمدرضاخان حاکم غدقن شد مانع از زراعت بشود. حد و سر میان‌ولایت و چناران گون‌آباد است که مال حضرت است. امروز خوب منزلی است، چمن، خوش‌هوا. گربه‌ها بازی زیاد می‌کردند. الحمدلله خوش گذشت.

شب بعد از شام مردانه شد. پیش‌خدمت‌ها همه بودند. معیرالممالک، حاجی میرزاعلی و غیره. حکیم آمد، قدری روزنامه خواند. یحیی‌خان هم بود. با حاجی میرزاعلی شوخی شد، خندیدیم. حاجب‌الدوله [و] امین‌الملک بودند. خرها عرعر زیاد می‌کردند، چمن خورده بودند دماغ داشتند.

شب انیس‌الدوله بله شد.

پی‌نوشت:

۱- منوچهرخان خواجه ایچ آقاسی معتمدالدوله‌ی ارمنی معروف به گرجی، از رجال مشهور و با کفایت دوره‌ی سلطنت فتحعلی‌شاه و محمدشاه قاجار بوده است. (شرح حال رجال ایران،‌ص ۶۹۴)

۲- چند کلمه مخالفت ادب تحریر نشد.

۳- حاجی بهرام میرزا = معزالدوله.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان،  تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، صص ۲۷۵ و ۲۷۷.

نظرات بینندگان