العربی الجدید در مطلبی به قلم حسام أبو حامد نوشت: در ۶ آوریل گذشته، چند ساعت قبل از اولین دوره از مذاکرات بین دیپلماتهای غربی و ایرانی در وین که هدف از آن شروع گفتگوهایی در مورد احیای توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ بود، یگان کماندوی ویژه نیروی دریایی اسرائیل، به کشتی ایران در دریای سرخ حمله کرد. این حمله به مثابه پیام اسرائیل بود مبنی بر اینکه به نتیجه مذاکرات اهمیتی نداده و به اقدامات یک جانبه خود برای فلج کردن برنامههای هستهای ایران ادامه میدهد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: به دنبال خروج ترامپ از توافق هستهای ۲۰۱۵، تنشها بین ایران و اسرائیل بالا گرفت. این حملات در سال ۲۰۱۹ گسترش یافته و به میادین دریایی رسید، که آخرین آن، حمله به کشتی اسرائیلی در دریای عرب بود و همزمان با این حمله، صدای کوفتن بر طبلهای جنگ تازهای در منطقه شنیده میشود.
در ادامه، اسرائیل، ایالات متحده و انگلیس ایران را مسئول حمله مذکور دانستند و وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد یک پاسخ جمعی نزدیک به ایران نزدیک است.
کینهها در مورد توافق هستهای ایران را به خوبی میتوانیم در لابلای تنش جاری احساس کنیم. همانطور که نکات مورد اختلاف زیادی مانع از نهایی شدن توافق در مذاکرات وین شد و در مقدمه آنها، اصرار ایالات متحده برای وارد کردن بندی به توافق احتمالی است که براساس آن، تهران با تکمیل مذاکرات در مورد سیاستهای منطقهای و برنامههای موشکی خود موافقت کند، امری که ایران آن را دخالت در مسائل داخلی خود میداند.
در حالی که اغلب جمهوری خواهان در کنگره و نیز دموکراتها، تمایلی به توافق هستهای نداشتند، جو بایدن پس از ورود به کاخ سفید، تلاش کرد حمایت این دو حزب در مورد تعدادی مسائل مورد اختلاف را به دست آورد.
علاوه بر این، تلاش دو طرف آمریکایی و ایرانی برای استفاده از کارت های فشار خود در جریان مذاکرات وین، از جمله مقابلههای مکرر بین نیروهای آمریکایی و شبه نظامیان هم پیمان ایران در عراق، نقش مهمی در پیچیده شدن مذاکرات داشت. در این میان، نخست وزیر اسرائیل نیز بر حملات نظامی خود به منافع ایران افزود، به این امید که با پاسخ ایران مواجه شده و همین امر فضای سیاسی را برای دست یابی به توافق هستهای جدید، تیره و تار کند.
نخست وزیر جدید اسرائیل، بنت نیز نسبت به ایران تمایلات عداوت آمیز شدیدی دارد، تا آنجا که در گذشته تصریح کرده بود نباید به هدف گرفتن هم پیمانان ایران اکتفا شود، بلکه هدف باید خود تهران باشد. در مقابل، رئیس جمهور جدید ایران، از جریان اصولگراست که می گوید اطمینان به غرب سودی ندارد. با این وصف، رئیسی و بنت انگیزههای زیادی برای ورود به روابط خصمانه دارند. دشوار شدن امور در وین دلیل اصلی تنشهای فعلی است و هر یک از طرفهای حاضر در این تنش خواسته یا نا خواسته خود را در یک مقابله نزدیک مییابد. در این میان، احتمالا ایدئولوژی در ایران بر عملگرایی پیروز میشود.
اصرار دولت بایدن برای امضای یک توافق بزرگ که مورد قبول ایران باشد، امری است که همچنان دست یابی به هر توافقی را معطّل میکند، چرا که اگر ایران برای قرار دادن برنامههای موشکی و منطقهای خود روی میز مذاکره آمادگی داشت، این کار را در دوره ترامپ انجام میداد. ضروری است که مساله هستهای از دیگر قضایا جدا شود و بر همان مسیری برود که توافق سال ۲۰۱۵ در آن حرکت کرده و به موفقیت رسید. دولت بایدن باید به طور جدی به بازگشت دو طرف ایران و آمریکا به توافق قبلی فکر کند تا شرط اعتماد سازی بین دو طرف رعایت شود و به این شکل، نگرانیهای منطقهای نیز کاهش یابد.
این امر مشروط به یک راهبرد آمریکایی برای تعامل با مسائل مختلف منطقه و کنار گذاشتن تاکتیکهایی است که شکست آن ثابت شده است. شایسته است هر توافق بزرگی تمام منطقه را دربرگیرد، اما این مأموریت دولت بایدن به تنهایی نیست، بلکه وظیفه دولتهای بعدی آمریکاست که با کمک بین المللی به این هدف نائل آیند. حداقل، بایدن به جای صف آرایی کنار دولت شکننده بنت که بر طبل جنگ میکوبد، میتواند این مأموریت را پایه ریزی کند.