جماران: سفیر اسبق ایران در عربستان با تاکید بر بهبود روابط دو کشور ایران و عربستان، گفت: امیدواریم در آینده نه چندان دور وارد مرحله عادیسازی مناسبات سیاسی شویم که بیتردید پیامدهای منطقهای و جهانی آن بسیار چشمگیر خواهد بود.
مشروح گفتگو با حسین صادقی را در ادامه میخوانید:
آقای صادقی! چشمانداز رابطه احتمالی ایران و عربستان را چطور و در چه سطحی میبینید؟
مناسبات ایران با پادشاهی عربستان سعودی به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همواره با یک فراز و نشیب روبرو بوده است. سعودیها بر اساس یک سری برآورد غلط اطلاعاتی میگویند جمهوری اسلامی ایران در سوریه، عراق، بحرین، لبنان و یمن یک نقش مخربی را ایفا میکند.
ما بر این باوریم نقش ایران باید در منطقه سازنده باشد و در عین حال هیچکس نمیتواند قدرت ایران را نادیده بگیرد.
ما به طور مشخص با پادشاهی عربستان در سه عرصه اختلاف دیدگاه داریم که باور من بر این است با پذیرش این اختلافات دیدگاهی میتوانیم به گفت و گو بپردازیم و مشکلات را حل کنیم. حال اولین اختلاف ما با یکدیگر در عرصه داخلی است که ما معتقدیم سعودیها در امور ما دخالت میکنند و به خصوص در حاشیه مرزهای ما و به طور مشخص اقلیتهای مذهبی و قومی و متقابلا سعودیها هم چنین ادعایی را درباره جمهوری اسلامی ایران دارند. دومین اختلافی که با هم داریم، مسئله منطقهای است. طبق ادعایی که آنها دارند مبنی بر اینکه ایران در امور کشورهای عربی دخالت و باعث ناامنی شده است در واقع یک بازیگر مخرب در سوریه و لبنان است و اما بعد سوم مشکلات، مسائل خاورمیانه و جهان اسلام است که در این ۳ عرصه ما با هم اختلاف نظراتی داریم.
بر این عقیده هستم دو کشور قادر هستند در پرتو گفت و گوی سخت، عادلانه و دوستانه مشکلاتشان را حل کنند. این مسئله زمانی تحقق پیدا میکند که دو طرف مطلقگرایی را کنار گذاشته و به منافع ملّی یکدیگر احترام بگذارند و به این باور برسند که اگر مشکلات فی ما بین را از طریق گفتگو حل و فصل کنند، مناسبات دو کشور و حتی منطقه به سمت ثبات و امنیت پیش خواهد رفت و همه از آن بهره خواهند برد. چشم انداز روابط دو کشور روشن است و میتوانیم در آینده نه چندان دور عادی شدن مناسبات سیاسی دو کشور را شاهد باشیم.
سرعت تغییرات در بهبود روابط دو کشور به چه میزان خواهد بود، آیا باید منتظر تحولات مثبت در کوتاه مدت باشیم یا دو طرف با احتیاط قدم برمی دارند؟
همیشه مناسبات سیاسی دو کشور به چند عامل بستگی داشته است؛ اول، شرایط داخلی هر کشور. دوم، شرایط منطقهای. سوم، شرایط بینالمللی و چهارم جایگاه هر کدام از دو کشور در منطقه و صحنه جهانی. این ها از جمله عناصری هستند که میتوانند نقش آفرین باشند. در مناسبات دو کشور در عین حال نقش اشخاص در رویکرد به طرف مقابل بسیار مهم و حائز اهمیت است. معمولا در یک سری از کشورهای توسعه یافته نقش نظرات فردی کمرنگتر است، ولی حتی در آنجا هم افراد میتوانند نقش موثری را در روندهای سیاسی بازی کنند.
در منطقه خاورمیانه مناسبات روابط فردی نقش بسیار مهم و جدی را ایفا میکند. لذا در مقطعی که عربستان سعودی دچار یک بحران داخلی شده بود و یک سری مشکلات برایش به وجود آمده بود خصوصا بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ کسانی که این اقدام تروریستی را انجام دادند اکثریت قریب به اتفاق آنان سعودی بودند در واقع وجه پادشاهی سعودی در صحنه جهانی بسیار تخریب شد و سعودیها به هر دری میزدند که بتوانند این چهره تخریب شده خود را مقداری ترمیم کنند؛ در حالیکه یکی از کشورهایی که میتوانست به آنها کمک و ایفای نقش داشته باشد جمهوری اسلامی ایران بود و میبینیم این عنصر در شرایط داخلی نقش قابل توجهی را از خود نشان میدهد تا ما وارد یک مرحله مناسبات منطقهای و بینالمللی شویم.
لذا در مثالی دیگر بگویم، در هر یک از کشورها انسجام داخلی، وحدت و یکپارچگی، روابط مردم با حاکمیت تاثیر قابل توجهی دارد که بر این اساس مناسبات خود را تنظیم میکند به این معنا که هر کدام رغبت میکنند در بهبود روابط منسجمتر عمل کنند.
از سرگیری بهبود روابط ایران و عربستان به عنوان دو قدرت اصلی منطقه تا چه میزان بر فضای سیاسی خاورمیانه تاثیرگذار خواهد بود؟
از اتفاقاتی که از سال ۲۰۱۰ به بعد در منطقه خاورمیانه به وقوع پیوست، همان بهار عربی که منجر به سقوط رژیمهای مصر، تونس، لیبی و حتی تحولاتی که در سوریه و یمن پیش آمد، برخی از بازیگران تأثیرگذار در عرصه خاورمیانه و حتی در شمال آفریقا از مغرب عربی گرفته تا قسمت شرق افغانستان و پاکستان همه از بین رفتند و بخشی دیگر هم آنقدر ضعیف شدهاند که مدتها زمان خواهد برد تا بتوانند بخشی از نقش گذشته خود را مجددا پیدا کنند که البته قابل پیشبینی هم نیست.
اتفاقاتی در منطقه خلیج فارس به وقوع پیوسته است؛ از جمله کشورهای عراق در منطقه خلیجفارس، سوریه در خاورمیانه به ویژه در زمان حافظ اسد، لیبی و مصر در شمال آفریقا با نگاههای متفاوتی در خاورمیانه بزرگ نقشآفرینی میکردند. منظورم از تفاوت دیدگاه گرایش به شرق و غرب است. امروز با توجه به تحولات پس از بهار عربی دیگر نقش آفرینان آن دوره قادر نیستند نقش قابل توجهی در منطقه ایفا نمایند یا نسبت به گذشته نقش منطقهای آنان کمرنگ شده در آن کشورها ساختار متفاوتی روبرو شوند.
اکنون در خاورمیانه دو بازیگر مهم در خلیجفارس، خاورمیانه و جهان اسلام نقش مهمی را ایفا مینمایند و هیچکس نمیتواند نقش طرف دیگر را نادیده بگیرد، یکسو عربستان سعودی و سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران که نقش خاص و غیر قابل انکاری را در خاورمیانه و همینطور در جهان اسلام دارند. لذا این دو کشور همسایه مسلمان و تاثیرگذار منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی قادر هستند از منطقه تخاصم عبور و در جهت تنشزدایی حرکت نمایند. امیدواریم در آینده نه چندان دور وارد مرحله عادیسازی مناسبات سیاسی شویم که بیتردید پیامدهای منطقهای و جهانی آن بسیار چشمگیر خواهد بود.
تاثیر از سرگیری روابط ایران و عربستان بر سیاست ها و نفوذ ترکیه در منطقه چگونه خواهد بود؟
ترکیه از زمانی که حزب عدالت و توسعه قدرت را به دست گرفت یک سری اهداف خاص را انتخاب و دنبال می کند که شاید بتوانند روز به روز نفوذ خود را در خاورمیانه گسترش بدهند. این آمال و آرزوهای ترکیه است و اینکه چقدر بتواند به اهداف خود برسد بحث دیگری است؛ ولی هر چقدر ایران و عربستان سعودی نقششان در منطقه کمرنگ شود نقش ترکیه در منطقه پررنگتر خواهد شد.
آیا از سرگیری و بهبود روابط ایران و عربستان میتواند بر میزان و کیفیت حضور ایران در عراق نیز تأثیرگذار باشد؟
بله قطعا همین است. اگر روابط دو کشور به سمت عادی شدن برود یعنی اگر ما امروز قطع رابطه هستیم، بتوانیم این مرحله را پشت سر بگذاریم و به سمت از سرگیری مناسبات سیاسی برویم، باید در قدم بعدی توسعه و گسترش مناسبات را پیش ببریم که بیتردید تاثیر خود را خیلی محسوس و ملموس بر حضور ایران در عراق به جای میگذارد.
سیاست منطقهای ایران به چه سمتی باید برود و از چه ابزارهایی برای کسب منافع استفاده کند؟
ما در ایران دیدگاه های متفاوتی داریم من بر این باورم که ما برای رسیدن به اهدافمان باید بر اساس ارزشهایی که داریم حرکت کنیم و برای رفتن به آن سمت چارهی دیگری نداریم و با توجه به واقعیتهای موجود با تکیه بر وضعیت منطقهای و بینالمللی بر اساس اهداف و آرمانها حرکت کنیم.
شاید در زمینههای مختلف با خیلی از کشورهای منطقه مشترک باشد ولی به دلیل این جدایی و یا عدم گفت و گوی جدی که وجود دارد طرفین تصمیم میگیرند. لذا ما باید بر اساس واقعیت پیش برویم و همه جوانب را ببینیم. یعنی هر کشوری بر اساس جایگاهی که دارد باید ایفای نقش کند و هیچ کشوری هم نباید به دنبال این باشد بهای خود و تفکراتش را به دیگری تحمیل کند. این تجربه دو دهه اخیر و اقداماتی که آمریکاییها در منطقه داشتند و در واقع آمریکا به عنوان یک کشور بزرگ جهانی پس از ۲۰ سال حضور در افغانستان و اشغال این کشور با صرف سرمایههای بسیار زیاد مالی و انسانی که طبق آمار به بیش از دو هزار و دویست میلیارد دلار و تلفات زیاد انسانی میرسد که در نهایت مجبور شد آنجا را ترک کند و نتوانست آن اهدافی که دنبال میکرد را به جامعه سنتی و تقابلگرای افغانستان تحمیل کند.
باید واقعیت جوامع را دید و در جامعهای مثل افغانستان که جامعه عقب مانده قبیلهای است و روسای قبایل ایفای نقش میکنند صحبت از یک دولت مدرن فعلا خیلی زود است باید خیلی از زیر ساختها درست شود؛ به ویژه در قسمت آموزش یعنی در جامعهای که بیش از ۹۰ درصد بی سواد باشند توقع بجایی نیست که از دموکراسی و انتخابات صحبت کنیم، یعنی یک پیش زمینههایی وجود دارد و باید بسترها فراهم شود بعد از آن شما میتوانید به سمت ایدههای خود حرکت کنید. زمانی میتوانیم در منطقه یک رابطه خوبی برقرار کنیم که دو طرف واقعیت را ببینند و آن نگاه مطلق انگارانه را کنار گذاشته و به یکدیگر احترام بگذارند و حال میتوانند بسیاری از مشکلات را حل کنند اما نباید کسی به دنبال این باشد که مسئلهای را بر دیگری تحمیل کند.
در حالی که ۴۰ درصد برنامه دستگاه دیپلماسی در دوره جدید را اقتصاد تشکیل میدهد ایران چطور میتواند بهره اقتصادی خود را به خصوص در کشور سوریه(در رقابت با ترکیه، روسیه، امارات) و کشور عراق را بیشتر کند؟
ما برای گسترش مناسبات اقتصادی باید ایده داشته باشیم. امروز کشورهای منطقه هم همین حرف را میزنند و میگویند.
حرفهای قشنگ به درد ما نمیخورد ما باید عمل را ببینیم؛ مانند صحبتی که در مورد طالبان گفته میشود. درست است که طالبان قدرت را به دست گرفته و حرفهای قشنگی را هم میزند ولی باید منتظر ماند در عمل چه میکنند. آیا به حقوق بشر احترام میگذارد؟ آیا حقوق زنان را محترم میشمارد؟ آیا به اقلیتهای مذهبی توجه میکند یا نه، میخواهد تفکرات خود را اعمال کند و در سراسر افغانستان تفکرات افراط گرایانه خود را دنبال کند؟!
لذا اگر ما به دنبال گسترش مناسبات اقتصادی هستیم باید با همسایگان خود و دیگر کشورها به این دغدغه بپردازیم. مشکلاتی که فراروی ما قرار دارد را حل و فصل کرده و موانع را یکی پس از دیگری برداریم و اگر قادر بودیم این کار را کنیم به این صورت فضاهای جدیدی برای ما باز میشود و میتوانیم در پرتو فضای جدید مناسبات اقتصادی خود توسعه و گسترش بدهیم.
در ایران و عربستان سعودی بستر مناسبات اقتصادی وجود دارد. در عربستان بستری برای سرمایهگذاری، سرمایهداران ایرانی و در ایران هم فضای بسیار گستردهای برای سرمایهداران عربستان وجود دارد که میتواند امکان خوبی برای کشورهای عرب به ویژه پادشاهی عربستان برای سرمایهگذاری باشد و اگر چنین اتفاقی رخ دهد ما بتوانیم زمینههایی که مورد نیاز طرفین است با یک پیوند قوی بین دو کشور شکل بگیرد و مناسبات پایدار و با ثبات پیش برود.
ماجرای سفارت عربستان در بهم خوردن روابط تا چه میزان تاثیرگذار بود؟
قطعا تاثیر بسیار زیادی را در قطع مناسبات ما داشت. عدهای خودسرانه یا حتی آگاهانه اقدام نابخردمندانهای را انجام دادند که متاسفانه منجر به بهم خوردن روابط ما شد و یک بازی بردی که در مقابل پادشاهی عربستان داشتیم را به باخت تبدیل کرد. بعد از اعدامهایی که در عربستان صورت گرفت چهرهشان در جامعه جهانی تخریب شد و با فشار عدهای از جامعه جهانی روبرو بود، اما این اقدام همه چیز را تغییر داد و روند را به سمت عربستان برد. شاید خود عربستان سعودی هم همین را میخواست تا این اتفاق بیافتد و از مخمصهای که در آن افتاده بود خود را نجات دهد و این اتفاق هم افتاد و عربستان سعودی توانست از این پدیده به نحو شایسته و مطلوبی به نفع خودش بهرهبرداری کند .
با ترمیم روابط ایران و عربستان آینده یمن را چطور ترسیم میکنید؟
یمن تاثیر بهسزایی در روابط ایران و عربستان سعودی داشته است. مسئله یمن را باید از طریق گفتوگو حل و فصل کرد. سعودیها با حرکت نظامی در یمن که چندین سال هم به طول انجامیده، هیچ دستاوردی قابل توجهی هم نداشته است و در وضعیت فقری که یمن آن روبرو است، عدهی زیادی از غیر نظامیان جان خود را از دست دادند. کودکان، زنان و پیرمردان یمنی با مشکلات جدی روبرو هستند. لذا اگر مناسبات ما با عربستان سعودی به سمت و سویی برود تا بتوانیم روابط را ترمیم کنیم بیتردید میتواند در بهبود وضعیت یمنیها و پایان یافتن جنگ از طریق گفت و گو تاثیر داشته باشد. نیروهای یمنی بارها و بارها آمادگی خود را برای گفتگوی سازنده اعلام کردند و در مقابل ایران هم برای گفتگوی معنوی اعلام آمادگی کرده است. متأسفانه برای حل این بحران تا کنون به نتیجه مطلوب و ملموسی به دست نیامده است.
با روی کار آمدن بایدن آیا در بازسازی روابط تاثیرگذار بوده است؟
وقتی بایدن قدرت را در ایالات متحده آمریکا به دست گرفت رویکردش با عربستان سعودی متفاوتتر از ترامپ بود. با فشارهای حقوق بشری که بایدن به عربستان وارد کرد سعودیها ابراز نگرانی کردند و مقداری ترغیب شدند که به ایران نزدیک شوند تا کمی از فشارها کم کنند. دولت آمریکا چه حزب دموکرات و چه جمهوریخواه هر کدام که قدرت را به دست گرفتند سیاست خود را تغییر دادند اما در سیاستهای پایهای با عربستان که «شریک استراتژیک» خودشان قلمداد میکنند گاهی اوقات مناسباتشان رو به تیرگی و گاهی رو به بهبود میرود. در نهایت، مناسبات عربستان و آمریکا خیلی نمیتواند در رفت و آمد روسای جمهور تأثیر به سزایی از خودش به جای بگذارد.