arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۳۸۱۴۱
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۰۰ - ۲۷ شهريور ۱۴۰۰

سفرنامه‌ی ناصرالدین‌شاه به خراسان، سه‌شنبه ۲۶ شهریور ۱۲۴۶؛ امروز جمعی که در اندرون تب‌دار و ناخوش بودند، بردند شهر

امروز جمعی که در اندرون از گیس‌سفید و غیره تب‌دار و ناخوش بودند، بردند شهر... یک پسره‌ی پیری که سنش قریب سی سال می‌شود، اما خود پسره خواجه‌وضع است – بسیار بدگل [و] کثیف – موچول‌خان آورد. به زبیده دادیم، خودش برای خودش نگاه دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در منزل اطراق شد. از عین‌الملک، از استرآباد نوشته‌جات رسیده بود. توپی که در محاصره‌ی نرگس‌تپه از ملک‌آرا، ترکمانان گرفته بودند، آورده پس دادند. اُسرایی که برده بودند همه را آورده داده‌اند.

بعد از ناهار، دبیرالملک آمد، جواب‌های استرآباد داده شد. امروز جمعی که در اندرون از گیس‌سفید و غیره تب‌دار و ناخوش بودند، بردند شهر. گربه‌ها همه امروز خوب بازی می‌کردند، کوفته و غیره. بچه گربه‌ها خوابیدند، بازی کردند. دو گنجشک با تفنگ مجلسی زدم، به گربه‌ها دادم. الحمدلله تعالی الی شب به خوشی گذشت.

بعد از شام مردانه شد. آلاچیق را در جای رطوبتی زده بودند، جایش را دادیم عوض کردند. یک پسره‌ی پیری که سنش قریب سی سال می‌شود، اما خود پسره خواجه‌وضع است – بسیار بدگل [و] کثیف – موچول‌خان آورد. به زبیده دادیم، خودش برای خودش نگاه دارد. امروز مرتضی‌قلی‌خان که با علی‌رضاخان عتبات رفته بود، از شهر آمده بود. عصری به حضور رسید. مُهر، تسبیح و غیره‌ی تربت آورده بود. اول که آمد، گفتم تصنیف این سر لَته ایشاالله را خواند. شب بعد از شام قورق شد. مردانه شد. علی‌رضاخان و غیره آمدند. بعد خوابیدیم. یوشی بله شد.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه‌ی اول خراسان، تصحیح: مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، صص ۳۶۲ و ۳۶۳.

نظرات بینندگان