arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۲۴۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۱۱ - ۲۳ مهر ۱۴۰۰
اندیشکده کوئینسی:

منطق پیچیده مخالفان توافق با ایران

از آنجا که مواضع ایالات متحده بر سیاست ایران تأثیر می‌گذارد، کسانی که همیشه با برنامه جامع اقدام مشترک، توافق چند جانبه‌ای که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرده است، مخالفت کرده اند، باید در ایجاد نظرات و مواضع خودشان خلاق باشند. کارنامه شش سال گذشته نشان داده است که دوره‌ی اول یعنی وقتی برجام کاملاً در حال اجرا بود و نظارت بین المللی، پایبندی ایران به توافق را تأیید کرد، به طور قابل توجهی بهتر از دوره دوم بود. نیمه‌ی دوم زمانی آغاز شد که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از توافق خارج شد و از این طریق ایران را از تعهدات هسته‌ای اش خلاص کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

وبسایت Responsible Statecraft متعلق به اندیشکده «کوئینسی» در مطلبی به قلم پائول آر. پیلار نوشت: از آنجا که مواضع ایالات متحده بر سیاست ایران تأثیر می‌گذارد، کسانی که همیشه با برنامه جامع اقدام مشترک، توافق چند جانبه‌ای که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرده است، مخالفت کرده اند، باید در ایجاد نظرات و مواضع خودشان خلاق باشند. کارنامه شش سال گذشته نشان داده است که دوره‌ی اول یعنی وقتی برجام کاملاً در حال اجرا بود و نظارت بین المللی، پایبندی ایران به محدودیت‌های سختگیرانه توافق بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تأیید کرد، به طور قابل توجهی بهتر از دوره دوم بود. نیمه‌ی دوم زمانی آغاز شد که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از توافق خارج شد و از این طریق ایران را از تعهدات هسته‌ای اش خلاص کرد.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: کمپین فشار حداکثری ترامپ علیه ایران یک شکست آشکار در همه زمینه‌ها بود. یک سال پس از خروج واشنگتن از توافق، ایران افزایش غنی سازی اورانیوم خود را فراتر از محدودیت‌های برجام آغاز کرد تا جایی که اکنون زمان تقریبی گریز هسته‌ای این کشور برای تولید مواد شکافت پذیر کافی به منظور ساخت سلاح هسته‌ای تنها به یک یا دو ماه کاهش یافته است. این در حالی است که در چارچوب توافق برجام این زمان تقریباً یک سال بود. بعد از خروج آمریکا از برجام، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران حداقل به همان میزان قبل تهاجمی بود. با بی اعتنایی ایالات متحده به مواضع رهبران داخل ایران که طرفدار کسب امتیازات و مذاکره با غرب بودند، این فرصت از دست رفت. اکنون تندرو‌ها در تهران کاملاً کشور را تحت کنترل دارند و مواضع شان با مقامات قبلی متفاوت است.
از جمله استدلال‌های خلاقانه‌ای که توسط مخالفان برجام ارائه می‌شود این است که به جای توجه به عواقب خروج از برجام توسط ترامپ، به خود برجام و انتقاد‌هایی که بر آن دارند، متمرکز شده اند. ریچارد گلدبرگ از بنیاد دفاع از دموکراسی ها، به عنوان یکی از اعضای گروهی که مخالفت خود را با در پیش گرفتن دیپلماسی در مقابل ایران و به ویژه برجام به عنوان موضع اصلی اش اعلام کرده است، وقتی چند هفته پیش در برنامه‌ای به زبان عربی برای مخاطبان در خاورمیانه صحبت می‌کرد، این تکنیک را امتحان کرد. گلدبرگ استدلال کرد که نگرانی فعلی در مورد زمان گریز هسته‌ای به دلیل کوتاهی‌های برجام است، زیرا ایران را با یک پایگاه هسته‌ای که می‌تواند گسترش یابد، به حال خود رها کرده است. وی به این موضوع اشاره نکرد که این پایگاه بعد از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای چندین برابر نسبت به زمانیکه تحت الزامات برجام بود، گسترش یافت.

از زمان روی کار آمدن دولت بایدن، یکی دیگر از تکنیک‌های مخالفان این بود که اقدامات کنونی ایران را به سیاست ملایم‌تر آمریکا در قبال تهران ربط دهند و واشنگتن را به این خاطر متهم کنند. هر چند که از نظر مجازات اقتصادی، سیاست بایدن واقعاً نرم‌تر از قبل نیست. تحریم‌های همه جانبه‌ای که دولت ترامپ علیه ایران وضع کرده بود همچنان پابرجاست و دولت بایدن حتی به طور فعال تحریم خرید نفت از ایران را نیز اعمال می‌کند. این سیاست‌های بایدن ممکن است فشار حداکثری نامیده نشود، اما تا اینجا تأثیر عملی این سیاست‌ها از دیدگاه تهران تقریباً مشابه مواضع دولت قبلی است. باید توجه داشت که هدف دولت بایدن استفاده از تحریم‌ها به عنوان انگیزه‌ای برای دستیابی به توافق و نه وسیله‌ای برای براندازی آن است.

این واقعیات مخالفان برجام را متوقف نکرده است. تعدادی از استدلال‌های آنان در مقاله اخیر مایکل هیرش در فارین پالیسی نقل شده است. وی می‌گوید: به نظر می‌رسد ایران در حال حاضر انواع کار‌های جسورانه و تهاجمی‌تر را انجام می‌دهد و شاید حتی به دنبال سلاح هسته‌ای است، زیرا دولت بایدن در قبال ایران به نرمی رفتار کرده است. بهنام بن طالب لو از بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها می‌گوید: بزرگترین عامل تقویت کننده‌ی مواضع ایران این است که رژیم اعتقاد دارد نه تنها از حداکثر فشار دولت ترامپ جان سالم به در برده، بلکه چنین مجازات‌های فلج کننده و فشار‌های سیاسی به زودی باز نخواهد گشت. طالب لو از برگشتن مجازات‌ها و فشار‌ها صحبت می‌کند، در حالی که آن‌ها در حال حاضر هم همچنان وجود دارند. در واقع اگر ایران الان قوی است، به خاطر مواجهه با چنین فشاری است، نه به این خاطر که فشار‌ها وجود ندارد.

همان مقاله به "تأثیر افغانستان" اشاره می‌کند که فرضش بر کاهش اعتبار ایالات متحده در نتیجه خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان است. اما این تصور غلط است که اعتقاد داشته باشیم کشوری که از وضعیت بازنده خارج می‌شود، منافع حیاتی خود را در معرض خطر قرار نمی‌دهد و به حمایت از منافع مهمترش در عرصه‌های دیگر اقدام می‌کند، از نظر خارجی کمتر معتبر خواهد بود. ایالات متحده در شرایط کنونی با ایران در واقع دارای مشکل اعتباری است، اما این مسئله ارتباطی به جدی نگرفتن سختگیری ایالات متحده ندارد. مشکل اعتبار، پس از آنچه ترامپ با برجام انجام داد، بروز کرد. در حال حاضر، این تردید وجود دارد که آیا می‌توان به ایالات متحده در اجرای تعهدات خود اعتماد کرد یا خیر.

این مسئله برای مخالفان برجام که فقط به حملات نظامی و نه مذاکره درباره توافق‌ها فکر می‌کنند، اهمیت چندانی ندارد. رائول گرشت، یکی دیگر از اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در مقاله‌ای می‌گوید: پس از تحولات افغانستان و پایان دادن به شعارهای"جنگ‌های ابدی "، واقعاً باورپذیر نیست که بایدن از نیروی نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند. حیف که گرشت به اثرات حمله‌ی نظامی به ایران نپرداخت. ایرانی که قبلاً به دنبال دستیابی به تسلیحات هسته‌ای بود، اما بعداً از طریق مذاکره، داوطلبانه همه راه‌ها را برای دستیابی به چنین سلاح‌هایی بست. هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم واکنش ایران با عراق تحت اداره‌ی صدام حسین پس از حمله اسرائیل به رآکتور هسته‌ای این کشور در سال ۱۹۸۱ بسیار متفاوت خواهد بود. پاسخ این خواهد بود که باید تلاش جدید و سریعی را برای دستیابی به بمب آغاز کنیم.

در همین مقاله از دنیس راس نیز نقل قول شده است که می‌گوید: ایرانی‌ها دیگر از ما ترسی ندارند. این به خودی خود به این معنی است که ما واقعاً از سطح بازدارندگی مورد نیاز خود، چه در موضوع هسته‌ای و چه در منطقه برخوردار نیستیم. این بیانیه، اگر به معنای انتقاد از بایدن باشد، مفهوم بازدارندگی را که شامل تهدید مجازات می‌شود، نادرست نشان می‌دهد. مفهوم بازدارندگی این است که اگر کسی خواسته‌های ما را رعایت نکند، مجازات می‌شود و در صورت رعایت آن از مجازات خودداری می‌شود. اعمال مجازات صرف نظر از آنچه طرف مقابل انجام می‌دهد، مانند آغاز جنگ اقتصادی ترامپ با وجود پایبندی ایران به محدودیت‌های هسته‌ای خود در برجام، بازدارندگی ایجاد نمی‌کند، بلکه آن را از بین می‌برد. بازدارندگی تنها پس از ترمیم این آسیب توسط ایالات متحده ایجاد می‌شود.

راس یک چیز را به درستی می‌داند. او می‌گوید: ایران در حال حاضر نوعی رویکرد فشار حداکثری را علیه ایالات متحده اتخاذ کرده است. این به معنای اتخاذ رویکرد ترامپ در قبال ماست، با این انتظار که ما به آن اعتراف کنیم. " ایران این روز‌ها کار‌های نگران کننده‌ای انجام می‌دهد و بسیاری از آن‌ها پاسخی مستقیم به سیاست فشار‌های دولت قبلی ایالات متحده است. به عبارت دیگر، سیاست‌های فعلی تهران در مقابل واشنگتن ربطی به عملکرد دولت فعلی آمریکا ندارد.

نظرات بینندگان