العربی الجدید در مطلبی به قلم حسن نافعة نوشت: ایران بالاخره اعلام کرد که در ۲۹ نوامبر مذاکرات هستهای را از سر میگیرد، اما ایا این بدان معناست که راه دست یابی به توافقی که اجازه بازگشت آمریکا به توافق اصلی را بدهد، هموار شده است؟ برای جواب دادن به این سوال هنوز زود است، بویژه در سایه تاکتیکهای مورد استفاده در گفتگو و تعامل در این پرونده، چه از جانب ایران و چه از سوی ایالات متحده.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: با وجود دشواریهای متعددی که شش دوره مذاکره قبلی با خود داشت، تحلیلگران اتفاق نظر دارند که مذاکرات وین به پیشرفت خوبی رسیده بود و حتی برخی پیش بینی میکردند که تا قبل از روی کار آمدن دولت جدید در ایران، توافق صورت میگیرد. اما به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد.
هنوز موضع دولت جدید ایران در مورد مذاکرات هستهای مشخص نیست و کسی نمیداند آیا موضع ایران همان موضع قبلی است یا اینکه تغییرات تاکتیکی به خود دیده است؟ اما مساله قابل ملاحظه آن است که دولت رئیسی شتابی برای توافق ندارد و به همین دلیل تمایلی برای مشخص کردن سریع زمان مذاکرات نشان نمیداد.
به نظر میرسد دلیل این تعلل دولت رئیسی به دو مساله باز میگردد:
دولت جدید ایران به زمان نیاز داشت تا از مذاکرات انجام شده در دورههای قبلی اطلاع یافته و آنها را طبق دیدگاه سیاسی خود ارزیابی کند، بویژه آنکه تفاوتهای ایدئولوژیکی و سیاسی زیادی بین دو جریان اصولگرا و اعتدال گرا در خصوص چگونگی تعامل با پروندهای مختلف سیاسی داخلی و خارجی، از جمله پرونده هسته ای، وجود دارد.
در نظر گرفتن شرایط، بویژه تلاش اسرائیل برای تنش زایی با ایران پس از انتخاب بنت بعنوان نخست وزیر. در حقیقت با توجه به تنش زاییها و تهدیدات اسرائیل، برای ایران دشوار است که از جدیت دولت آمریکا برای مذاکره اطمینان حاصل کند. این در حالی است که اسرائیل زمانی تا حدی آرام گرفت که بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده اعلام کرد تمام گزینهها در مورد ایران روی میز است، به این معنا که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، آمریکا اقدام نظامی علیه ایران را نیز بعید نمیداند.
ایران برای بهبود موضع خود در مذاکرات، اقداماتی را اتخاذ کرد که مهمترین آنها، توقف پایبندی به پروتکل الحاقی و شروع غنی سازی اورانیوم تا میانگینی فراتر از آنچه در توافق هستهای ذکر شده بود. در اینجا باید به ذکاوت ایران در تاکتیک مذاکرهای به کار گرفته شده پس از خروج آمریکا از توافق هستهای اشاره کنیم، که براساس آن، ایران از توافق هستهای خارج نشد و تنها عمل به پروتکل الحاقی را متوقف کرد که البته عمل به آن، جزء شروط نبود. در واقع این پروتکل در آن زمان، تنها با هدف نشان دادن حسن نیت ایران مطرح شد.
اما تصمیم ایران در مورد غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم، پاسخ مستقیمی بود به عملیات خرابکارانه مکرر اسرائیل برای تعطیلی فعالیت سانتریفیوژهای ایران. اعلام علنی ایران در مورد شفافیت غنی سازی اورانیوم، به این دلیل بود که نمیخواست متهم به داشتن برنامههای هستهای سرّی شود.
در سایه آنچه گذشت، احتمالا در دور هفتم مذاکرات وین، فرصتهای دست یابی به توافق همچنان اندک است، چرا که فاصله زیادی بین موضع ایران و آمریکا در مورد تفاصیل متعددی وجود دارد و ایران اصرار دارد که ایالات متحده تمام تحریمها را رفع کند.
حتی با فرض اینکه ایران بازگشت همزمان به توافق را قبول کند، پذیرش وارد کردن تعدیلهایی در توافق هستهای از سوی ایران متصور نیست. نهایت دستاوردی که میتوان انتظار داشت، گفتگوی همراه با حسن نیت ایران در مورد تمام مسائل منطقه است، البته در صورتی که به ضمانتهای قاطعی در خصوص احترام به توافق هستهای و تکرار نشدن ماجرای ترامپ، دست یابد.
با توجه به اینکه ایران معتقد است ایالات متحده هرگز وارد جنگ مستقیم با آن نمیشود، ظاهرا آمریکا راهی جز بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ و رفع تمام تحریمها از ایران ندارد، بویژه انکه زمان هم به نفع ایران در جریان است و هر روز که میگذرد، این کشور به آگاهی کامل و کافی در مورد ساخت بمب اتمی نزدیکتر میشود.
اما آیا ایالات متحده کوتاه میآید و تسلیم این تنگنایی میشود که خود، خود را در آن گرفتار کرده است؟ پاسخ به این سوال هم نیازمند بررسیهای جداگانه است.