رضا مردمی: فرهاد مجیدی در تمام مقاطع قبلی که سرمربی استقلال شد نشان داد که از نظر فنی حرفهایی برای گفتن دارد؛ او به هیچ دستیار و مشاوری تعصب نشان نداد و با هر بار انتقاد از تصمیماتش، تلاش کرد آنها را تصحیح کند. حتی زمانی که در دیدار با فولاد، دچار حاشیههایی با نیمکت حریف شد، فضای مجازی را به طور کامل کنار گذاشت و با تمرکز روی امور فنی، استقلال را از چند هفته بسیار حساس که یک دربی و دو بازی مقابل سپاهان - یکی در حذفی و یکی در لیگ - داشت، سربلند بیرون آورد. او اوایل امسال نیز استقلال را از گروه مرگ لیگ قهرمانان آسیا طوری به رده نخست رساند که کمتر کارشناسی آن را پیش بینی میکرد.
در این فصل، اما اوضاع تغییر کرده؛ فرهاد مجیدی که به رابطه بسیار خوب با بازیکنانش شهره بود، از میان همان بازیکنان در حال دشمن سازی است. استقلال در ۶ بازی اول لیگ، سه تساوی ناامیدکننده داشته و در سه پیروزی خود هم از نظر فنی حرف زیادی برای گفتن نداشته. تردیدی نیست که این ۶ بازی برخلاف بازیهای گذشته استلال با مربیگری مجیدی، هرگز زیبا و تماشاگرپسند هم نبودند. اگر همین وضعیت ادامه یابد، دست کم به چند دلیل زیر، آینده اسفناکی در انتظار استقلال و شخص مجیدی خواهد بود:
۱- مجیدی به داشتن رابطه خوب با بازیکنان استقلال شهره بود. تصاویر در آغوش گرفتن قائدی و روحیه دادن مجیدی به سایر بازیکنان بارها در فصل گذشته، چشمها را خیره کرده بود. اما امسال او با بازیکنان چه کرده؟ احمد موسوی که مهره بی حاشیهای بوده و همیشه با تعصب برای استقلال بازی کرده، حالا به دشمن این تیم تبدیل شده. بابک مرادی هم پتانسیل زیادی دارد که به سرنوشت موسوی دچار شود. او بی هیچ دلیلی مورد غضب سرمربی قرار گرفته و هر بار به بهانهای یا در لیست خروج قرار میگیرد و یا از لیست بازیها خط میخورد. رشید مظاهری که زمانی مدعی دروازه بانی تیم ملی بوده، حالا حتی روی نیمکت استقلال هم جایی ندارد. اگر مجیدی او را نمیخواسته و دروازه بان اول و دومش را حسینی و رضایی میداند، چرا به بازگشت مظاهری رضایت داد تا پتانسیل حاشیه فراهم شود؟ چنین برخوردهایی به تدریج روی نگاه سایر بازیکنان به مجیدی هم اثرگذار است و کم کم محبوبیت او میان بازیکنان از بین میرود چراکه آنها نگرانند همین برخورد با آنها شود. مخصوصا که تعداد بازیکنان استقلال در این فصل بسیار زیاد است و مدیریت آنها گویا از دست کادر فنی خارج شده.
۲- مجیدی که سال گذشته در مقطعی، دشمن سازی را کنار گذاشته بود، حالا دوباره به همان رویه روی آورده. او پس از بازی با گل گهر، به کنایه و البته بدون بردن نام، به امیر قلعه نویی حمله کرد. فرهاد در تمام دوئلهای قبلی با قلعه نویی پیروز شده بود و اصلا نیازی نداشت که وارد چنین حواشیای شود. اما حالا که تیمش با ارائه یک بازی ضعیف امیدها را از بین برده، حملاتش را نثار قلعه نویی میکند. گویی، قلعه نویی بوده باعث شده دو بازیکن خارجی استقلال در یک ساعت مانده به آغاز بازی، اجازه بازی پیدا نکنند. چنین رویهای برای مجیدی فوق العاده خطرناک است و اگر به آن ادامه دهد، سرنوشت تلخی در انتظارش خواهد بود.
۳- از نظر فنی تیم مجیدی در ۶ بازی قبلی حرفی برای گفتن نداشته. نبود یک هافبک خلاق و بازی ساز که بتواند پاسهای نهایی و کلیدی را بدهد، در استقلال بیداد میکند. حسین زاده هنوز آنقدر تجربه ندارد که چنین وظیفه سنگینی را به تنهایی به عهده بگیرد و این را در بازیهای قبلی نشان داده. مشخص است که استقلال در این زمینه بد یارگیری کرده. تنها بازیکن استقلال در لیست فعلی این تیم که قابلیت پاسوری و بازیسازی را دارد، امین قاسمی نژاد است که یا روی نیمکت مینشیند یا در خط حمله به او بازی داده میشود نه در خط هافبک.
استقلال حتی در مقابل الهلال که بازیکنان اصلی اش همه جدا شده بودند و صرفا چند بازیکن جدید، آن هم در سطح پایینتر گرفته بود، بازی بسیار بهتری را نسبت به ۶ بازی اول لیگ به نمایش گذاشت. در ۶ بازی اول لیگ، تقریبا هیچ نقشه فنی و برنامه تاکتیکی مشخصی از استقلال مشاهده نشده است. استقلال در ساخت موقعیت به شدت دچار ضعف شده و موقعیتهایی که در دیدارهایی مانند نساجی هم خلق شد، عمدتا از روی برنامه تاکتیکی نبود. مجیدی این ضغف تاکتیکی را نمیتواند نادیده بگیرد. اینکه در دو بازی فجر سپاسی و نساجی، داور دو اشتباه اثرگذار به ضرر استقلال داشته، ضعف تاکتیکی مجیدی را توجیه نمیکند. واقعیت این است که اگر به فرض آن دو اشتباه هم انجام نمیشد و استقلال ۴ امتیاز بیشتر از امتیازات فعلی داشت، باز هم نمیشد از ضعفهای شدید این تیم در زمین عبور کرد. مجیدی سال گذشته به هر ترتیبی که بود چنین ضعفهایی را برطرف میکرد، اما اکنون هیچ برنامهای برای آنها از خود نشان نداده است.
۴- فارغ از اسطورههای درگذشته استقلال، مجیدی احتمالا محبوبترین استقلالی حال حاضر است. همین محبوبیت بارها او را حمایت کرده و به او فرصت سرمربیگری در استقلال را داده. همین محبوبیت باعث شد تا استقلالیها حتی برخورد نامناسب باشگاهشان با شفر را هم فراموش کنند و حتی با کنار گذاشتن استراماچونی هم به هر ترتیبی شده، کنار بیایند. اما مجیدی باید بداند و حتما میداند که این محبوبیت با چند تصمیم اشتباه خدشه دار خواهد شد؛ به ویژه اگر هوادار متوجه شود که این تصمیمات از روی لجبازی یا چیزی شبیه به آن بوده؛ هوادار استقلال اکنون برایش این سوال مطرح است که چرا مجیدی اصرار داشت تا احمد موسوی را از تیم کنار بگذارد، آن هم در شرایطی که با مصدومیت وریا غفوری در بازی نساجی، جای خالی موسوی را به شدت احساس میکرد. هوادار استقلال اکنون این سوال برایش مطرح است که بابک مرادی چه چیزی از جعفر سلمانی، آرش رضاوند و یا امیرحسین حسین زاده کمتر دارد؟ چرا این سه نفر همیشه در ترکیب ثابت بازی میکنند، اما مرادی با آن تعصب و جنگندگی مورد غضب سرمربی قرار گرفته؟
تردیدی نیست که محبوبیت مجیدی به اندازهای هست که حمایت هواداران از او همچنان ادامه یابد، اما این حمایت همیشگی نیست و این هشداری است برای مجیدی که امسال رویهای متفاوت نسبت به سه مقطع قبلی مربیگری اش در پیش گرفته و روزهای ناامیدکنندهای برای او و تیمش قابل پیش بینی است.