arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۵۹۱۱۴
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۹ - ۰۵ بهمن ۱۴۰۰
گزارشی خواندنی از مراسم عجیب و غریب بخت‌گشایی در ایرانِ دیروز؛

قسمت ۳: مجسمه‌ی «شوهردرست‌کن» در همدان

شیرسنگی مجسمه‌‌ای است کنار شهر همدان که یادگار زمان اشکانیان است که دو هزار سال قدمت دارد... بعضی از همدانی‌ها آن را مجسمه‌ی شوهردرست‌کن نامیده‌اند. دخترهای خانه‌مانده‌ی همدانی دو سه نفری به خدمت جناب شیر می‌روند، یک دختر سوار مجسمه می‌شود و با خلوص نیت می‌گوید: «شیر جان اگر امسال به خانه‌ی شوهر رفتم در اولین فرصت فلان قدر روغن و شیره برای تو می‌آورم.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ در همدان تکلیف دختران خانه‌مانده معلوم است یا به خط مستقیم به سراغ شیرسنگی می‌روند یا به سراغ قطره‌های آب امی که چکه‌چکه از گلوی یک درخت می‌چکد و به عقیده‌ی زن‌های قدیمی همدانی بهتر از ده بنگاه شوهریابی و صد دلاله اثر دارد و اگر زیر سنگ هم باشد یک شوهر ترگل و ورگل نان‌آور به تور دختر خانم می‌اندازد.

شیرسنگی مجسمه‌‌ای است کنار شهر همدان که یادگار زمان اشکانیان است که دو هزار سال قدمت دارد. این شیر فقط تنه‌اش مانده است که صورت یک سنگ دراز را دارد. طول آن دو متر و نیم و عرض آن یک متر و نیم و ارتفاع آن یک متر و چهل سانتی‌متر است. بعضی از همدانی‌ها آن را مجسمه‌ی شوهردرست‌کن نامیده‌اند. دخترهای خانه‌مانده‌ی همدانی دو سه نفری به خدمت جناب شیر می‌روند، یک دختر سوار مجسمه می‌شود و با خلوص نیت می‌گوید: «شیر جان اگر امسال به خانه‌ی شوهر رفتم در اولین فرصت فلان قدر روغن و شیره برای تو می‌آورم.»

وقتی دختر شوهر کرد یواشکی بدون آن‌که اقوام شوهر متوجه شوند مقداری شیره‌ی انگور و روغن خالص را مخلوط کره نزد شیرسنگی می‌رود و آن را به سر و روی او می‌کشد! از این جهت است که همیشه دک و پوز این شیر چرب و چیلی است. بعدا اگر همین دختر بچه‌دار شد بچه‌اش را می‌برد و چند بار دور شیرسنگی می‌گرداند!

 

درخت توت مراد می‌دهد

در سه کیلومتری شهر همدان امام‌زاده‌ای وجود دارد به نام امام‌زاده قاسم و نزدیک این امام‌زاده درخت توت بزرگی قرار دارد که قطر تنه‌ی آن از یک و نیم بیش‌تر است. در بالای این درخت یک گودی بزرگ قرار دارد که شبیه یک کاسه است و آبی که در آن گودی بریزند چکه‌چکه از تنه‌ی درخت می‌ریزد و می‌گویند متولی این امام‌زاده هر روز کاسه‌ی آبی می‌برد و در این گوی می‌ریزد. دختران دمِ بخت پای این درخت می‌روند و با یک قاشق چوبی از آبی که از درخت می‌ریزد می‌نوشند. آن‌ها نذر می‌کنند که یک گوسفند قربانی کنند و این نذر را بعد از شوهر کردن ادا می‌کنند.

 

و اما «هفت لانجین»

هفت لانجین، هفت گودال طبیعی است مثل کاسه که در روی یک تخته‌سنگ بزرگ کنار رودخانه‌ی دامنه‌ی الوند به وجود آمده است. همدانی‌ها کاسه‌ی بزرگ را لانجین می‌گویند و به همین جهت است هفت گودل را هفت‌ لانجین می‌گویند. دختران خانه‌مانده‌ی همدان و حومه یک عدد نان و یک کاسه ماست برمی‌دارند و روی این تخته سنگ رفته از اولین لانجین شروع به کار می‌کنند و در هر گودال مدتی نشسته چند لقمه نان و ماست می‌خورند. آن‌گاه از ته دل نذر می‌کنند اگر شوهر پیدا کنند حلوای مفصلی تهیه کرده ببرند همان‌جا روی تخته‌سنگ در یکی از گودال‌ها بگذارند و به رهگذران بخورانند. اگر دختری به نذر خود عمل نکند در عرض هفت سال شوهرش او را طلاق خواهد داد.

 

یزد: بخت‌گشایی با گردو و بادام

در بین یزدی‌ها رسم است دختری که سنش از 24 سال گذشت و بخت به سراغش نیامد موظف است به سراغ مسجد جامع برود و در آن‌جا گره از کار خود بگشاید. مسجد جامعه یزد مسجدی است بسیار قدیمی با کاشی‌کاری‌های نفیس و گران‌بها. تشریفات بخت‌گشایی هم از این قرار است:

دختر دم بخت یا خانه‌مانده روز جمعه مقداری گردو و بادام برمی‌دارد و به مسجد جمعه می‌رود و از خادم مسجد تقاضا می‌کند درِ مناره‌های مسجد را باز کند و مناره‌های این مسجد بسیار بلند است و بیش از دویست پله‌‌ی مارپیچی می‌خورد به طوری که انسان موقع بالا رفتن و پایین آمدن سرش گیج می‌رود. دختر یزدی از این پلکان مارپیچی بالا می‌رود تا به آخرین پله می‌رسد که جای کمی برای نشستن دارد. وی در آن‌جا پس از اندکی استراحت دو رکعت نماز حاجت می‌خواند و از خدا می‌خواهد حاجتش روا گردد. آن وقت از پله‌ها پایین می‌آید و گردو و بادامی را که با خود بالا برده است به تدریج در پله‌ها می‌گذارد و با پای خودش می‌شکند و در ضمن دعای مخصوصی می‌خواند به این ترتیب در پله‌ی آخر گردوها و بادام‌ها تمام می‌شود. می‌گویند نود و پنج درصد از دختران یزدی که به این روش بخت‌گشایی متوسل شده‌اند موفق گردیده‌اند.

ادامه دارد...

منبع: اطلاعات هفتگی، ۵ بهمن ۱۳۴۱.

نظرات بینندگان