اکونومیست نوشت: جیمز هیپی، وزیر دفاع بریتانیا در ۱۹ ژانویه هشدار داد: آنچه ما با آن مواجه هستیم، چیزی است که ممکن است چند هفته با آن فاصله داشته باشیم، اولین رویارویی ارتشهای همتا، صنعتی، دیجیتالی و رده بالا را که برای نسلها در این قاره وجود داشته است، شاهد خواهیم بود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: وی همچنین به افزایش بیش از ۱۰۰۰۰۰ سرباز روسیه در مرز اوکراین اشاره کرد و گفت که امکان دارد دهها هزار نفر بمیرند. وزیر دفاع استونی نیز این هشدار را تکرار کرد. او گفت: همه چیز به سمت درگیری مسلحانه پیش میرود.
در ۱۹ ژانویه، سرگئی ریابکوف، یکی از معاونان لاوروف گفت که حتی تعلیق ۲۰ ساله عضویت اوکراین در ناتو، روسیه را راضی نخواهد کرد. در هفتههای اخیر، روسیه نیروهای ذخیره را بسیج کرده و نیروها و موشکها را از دوردستها به این منطقه اعزام کرده است.
کشورهای غربی برای بدترین شرایط آماده میشوند. بریتانیا در ۱۷ ژانویه ارسال هوایی هزاران موشک ضد تانک به اوکراین را آغاز کرد. چند روز قبل، سوئد خودروهای زرهی را به جزیره گوتلند رساند، زیرا سه فروند هواپیمای فرود روسی از دریای بالتیک به مقصد نامعلومی عبور کردند. در همان روز، اوکراین مورد حمله سایبری قرار گرفت که وب سایتهای دولتی را مخدوش و رایانهها را قفل کرد. در همین حال، کاخ سفید گفت، اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان میدهد روسیه در حال برنامهریزی اقدامات خرابکارانه علیه نیروهای نیابتی خود در شرق اوکراین است تا بهانهای برای حمله به این کشور فراهم کند.
چنین حملهای میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. یک احتمال این است که روسیه آنچه را که به مدت هفت سال مخفیانه انجام داده است، به صورت علنی انجام دهد. منظور اعزام نیرو به «جمهوریهای دونتسک» و «لوهانسک»، سرزمینهای جداشده در منطقه دونباس در شرق اوکراین است. یا ممکن است گسترش مرزهای این مناطق به سمت غرب یا به رسمیت شناختن آنها به صورت کشورهای مستقل در دستور کار مسکو قرار گیرد. روسیه قبلاً این کار را پس از اعزام نیرو به آبخازیا و اوستیای جنوبی، دو منطقه از گرجستان، در سال ۲۰۰۸ انجام داد.
سناریوی دیگری که در سالهای اخیر به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته، این است که روسیه ممکن است به دنبال ایجاد یک پل زمینی به کریمه، شبه جزیرهای که در سال ۲۰۱۴ به روسیه ضمیمه شد، باشد. این امر مستلزم تصرف ۳۰۰ کیلومتر (۱۸۵ مایل) از قلمرو در امتداد دریای آزوف، از جمله بندر کلیدی اوکراین در ماریوپول تا رودخانهی دنیپیر است.
چنین زمین خواریهای محدودی در حد توان نیروهایی است که در غرب روسیه جمع آوری شده اند. چیزی که کمتر مشخص است این که آیا آنها در خدمت اهداف جنگی کرملین خواهند بود یا خیر. اگر هدف روسیه این است که اوکراین را به زانو درآورد و از پیوستن آن به ناتو یا حتی همکاری با این ائتلاف جلوگیری کند، بعید است که با کنترل دونباس یا بخش کوچکی از قلمرو در جنوب اوکراین به آن دست یابد. دستیابی به این هدف مستلزم تحمیل هزینههای هنگفت بر دولت کیف است که شامل نابود کردن نیروهای مسلح آن، از بین بردن زیرساختهای حیاتی ملی اش یا سرنگونی کامل آن است. یکی از گزینهها این است که روسیه از تسلیحات استند آف بدون حضور سربازان در عرصهی نبرد استفاده کند، که شبیه جنگ هوایی ناتو علیه صربستان در سال ۱۹۹۹ است. حملات راکت اندازها و موشکها باعث ویرانی میشود. این سلاحها میتواند با روشهای جدیدتر مانند حملات سایبری به زیرساختهای اوکراینی شبیه حملاتی که شبکه برق این کشور را در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ مختل کرد، تکمیل شود.
مشکل این است که چنین کمپینهای تنبیهی بیشتر از آنچه در ابتدا به نظر میرسد دوام میآورند و سختتر میشوند. اگر جنگ اتفاق بیفتد، حملات استند آف به احتمال زیاد مقدمه جنگ زمینی هستند تا جایگزینی برای آن.
هدف احتمالا صدمه زدن به اوکراین است نه اشغال آن. این کشور به اندازه افغانستان بزرگ و پرجمعیت است و از سال ۲۰۱۴ بیش از ۳۰۰۰۰۰ اوکراینی نوعی تجربه نظامی به دست آورده اند. بیشتر آنها به سلاح گرم دسترسی دارند. مقامات آمریکایی به متحدان خود گفته اند که پنتاگون و سیا هر دو از شورش مسلحانه حمایت خواهند کرد.
آقای شلپاک از موسسهی رند میگوید: روسیه ممکن است آنچه را که ارتش آمریکا پیشروی رعدآسا مینامد، مدنظر داشته باشد. حملهای سریع و عمیق در یک جبههی باریک که بهجای تصرف قلمرو، قصد دارد دشمن را شوکه و فلج کند. در این سناریو، لازم نیست حمله فقط از شرق انجام شود.
در ۱۷ ژانویه، نیروهای روسیه که برخی از شرق دور آمده بودند، ورود به بلاروس را آغاز کردند. این کار ظاهراً برای مانورهای نظامی برنامه ریزی شده برای فوریه انجام شد. روسیه همچنین گفته است که دهها هواپیمای جنگی و دو سامانه پدافند هوایی اس-۴۰۰ را نیز به منطقه ارسال خواهد کرد. حمله از شمال، بر فراز مرز بلاروس و اوکراین به روسیه اجازه میدهد تا از غرب به پایتخت اوکراین نزدیک شود و آن را محاصره کند.
آقای شلاپاک میپرسد: وقتی اوکراینیها در محدوده راکت مرکز شهر کیف قرار گرفتند، میخواهند با آن کنار بیایند؟ حتی اگر ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین مایل به تحمل محاصره باشد، روسیه ممکن است این طور تصور کند که دولت او به سادگی فرو خواهد پاشید. بنابراین، ممکن است مسکو از جاسوسان، نیروهای ویژه و اطلاعات برای تسریع این روند استفاده کند.
با این حال، جنگها به روشهای غیرقابل پیش بینی رخ میدهند. روسیه از زمان نبردهای اوج جنگ جهانی دوم تاکنون در یک حمله گسترده شامل پیاده نظام، زره پوش و نیروی هوایی شرکت نکرده است. کشورهایی که مورد حمله قرار میگیرند، میتوانند به همان اندازه که به راحتی پایدار بمانند، به همانی راحتی از هم پاشیده شوند. ایوان تیموفیف، از شورای امور بینالملل روسیه در مورد یک تقابل طولانی و کند که مملو از بیثباتی که شامل خود روسیه می شود، هشدار میدهد.
حتی پیروزی هم گران تمام خواهد شد. پیتر زواک، ژنرال بازنشسته که وابسته نظامی آمریکا در مسکو در جریان اولین حمله کرملین به اوکراین در سال ۲۰۱۴ بود، میگوید: اوکراینیها خواهند جنگید و خسارات بزرگی به روسها وارد خواهند کرد. این برای روسیه که اساساً تنها است، سخت خواهد بود.
تحریمهای سنگینی که توسط آمریکا و متحدان اروپاییاش علیه روسیه تدارک دیده میشود نیز موضوع دیگری است. فقدان آشکار حمایت داخلی برای یک ماجراجویی جدید را هم باید بر این مسائل بیافزاییم همه اینها ممکن است حتی در حال حاضر نیز آقای پوتین را به فکر فرو ببرد.