استیون کوک در فارن پالیسی نوشت: عصر یکشنبه گذشته، در حالی که بسیاری از واشنگتن در حال تماشای بازی های پلی آف «ان اف ال» بودند، ابوظبی برای دومین بار در یک هفته مورد حمله نیروهای حوثی در یمن قرار گرفت. پدافند هوایی امارات روز یکشنبه موشک های وارده را رهگیری کرد، اما حمله هواپیمای بدون سرنشین در 17 ژانویه 3 کشته و خسارات اندکی بر جای گذاشت. چندین تحلیلگر استدلال کرده اند که حملات به امارات متحده عربی در پاسخ به عقب نشینی های اخیر در میدان نبرد توسط حوثی ها بوده است که نتیجه هماهنگی بهتر بین نیروهای نیابتی عربستان و امارات و همچنین اثربخشی تیپ تحت حمایت امارات است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: صرف نظر از علت تقریبی حملات پهپادی و موشکی حوثیها، آنها معضلی مهم برای رهبران ابوظبی ایجاد میکنند که به نظر میرسد بین سیاستهای پر تحرک دفاعی و خارجی دهه گذشته خود و تلاشهای کنونیشان برای تمرکز به داخل و توسعه داخلی شان گیر کرده اند. اقدامات حوثیها همچنین تردیدهایی را در مورد این ایده فاقد ارزش در واشنگتن به وجود می آورد که بازیگران محلی میتوانند تنشزدایی منطقهای را مدیریت کنند که در نهایت بتواند فرصت و انرژی بیشتری در اختیار ایالات متحده را برای مقابله با مشکلات بزرگتر جهانی دهد.
جیمز ماتیس، وزیر دفاع سابق، زمانی از امارات به عنوان "اسپارت کوچک" یاد کرد. این اظهارات نشان دهنده این واقعیت بود که امارات برخلاف سایر کشورهای منطقه، به ویژه در مقایسه با سایر نیروهای مسلح منطقه، نیروی نظامی مؤثری را تشکیل داده است. سربازان اماراتی در کنار نیروهای آمریکایی در افغانستان جنگیدند، خلبانان اماراتی در عملیات علیه داعش شرکت کردند و ضربات ویرانگری را به القاعده در شبه جزیره عربستان وارد کردند. ارتش امارات از افسران خارجی در رده های مختلف کمک زیادی دریافت کرده است و همه شاخه های آن درجه یک نیستند، اما یک شریک امنیتی مهم برای ایالات متحده است، اگرچه مشکلات همچنان در روابط دوجانبه ایالات متحده و امارات وجود دارد.
برای مثال، در گزارش سال 2020 وزارت امور خارجه در مورد عملکرد حقوق بشر امارات، مقامات آمریکایی شکنجه در بازداشت، دستگیری خودسرانه، زندانی کردن افراد به دلایل سیاسی، مداخله در حریم خصوصی شهروندان و محدودیت در آزادی مطبوعات را از جمله جرایم امارات دانستند. علاوه بر نگرانیهای حقوق بشری، اعضای کنگره و دولت بایدن نسبت به رابطه ابوظبی با پکن ابراز نگرانی کردهاند. با این حال، سابقه مشکوک حقوق بشری امارات و روابط رو به رشدش با چین، آن را از تقریباً همه کشورهای دیگر در خاورمیانه متمایز نمی کند.
اماراتیها همچنین به دلیل شیوهای که با استفاده از آن در دهه گذشته جایگاه خود را در منطقه افزایش داده اند، در سراسر منطقه مورد انتقاد قرار گرفتهاند. رهبران امارات از عبدالفتاح السیسی حمایت کردند و به اقتصاد مصر در سال 2013 کمک کردند، با برجام مخالفت کردند، حامی خلیفه حفتر در لیبی بودند، محاصره قطر را رهبری و روابط شان را با اسرائیل عادی کردند و به گفته منتقدان، فلسطینی ها را فروختند. همچنین آنان دنباله روی سعودی ها در سال 2015 در مداخله در یمن بودن. اماراتی ها در جنگ داخلی یمن مداخله کردند زیرا می ترسیدند که سعودی ها به تنهایی شکست بخورند و بنابراین، خطر بی ثبات کردن مهم ترین کشور در منطقه را پذیرفتند. ابوظبی در مورد آنچه آنها تلاش ایران برای ایجاد یک حوزه نفوذ در مجاورت شبه جزیره عربستان برای استقرار نیروها و تجهیزات می دانستند، نگران بودند.
با این حال، با وجود تمام تلاشهای امارات برای شکل دادن به منطقه از طریق یک سیاست فعال امنیتی خارجی و ملی، آنطور که رهبران ابوظبی امیدوار بودند، موفقیت کسب نکردند. نیروهای اماراتی در سال 2019 از یمن عقب نشینی کردند، اگرچه ابوظبی از طریق نیروهای متحد و شبه نظامیان نفوذ خود را در آنجا حفظ می کند. ابوظبی به این نتیجه رسیده بود که این جنگ غیرقابل پیروزی است و هزینه های باقی ماندن بسیار زیاد است.
در همان سال، مقامات امارات پس از اینکه متوجه شدند دولت ترامپ مستقیماً به تحریکات ایران در خلیج فارس پاسخ نمیدهد و امارات متحده عربی در معرض خطر است، گفتگوها را با ایران آغاز کردند. ولیعهد محمد بن زاید نوامبر گذشته پس از تقریبا یک دهه سفری به آنکارا داشت که طی آن اماراتی ها و ترک ها یکدیگر را به حمایت از تروریست ها و بی ثبات کردن منطقه متهم کردند.
اماراتی ها از ضدیت عمیق خود نسبت به اسلام گرایان سیاسی دست برنداشته اند. با این حال، اماراتیها بهطور محسوسی سیاست خارجی خود را به نفع تأکید بر توسعه داخلی و اقتصاد با هدف به دست آوردن اهرمهای نفوذ در مقابل دشمنان و رقبای پیشین با استفاده از منابع مالی در دسترس، تغییر داده اند. تصادفی نیست که اماراتی ها پیشنهاد سرمایه گذاری و سوآپ ارزی به رئیس جمهور ترکیه را مطرح کرده اند.
حملات حوثی ها به ابوظبی تهدیدی برای برهم زدن تمرکز امارات بر امور داخلی و دیپلماسی اقتصادی است. برای آنها غیرممکن است که به حملات به شهرهای بزرگ خود، از جمله پایتخت، پاسخ ندهند، اما نمی خواهند مستقیماً وارد درگیری یمن شوند؛ این تقریباً همان چیزی است که حوثی ها به دنبالش هستند. اماراتی ها از یمن خارج شدند زیرا جنگ محکوم به شکست بود و ارتباط نزدیک با سعودی ها به امارات آسیب می رساند. بعلاوه، مشارکت در جنگ یمن در واشنگتن یعنی جایی که هیچ کسی نمی خواست ارتباطی با عربستان سعودی داشته باشد، به ضرر امارات بود.
در پاسخ به اولین حمله به امارات و همچنین حملات مداوم هواپیماهای بدون سرنشین و موشکی به خاک این کشور، سعودی ها حملات هوایی وحشیانه ای انجام دادند که به گفته ناظران، تعداد زیادی از افراد در پایگاه های حوثی ها کشته و زخمی شدند. به نظر نمی رسد اماراتی ها خواستار چنین شرایطی باشند. همچنین، یک اف-16 اماراتی یک سایت پرتاب موشک را که حوثی ها در دومین حمله خود به ابوظبی از آن استفاده کردند، منهدم کرد. واضح است که مقامات ترجیح میدهند آنچه را که در داخل امارات میگذرد، از نمایشگاه اکسپو 2020 دبی گرفته تا مجموعهای از تجارتهای جدید دوستانه که با توافقنامه آبراهام سازگار است، برجسته کنند.
با این حال، اماراتیها به احتمال زیاد همچنان واکنشی توام با آرامش نسبت به ضربات آتی حوثیها نخواهند داشت، بنابراین، جنگ در یمن ممکن است وارد مرحله جدیدی شود. درگیری در یمن، فرضی را که اخیراً در واشنگتن مورد توجه قرار گرفته است، به چالش می کشد.
از آنجایی که درخواستها برای کاهش تمرکز امریکا بر خاورمیانه در سیاست خارجی مطرح شده است، تحلیلگران و مفسران میگویند که با توجه به اینکه بازیگران محلی در حال کاهش تنشهای منطقهای هستند، ایالات متحده دیگر نیازی به ایفای نقش مرکزی برای ثبات در منطقه ندارد. در این ارتباط، آنها به گفتوگوهای بین سعودیها و ایرانیها، اماراتیها و ایرانیها، ترکها و مصریها، ترکها و اسرائیلیها و توافقنامه العلا که به محاصره قطر توسط عربستان، امارات، بحرین و مصر پایان داد، اشاره می کنند.
با این حال، این صحبتها نتیجه زیادی نداشته است. مثلا سوریه همچنان گرفتار خشونت است یا لیبی همچنان در آستانه درگیریهای بیشتر است، درگیری در یمن هم ظاهرا پایانی ندارد، ایران و گروههای نیابتی هم در منطقه فعال هستند، ترکیه هم بخشهایی از سوریه و عراق را اشغال کرده است و کودتا در سودان و تونس رخ داده است.
به سختی می توان منتظر ایجاد ثبات در منطقه از دل این تحولات بود. در همین حال، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، در واکنش به حملات به ابوظبی، نماینده خود در یمن را به منطقه بازگرداند.
هنوز مشخص نیست که دولت بایدن برای انجام چه کاری در یمن آماده است، به ویژه با توجه به این همه تمرکز رئیس جمهوری آمریکا روی بحران اوکراین که می تواند هر لحظه به یک جنگ تبدیل شود.
با این حال، سیاست هایی وجود دارد که می تواند کمک کننده باشند. اعضای تیم بایدن در نظر دارند که حوثی ها را به عنوان یک سازمان تروریستی در فهرست خود قرار دهند. نکته این است که قرار بود حذف حوثی ها از این فهرست به نوعی مانند یک امتیاز عمل کند تا حوثیها را متقاعد کند از طریق مذاکره به درگیری پایان دهند. اما این روش موثر نبود. به نظر می رسد که حوثی ها جسورتر شده اند، و قرار دادن مجدد آنها در این فهرست، گامی معقول به نظر می رسد، اما به سختی می توان انتظار داشت که این اقدام به درگیری پایان دهد.
اگر دولت بایدن و اعضای کنگره برای تسکین درد و رنج مردم یمن جدی هستند، باید اطمینان حاصل کنند که ارسال تسلیحات به یمن به پایان می رسد. مقامات دولتی همچنین باید به عمانیها تکیه کنند، کسانی که قرار بود حوثیها را به مذاکرات ترغیب کنند، اگرچه مقامات مسقط بیش از حد نسبت به آنها اغماض کردهاند.
اگر سیاستگذاران آمریکایی نگران هستند که شرکای منطقه ای آنها به ایالات متحده اعتماد ندارند و موقعیت استراتژیک واشنگتن در حال فرسایش است و کشورها به سمت چین متمایل شده اند، یمن مکان خوبی برای اثبات خلاف آن خواهد بود.