سرویس تاریخ «انتخاب»؛ روشهای پلیسی و سیاست اختناق و سرکوب مخالفان که در دستور کار رژیم قرار داشت، موجب پیدایش سازمانهای مخالف و قدرت روزافزون نیروهای اپوزیسیون شده بود. نهضت مقاومت ملی چنانکه گفته شد در شکل و شمایل یک سازمان سیاسی اسلامی پا به میدان مبارزه گذارده بود. دانشجویان دانشگاهها بر فعالیتهای سیاسی خود شدت بخشیده و پیوسته بر تلاشهای خود میافزودند. در پی کودتای عبدالکریم قاسم در عراق علیه رژیم سلطنتی در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) و خروج آن کشور از پیمان سهجانبهی نظامی بغداد که در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۴) با ایران و دولت انگلیس برای مبارزه علیه نفوذ کمونیسم منعقد گردیده بود، عملا ایران نیز از این پیمان نظامی تدافعی خارج گردید و ایالات متحده نفوذ نظامی خود را در ایران افزونتر ساخت و در کنار تحولات عراق، اوضاع سیاسی در ترکیه نیز دولت عدنان مندرس علیرغم بستن و تعطیل کردن دانشگاهها و سرکوب مخالفان، ناچار از اعلام حکومتنظامی گردیده و همهی این حوادث، در مجموع شرایط منطقه و خاورمیانه را آن هم پس از ماجرای انگلیس و فرانسه با دولت انقلابی مصر و بسته شدن کانال سوئز، با بحرانی دامنگستر روبهرو ساخته بود.
×××
عدم موفقیت رژیم در ایران در کنترل بحران و مخالفتهای اپوزیسیون، وخامت شرایط سیاسی کشورهای همجوار و شرایط حاد منطقهای، آمریکاییان را وادار ساخت تا شاه را به اجرای سیاست معتدلتری نسبت به مخالفان تحت فشار قرار دهند. در پی اعمال این سیاست، فضای نسبتا باز سیاسی بر ایران حکمفرما شد. شاه قول انتخابات آزاد را برای مجلسین داد و دکتر منوچهر اقبال نخستوزیر مسئول برگزاری انتخابات شد. کار تقلب در مراحل مختلف رایگیری آنقدر رسوا بود که «خان هم فهمید» و شاه به نمایندگان دستور داد از سمت نمایندگی استعفا دهند. در پی این دستور دکتر اقبال طی نامهای به شاه با این عنوان که «چون خاطر خطیر ملوکانه از امر انتخابات خشنود نیست، استعفای خود و هیأت دولت را اعلام میدارد»، کنار رفت. در پی استعفای اقبال، شریفامامی از طرف شاه مامور تشکیل کابینه شد.
شریفامامی از راه سالوسی و ریاکاری اعلام کرد، امور کشور را با مشورت مقامات روحانی و علمای عظام به پیش خواهد برد از این رو نمایندگانی نزد آیتالله بروجردی فرستاد که با عدم پذیرش ایشان روبهرو شد.
پاییز و زمستان سال ۱۳۳۹ با شرایطی بحرانی به لحاظ اقتصادی و سیاسی و رشد تظاهرات و اعلام مخالفتهای گروههای وابسته به نهضت مقاومت ملی به پایان رسید و در فروردین ۱۳۴۰ آیتالله بروجردی درگذشت.
شریفامامی در مراسم تشییع آیتاله بروجردی در قم شرکت کرد و از جمله دیداری کوتاه با آیتالله شریعتمداری و آیتالله بهبهانی که در منزل آیتالله بروجردی گرد آمده بودند انجام داد. پدرم و من آن روز در منزل آیتالله بروجردی بودیم.
با فشار روزافزودن آمریکاییان بر شاه، او ناچار علی امینی را که قبل از آن مدتی سفیر ایران در ایالات متحده بود و با برادران کندی رابطهای گرم و صمیمانه داشت به نخستوزیری برگزید.
با روی کار آمدن امینی، سیاستهای به اصطلاح «دفع فشار» آمریکا با قول به اصلاحات سیاسی و اقتصادی به مرحلهی اجرا درآمد. علیرغم تسلیم کامل امینی به اجرای سیاستهای آمریکایی تعدیل و کنترل، شاه در نظر داشت، قدرت ارتش را افزایش دهد تا به خیال خود بتواند در مقابل عراق که پس از خروج از پیمان بغداد، به اردوی نظامی شوروی پیوسته بود، نیروی بازدارنده و در مرحلهی بعد نیروی تهاجمی کارساز داشته باشد. این مسئله در حقیقت با سیاست دوگانه و متضاد، تقلیل ارتش که مورد نظر کندی در یکسو و سیاست تقویت ارتش از سوی دیگر که جمعیت جمهوریخواهان آمریکا طرفدار آن بودند مواجه گردید.
با قتل کندی تمامی این برنامهها بر هم ریخت و شاه ترجیح داد هم برای تحریک آمریکاییان و هم به منظور ایجاد موازنهی مثبت، جهت کاهش فشار تبلیغاتی روسها با اتحاد جماهیر شوروی نیز وارد معاملهی نظامی و تسلیحاتی گردد.
چنانکه قبلا گفته شد، در این زمان جبههی ملی دوم اعلام موجودیت کرد؛ و سپس با انحلال آن و تشکیل جبههی ملی سوم، در سال ۱۳۴۰ جمعیت نهضت آزادی تشکیل و وارد کارزار سیاسی شد. نزدیکی سران نهضت آزادی با روحانیت و خصوصا آیتالله خمینی موقعیت آنان را در دانشگاه برجستهتر ساخت. دانشجویان دانشگاه تهران مبارزات گستردهای را سامان دادند، حزب ایران به رهبری اللهیار صالح و کریم سنجابی، حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر و حزب مردم ایران و سوسیالیستهای مسلمان هم جداگانه و هم در چارچوب جبههی ملی به برگزاری میتینگهای سیاسی پرداختند.
منبع: صادق طباطبایی، «خاطرات سیاسی اجتماعی (۱)؛ جنبش دانشجویی ایران»، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، ۱۳۹۲، صص ۱۷۴-۱۷۶
خاطرات صادق طباطبایی: رابرت کندی به علیمحمد فاطمی گفته بود که دولت آمریکا برای حل بحران ایران که کل خاورمیانه را دچار آشفتگی خواهد کرد، مسئلهی پایان سلطنت در ایران و تشکیل نظام جمهوری را مورد بررسی قرار داده است. بدیهی است خبری به این مهمی نمیتوانست از شاه پنهان نگاه داشته شود. شاه وحشتزده از اقدامات امینی و اتحاد سیاسیون و مذهبیون در مخالفت با برنامههای او ناچار شد با مقامات آمریکایی به تفاهم برسد.