سرویس تاریخ «انتخاب»؛ به زودی شاهد تغییری عمده در تیممان بودیم. چند روز بعد از جلسه با باب خبردار شدیم که چارلی عوض شده است. این قضیه به شدت نامعمول و نشانهی دیگری از بروز مشکل در هزاران مایل آن طرفتر در لانگلی بود. افرادِ بانفوذ در مرکز اصلی به چند دلیل با مسیری که کار تخلیهي اطلاعاتی ما پیش میرفت راحت نبودند. چارلی شنید که جانشین او در راه است و با پرواز بعدی وارد بغداد میشود. آنها شاید احساس میکردند که ما به اندازهی کافی نمیتوانیم اطلاعاتی را که برای تسکین کاخ سفید ضروری است به دست بیاوریم. این سبک معمول کاری جرج تنت بود. اگر حس میکرد که با یک آدم مسئول راحت نیست، از حلقهی داخلیاش میخواست یک نفر دیگر را پیدا کنند. این نشانهي شومی بود از اینکه لانگلی انتظار پاسخهای سرراستی داشت، برای اینکه قول تنت به رئیسجمهوری مبنی بر اینکه سلاحهای کشتارجمعی قطعا پیدا خواهد شد عملی شود.
واشنگتن دائما دشواری پیدا کردن سلاح کشتارجمعی یا دستگیری صدام و یا یکی از سرسپردههایش را برای اینکه به ما بگوید این سلاحها کجا هستند دستکم میگرفت. این مسئله همچنین وقتی که پای گرفتن اطلاعات دقیق دربارهی مسائل دیگر در میان بود، خود را نشان میداد. در جریان آمادهسازی برای جنگ، سیا اطلاعاتی دریافت کرد مبنی بر اینکه صدام نشستی را با دستیاران ارشدش در ساختمان ریاستجمهوری در حاشیهی بغداد به نام دورا فارمز (Dora Farms) خواهد داشت. سیا این سرنخ را از منبعی که فرض میشد به دیکتاتور عراق نزدیک است به دست آورده بود، و حتی به لانگلی خبر داده شد که صدام احتمالا نشستی را با مقامهای کلیدیاش خواهد داشت. تنت ظاهرا به این دلیل سریعا خود را به کاخ سفید رساند و رئیسجمهور بوش را ترغیب کرد تا عملیات جنگی را یک روز زودتر از موعد برنامهریزیشده آغاز کند. دو فروند جنگندهی نایتهاوک اف۱۱۷ چهار بمب سنگرکوب را بر فراز این مجتمع رها کردند. هیچکدام از این بمبها به ساختمانی که فرض میشد صدام در آنجا حضور دارد اصابت نکردند، ولی مهم هم نبود چون صدام اصلا آنجا نبود. او حتی در اطراف آن محل نبود...
در جریان تخلیهي اطلاعاتی فهمیدیم که ذهن صدام درگیر پول است. پول برای او همه چیز بود. مثل بسیاری از افرادی که در فقر بزرگ میشوند و محرومیت و گرسنگی را از همان ابتدای زندگی لمس میکنند، صدام پول را ابزاری برای تقویت موقعیت خود و منبع قدرتش میدانست. پول برای او اهمیت بیشتری داشت تا جلسه با مقامهای دولت در دورا فارمز. این منبع گزارشی را به آمریکا داده بود که با آنچه ما انتظار داشتیم تطبیق میکرد: صدام فقط در مراسم مهم دولتی حاضر میشود، کاری که دیگر زمامداران در زمان تهدید شدن رژیمشان انجام میدهند. ولی هر وقت پای پول یا نوشتن به میان میآمد، صدام به این چیزها بیشتر علاقهند بود تا کار ملالآور حکومت کردن. با آماده شدن ائتلاف برای تعقیب او، صدام بخش اعظم امور حکومتی را به دستیاران ارشدش واگذار کرده بود. صدام از همان ابتدای جنگ به شکلی غیر قابل انتظار از آمریکا حیرتزده بود.
منبع: جان نیکسون، «بازجویی از صدام؛ تخلیه اطلاعاتی رئیسجمهور»، ترجمه: هوشنگ جیرانی، تهران: کتاب پارسه، چاپ شانزدهم، ۱۴۰۰، صص ۹۳-۹۵.
مامور اطلاعاتی سیا: از صدام دربارهی پولی پرسیدم که هنگام دستگیری با خود داشته است. صدام پوزخندی زد. او به ملغ زیادی دلار اشاره کرد... «هنگامی که نیروهای آمریکا سر رسیدند این مبلغ همراهم بود. برخی از افراد شما خود را مهمان این پول کردند.» صدام واقعا جدی بود.