جان اوترز در بلومبرگ نوشت: من نظرات زیادی در مورد حمله روسیه به اوکراین دارم. اثر این حمله بر بازارها، در فهرست نگرانیهای من قرار دارد و میتوان انتظار داشت که این بحران تاثیر زیادی بر بازارها داشته باشد. در داخل اروپا، این بزرگترین شوک منفی به نظم بین المللی از زمان پایان جنگ جهانی دوم است و پیامدهای عمیقی خواهد داشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در پایان روز حمله، بازارها چنان غافلگیر شده بودند که من دیگر سعی نمیکردم ذهن ولادیمیر پوتین را بخوانم، در عوض، نیاز داشتم تفکر معاملهگران و سرمایهگذارانی را که سهام ایالات متحده را بهقدری خریدند که یکی از بزرگترین تکانهای قیمتی چرخشی در تاریخ را رقم زدند، درک کنم. آنان در برخی موارد، در طبقه بازار سهام نیویورک پس از بسته شدن، فریادهای بلند «ایالات متحده آمریکا» سر میدادند!
اگر میخواهیم نحوه استقرار داراییها را در روزها و ماههای آینده بررسی کنیم، باید بدانیم که این اتفاق چگونه رخ داد. تقریباً به همان اندازه که برای پیشبینی نتیجه وضعیت وحشتناک و سیال در اوکراین نیاز به تلاش داریم، در این زمینه هم باید دقت داشته باشیم. یک شبه، با وقوع تهاجم، مردم به صورت کاملاً قابل پیشبینی طلا خریدند و سفارشهای فروش سهام را وارد کردند.
چگونه Risk-Off به Risk-On تبدیل شد
پس از هجوم اولیه به سمت طلا، پول دوباره به بازار سهام ایالات متحده سرازیر شد. اگر شما در تاریخ بیست و چهارم همین ماه سرمایه گذاری خود را از طلا به سمت خرید شاخص نزدک کامپوزیت سوق دادید، سود کرده اید. اما چه چیزی ممکن است باعث این موضوع شده باشد؟ من به ارائهی توضیحات خودم در این زمینه میپردازم.
فروش شایعه و خرید اخبار
این یک کلیشه آزار دهنده است. اعمال این روش در این مورد دشوار بود، زیرا سهام تا کنون این قدر ارزان فروخته نشده بود و تا یک روز پیش از حمله، این امید وجود داشت که آن اتفاق ترسناک ممکن است هرگز رخ ندهد.
شوک ژئوپلیتیک به این معنی است که ما نیازی به نگرانی در مورد فدرال رزرو نداریم
این منطقی است و از قبل بسیار مورد بحث قرار گرفته بود، اما با رویدادها مطابقت ندارد. این همان چیزی است که در ۲۴ ساعت گذشته برای بازده ۱۰ ساله واقعی اتفاق افتاده است. بازار اوراق قرضه عملاً به اندازهای باعث افت شرایط مالی شد که گویی فدرال رزرو نرخ بهره را ۲۵ واحد پایه کاهش داده باشد.
در پایان روز، انتظارات برای سال آینده تقریباً به بالاترین حد خود بازگشت. تنها تعدیل قابل توجه این است که فعالان بازار اکنون فکر میکنند ماه آینده شاهد افزایش تنها ۲۵ واحد پایه در بازار خواهند بود، نه ۵۰ واحد پایه.
علاوه بر این، انتظارات تورمی آنطور که پیش بینی میشد، تغییر نکرد. تئوری این است که این درگیری خطر قیمتهای بالاتر نفت و حتی تنگناهای بیشتر را به دنبال دارد که فشار بیشتری بر تورم وارد میکند. اما نرخهای تورم اکنون داستان قابل توجهی را بیان میکنند. انتظارات برای پنج سال آینده تقریباً مانند همیشه بالا است، اما انتظارات برای پنج سال پس از آن تقریباً دقیقاً به اندازهی هدف فدرال رزرو یعنی ۲ ٪ است. این بزرگترین شکاف در تاریخ اوراق بهادار است که پیشبینیها را پشت سر گذاشته است. در میان مدت، سرمایه گذاران همچنان مثل همیشه مطمئن هستند که مشکل تورمی وجود نخواهد داشت. یا به بیانی خشنتر میتوان گفت آنها هنوز فکر میکنند که فدرال رزرو در چند ماه آینده بیش از حد سفت خواهد شد و پس از آن با یک اقتصاد کند به ما پاداش خواهد داد. به طور خلاصه، این تکان قیمتی به این دلیل نبود که مردم فکر میکردند پوتین فدرال رزرو را مجبور میکند تا نقش حمایتی به عهده بگیرد.
همه میدانند که شوکهای ژئوپلیتیکی کاهشهایی را برای خرید ایجاد میکنند
به این مورد بیشتر پرداخته شده است. من مقالات تحقیقاتی فراوانی را در دو هفته گذشته دیدهام که به این نکته اشاره میکنند که اکثریت فروشهای ژئوپلیتیکی از سال ۱۹۴۵ نشان دادهاند که فرصتهایی برای خرید بوده اند. این، همراه با برخی خریدهای الگوریتمی سهام که طبق یک مدل، ارزان به نظر میرسید، احتمالاً دلیل افزایش معاملات صبح نیویورک است.
این استدلال منطقی است، زیرا سهامها در طول زمان تمایل به افزایش دارند و سرمایه گذاران تمایل دارند به محض اطلاع از خطرات، آنها را کم اهمیت جلوه دهند. علاوه بر این، بازارها تمایل به بیش از حد دارند، به خصوص زمانی که مردم میترسند. بنابراین، اگر میخواهید سود کنید بهتر است زمانی سهام بخرید که بازارها به تازگی با توجه به شرایط وحشتناک قیمت گذاری شده اند، در این صورت احتمالاً درآمد خواهید داشت.
مردم فکر میکنند پوتین درست پیش بینی کرده است و به آنچه مدنظر دارد خواهد رسید
میترسم استدلال زیر را بیان کنم و بگویم که شاید بهترین توضیح است. استدلال به شرح زیر است:
۱. به نظر میرسد که نیروهای روسی تاکنون با سهولت نسبی راه خود را طی کرده اند.
۲. به نظر میرسد هدف جنگ، سرنگونی رژیم و روی کار آوردن یک دست نشانده روسی باشد. ما میتوانیم با این موضوع کنار بیاییم. واقعیت این است که اوکراین قبلا توسط دست نشاندههای روسی اداره میشد و دنیا به پایان نرسید.
۳. قیمت گاز طبیعی هر گونه احتمال واکنش قوی اروپا را از بین میبرد.
برخی تصور میکردند که منابع جایگزین، بهویژه از بخش انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به جای گاز روسیه در دسترس باشد، اما این منابع هنوز در دسترس نیستند و بازار اشتهای خود را برای سرمایه گذاری شرکتهای انرژی پاک از دست داده است. عملکرد شاخص انرژی پاک S&P نسبت به قیمت نفت خام طی پنج سال گذشته این ادعاها را تأیید میکند.
علاوه بر این، اقتصاد روسیه ضد تحریم یا حداقل آنقدر مقاوم شده است که بتواند از این وضعیت جان سالم به در ببرد. سقوط در بازار سهام روسیه دیدنی است و قیمت نفت دیگر نمیتواند حل کنندهی مشکلات باشد، اما بسیاری از سرمایه گذارانی که متضرر میشوند، روسی نیستند و آسیب زیادی نمیتوان از این نظر بر آنها وارد کرد.
فراتر از آن، آمارها و شواهد نشان میدهد که روسیه شبکههای خود را برای تراکنشهای داخلی ایجاد کرده است و از وابستگی اش به ارز ایالات متحده تا حدی کاسته است. به طوری که ذخایر طلای بیشتری نسبت به دلار دارد.
اوکراین عضو ناتو نیست. پوتین آنقدر دیوانه نیست که به یکی از اعضای ناتو حمله کند
اغلب به این نکته اشاره میشود. بیایید امیدوار باشیم که این فرض درست باشد. به عنوان مثال، شهروندان جمهوریهای بالتیک، احتمالاً با شور و حرارت بیشتری به درستی این فرضیه امیدوار خواهند بود.
اکنون میدانیم که تحریمها به اتحادیه اروپا یا روسیه آسیب نمیرساند
این مهمترین نکته تا اینجاست. رویدادهای مثبت تنها زمانی آغاز شد که رئیس جمهور بایدن کنفرانس مطبوعاتی ظهر خود را برگزار کرد. در آن جلسه توجیهی، بایدن همانطور که مجبور بود، سخنان تندی ایراد کرد، اما شنوندگان آنچه را که او نگفته بود، یادداشت کردند. بایدن در پاسخ به سوالی گفت که روسیه از سیستم مالی بینالمللی سوئیفت کنار گذاشته نخواهد شد، زیرا این موضعی نیست که بقیه اروپا بخواهند اتخاذ کنند. بررسی دقیقتر مسائل پس از کنفرانس نشان داد که ایالات متحده واقعاً بزرگترین بانکهای روسیه را از سیستم مالی جهانی حذف میکند، به گونهای که تقریباً همان اتفاقاتی برای روسیه میافتد که در صورت محرومیت از سوئیفت رخ میداد. اما همچنین اقدامات واشنگتن شامل محدودیتهای حیاتی برای صادرات نفت و محصولات کشاورزی روسیه میشود که اتفاقاً کالاهایی هستند که مسکو بیشترین نیاز را برای فروش و اروپا بیشترین نیاز را برای خرید آنها دارد.