کیهان، روزنامه حامی دولت نوشت: خبرهای متناقضی درباره مذاکرات وین منتشر میشود. برخی دیپلماتهای غربی، مذاکرات را تمام شده و توافق را در دسترس میدانند. عجله، به وضوح در ادبیات برخی دیپلماتهای اروپایی دیده میشود که علت آن هم باید معلوم شود.
برخی منابع میگویند توافقاتی در حدود 28 صفحه حاصل شده است. گفته میشود به نسبت 10 ماه قبل (مذاکرات دولت قبل)، اشخاص و نهادهای ایرانی بیشتری از تحریمها مستثنا شدهاند، یا مثلا قرار شده سانتریفیوژها اوراق نشوند و مازاد مواد غنیسازی شده، به روسیه منتقل شود. در این میان، نشریه انگلیسی دیلیمیل ادعا کرده: «دولت بایدن در حال بررسی حذف سپاه پاسداران از فهرست تروریسم است تا تهران را برای بازگشت به توافق متقاعد کند». همچنین علی واعظ «مسئول بخش ایران گروه بینالملل بحران» گفته: «دولت رئیسی امتیازهای بیشتری نسبت به دولت روحانی بهدست آورد. توافق کنونی برای ایران، بهتر از آن چیزی است که در تابستان گذشته روی میز مذاکرات وین بود».
اما این قبیل ادعاها و گمانهزنیهای کلی سیاسی، بدون انتشار متن نهایی هیچ اعتباری ندارد.
آنچه توافق خوب و بد برای ایران را از هم متمایز میکند و جزو خطوط قرمز میباشد، چند نکته است: نخست، لغو تحریمها به نحوی که خروجی آن، انتفاع اقتصادی پایدار ایران در حوزه تعاملات بانکی، فروش نفت و جذب سرمایهگذاری باشد. دوم، راستیآزمایی لغو تحریمها در ظرف زمانی لازم چند ماهه. سوم، تضمین معتبر درباره لغو تحریمها و عدم تکرار کلاهبرداری آمریکا ظرف شش سال گذشته. چهارم، بسته شدن مسیر بهانهجویی نیابتی آمریکا و اسرائیل از طریق بازیچه قرار دادن آژانس به بهانه مطالعات ادعایی ایران در حوزه هستهای.
به عبارت دیگر، توافق خوب توافقی است که پرونده فضا سازی هستهای علیه ایران را ببندد و مسیر برخورداری اقتصادی ایران بدون شل و سفت کردن تحریمها را تضمین کند. یا به عبارت سوم، روند خدعه و عهدشکنی غرب پس از اجرای برجام، تکرار پذیر نباشد. هر قدر که این معیارها کمتر رعایت شده باشد، احتمال بازگشت به چاه ویل و بیسر و ته برجام بیشتر خواهد بود خسارتهای گذشته قابل تکرار است.
اقدام دیروز دولت بایدن در تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران، حاکی از تداوم ساختار تحریمهاست؛ همچنانکه ظاهرا تکلیف برخی تحریمها مانند کاتسا و آیسا و سیسادا و ویزا نیز ناروشن مانده است. بنابراین آمریکا بلافاصله پس از بازگشت غیر قابل لغو به برجام، انواع تحریمها با برچسبها و بهانههای دیگر (غیرهستهای) را ادامه خواهد داد که به معنای نقض اساسی امکان بهرهمندی ایران خواهد بود.
اکنون که قیمت نفت از مرز 117 دلار گذشته و گاز و بنزین هم رکوردهای کمرشکنی را تجربه میکنند، اورژانسیترین نیاز اروپا و آمریکا، آرامش دادن به بازار از طریق اعلام بازگشت نفت ایران به بازار است که میتواند ترمز انفجار قیمتی ناشی از جنگ اوکراین را بکشد و مانع از صعود قیمت، به بالای 150 دلاری شود که محافل غربی پیشبینی میکنند. در همین حال، رئیسجمهور آلمان تاکید کرده «جنگ اوکراین احتمالا مدت زیادی طول میکشد و طولانی خواهد شد». بورسهای اروپایی هم در حال تجربه ریزشهای قابل توجه هستند.
بنابراین آمریکا میخواهد از طریق توافق وین، دو امتیاز نقد و مهم را به دست آورد؛ «عضویت دوباره در برجام و دسترسی به مکانیسم تحریمی ماشه» و «کشیدن ترمز قیمت نفت». در مقابل، امتیازات ایران از توافق -در صورت عدم رعایت خطوط قرمز- میتواند موقتی و ناپایدار باشد.
از سوی دیگر، در حالی که گفته میشود «احتمالا نتیجه مذاکرات وین بعد از سفر گروسی به ایران و توافق با آژانس اعلام میشود» و «تا برجام اجرا نشود، ایران اطلاعات دوربینها را به آژانس نمیدهد»، مدیرکل آژانس میگوید «پروندههای باقیمانده ایران در آژانس همچنان باز است و هرگز این پروندهها را به دلایل سیاسی نمیبندیم». گشوده ماندن مسیر ادعاهای آژانس، میتواند بازی 18 ساله مار و پله با آژانس را که صرفا به عنوان گماشته بیاختیار غرب عمل میکند، باز هم احیا کند و ما را با همه اعتمادسازیها و هزینههای گزاف، به نقطه صفر بازی برگرداند.
اجمالا اینکه قالب حقوقی و سیاسی برجام، بر ضد منافع ایران تنظیم شده، و با حفظ نامعادلههایی مثل «تعهدات نقد/ نسیه»، «عدم توازن تعهدات» و «نا معلوم بودن تکلیف و تضمین تعهدات غرب در قبال تعهدات روشن و مصداقی و برگشت ناپذیر ایران»، همچنان بر ضد ایران عمل خواهد کرد. چاره کار این است که ایران با انگشت گذاشتن بر عبرتهای کلاهبرداری غرب، «لغو کامل و موثر تحریمها، راستی آزمایی چند ماهه، اخذ تضمین معتبر، تقدم انجام تعهدات غرب بر تعهدات ایران، و نگاه داشتن مواد غنی شده در داخل کشور، تحت نظارت آژانس (به جای خروج از کشور)» تاکید کند.