پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اعتياد مردي به مواد مخدر سبب شد همسرش که از زندگي با او به تنگ آمده بود نقشه قتلش را طراحي و اجرا کند. اين زن بعد از کشتن شوهرش جسد او را داخل يک چمدان گذاشت و به بيابان هاي جنوب تهران برد.
به گزارش خراسان، اوايل خرداد ماه زني به نام ندا به پليس آگاهي تهران رفت و از ناپديد شدن شوهرش صابر خبر داد. او گفت صابر دو روز قبل از خانه بيرون رفته و ديگر باز نگشته است. اعلام اين خبر کافي بود تا مشخصات اين مرد ۵۰ ساله در فهرست گم شدگان پليس آگاهي ثبت شود و مأموران تلاش هايشان را براي يافتن او آغاز کنند. همسر اين مرد در اين باره به پليس گفت: همسرم شغل آزاد داشت و صبح از خانه بيرون مي رفت و عصر هم برمي گشت. او هر کاري انجام مي داد با من مشورت مي کرد و قراري هم براي مسافرت با کسي نداشت. از طرفي او با هيچ کس نيز خصومت يا دشمني نداشت و نمي دانم چطور شد که ناپديد شد. آن روز عصر هر چه قدر صبر کردم خبري از او نشد. تلفن محل کارش را هم جواب نمي داد و وقتي نتوانستم پيدايش کنم مجبور شدم از پليس کمک بگيرم.در شرايطي که تلاش هاي مأموران براي يافتن صابر بي نتيجه مانده بود کشف يک چمدان که داخلش جسد مردي ميانسال جاسازي شده بود پرونده را وارد مسير تازه اي کرد. اين چمدان چند روز پس از ناپديد شدن مرد ميانسال در بيابان هاي جنوب تهران کشف شده بود. روي بدن متوفي آثار جراحت کاملا مشهود بود. معاينه هاي متخصصان پزشکي قانوني نشان مي داد او بر اثر ضربه اي که با جسمي نوک تيز مثل کارد آشپزخانه به گردنش زده شده جان باخته است. با اين حال چند بريدگي ديگر روي سينه و پهلوي اين مرد وجود داشت. از طرفي جاسازي جسد در چمدان و اين که مرد نگون بخت کفشي به پا نداشت نشان مي داد او قرباني يک جنايت خانگي شده است. در حالي که هويت اين مرد بر کارآگاهان پوشيده مانده بود جسد در معرض ديد ندا قرار گرفت. چرا که کارآگاهان احتمال مي دادند جسد متعلق به صابر باشد. ندا با ديدن جسد شروع به گريه و زاري کرد و گفت جنازه متعلق به شوهرش است. مرگ صابر در حالي بود که هيچ انگيزه اي براي کشتن او وجود نداشت. در چنين شرايطي کارآگاهان جنايي در شاخه هاي مختلف تحقيقات خود را براي رازگشايي از اين جنايت ادامه دادند. مأموران با انجام تحقيقات نامحسوس از همسايه هاي مقتول از اختلاف صابر و ندا مطلع شدند. يکي از همسايه ها به پليس گفت: چون خانه ما ديوار به ديوار خانه صابر است گاهي صداي او را مي شنيدم. از مدتي قبل صابر با همسرش اختلاف داشت و گاهي صداي داد و فرياد آن ها به خانه ما مي آمد.به دست آمدن اين اطلاعات سبب شد نام ندا به عنوان اولين مظنون پرونده ثبت شود. فرضيه هاي موجود حاکي از آن بود ندا به دليل اختلاف با شوهرش دست به همسرکشي زده است. به اين ترتيب وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. ندا در همان مراحل اوليه بازجويي به قتل شوهرش اقرار کرد و گفت او را به دليل اعتيادش به مواد مخدر کشته است. او در اعترافاتش گفت: مدت ها بود صابر اعتياد داشت و من از اين موضوع عذاب مي کشيدم. چند مرتبه هم با او در اين باره صحبت کردم اما حرف هايم بي فايده بود تا اين که روز حادثه تصميم گرفتم او را بکشم. آن روز او هنوز از خواب بيدار نشده بود. من هم يک چاقو از آشپزخانه برداشتم و بالاي سرش رفتم. تصميمم را گرفته بودم و هيچ چيز نمي توانست مانعم شود. به همين دليل با چاقو ضربه اي به گردنش زدم. خون زيادي از گردنش بيرون ريخت و صابر تکان شديدي خورد. او در همان حال چاقو را از گردنش بيرون کشيد اما من آن را از دستش گرفتم و چند ضربه ديگر به سينه و پهلويش زدم و او را کشتم. چند دقيقه بعد بود که به خودم آمدم و متوجه شدم صابر را کشته ام. در حالي که شوکه شده بودم با برادرم تماس گرفتم و از او کمک خواستم. وقتي او به خانه مان آمد از ديدن جسد شوکه شد و دعواي مفصلي با من کرد. در ادامه جسد را با کمک او داخل يک چمدان بزرگ گذاشتيم و به بيابان هاي اطراف تهران برديم. چند روز بعد هم من به پليس آگاهي رفتم و به دروغ گفتم شوهرم ناپديد شده است.بر اساس اين گزارش هم اکنون اين زن در بازداشت به سر مي برد و پرونده او در شعبه ۴ بازپرسي دادسراي امور جنايي تهران در جريان است.
