روزنامه اینترنتی فراز نوشت: آنها در هککردن و آزار و اذیت مخالفان مهارت دارند؛ اما در زمینههای دیگر هنوز چیزهای زیادی هست که باید بیاموزند. از جمله: آنها متهم به هککردن سرویس ایمیل اکسچینج مایکروسافت، سرقت اسرار دفاعی و تجاری غرب، و آزار و اذیت مخالفان چینی در خارج کشور و حمله به مقر اتحادیه افریقا شدهاند (که البته چین همه آنها را تکذیب میکند). با این حال، وقتی نوبت به افشای شمار زیاد شواهد مبنی بر قریبالوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین رسید، این جاسوسان چینی مرتکب اشتباه شدند...
در سالهای اخیر مقامات غربی به طور مداوم در مورد جاسوسان چینی هشدارهایی دادهاند. جاسوسانی که تشبیه شدهاند به اشباحی که هر روز بهتر میشوند و جسارت بیشتری هم پیدا میکنند.
از جمله: آنها متهم به هککردن سرویس ایمیل اکسچینج مایکروسافت، سرقت اسرار دفاعی و تجاری غرب، و آزار و اذیت مخالفان چینی در خارج کشور و حمله به مقر اتحادیه افریقا شدهاند (که البته چین همه آنها را تکذیب میکند).
با این حال، وقتی نوبت به افشای شمار زیاد شواهد مبنی بر قریبالوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین رسید، این جاسوسان چینی مرتکب اشتباه شدند.
هر چقدر هم که ولادیمیر پوتین، در چهارم فوریه و در دیدار رؤسای جمهور دو کشور در پکن، به شی جین پینگ توضیح داده بود، باز هم به نظر نمیآمد که چین برای تهاجم سههفتهی بعد آمادگی داشته باشد.
آنچه آشکار بود، ناتوانیِ برنامهریزیها برای تخلیه شهروندانشان از اوکراین بود.
سفارت چین ابتدا به آنها توصیه کرد در خانه بمانند، و یا پرچم چین را «در مکانی واضح روی ماشین خودشان» نصب کنند.
اگر مقامات چینی، فیلم «گرگ جنگجوی ۲» (که فیلمی ملیگرایانه بود که در آن قهرمان، با برافراشتن پرچم چین از خط مقدم درگیری افریقا عبور میکرد) را در ذهن داشتند، به ناامیدی میرسیدند.
تکرار طوطیوارِ تبلیغات روسیه از سوی چین، تأثیر معکوسی در محبوبیت چین از نگاه اوکراین داشت. به همین دلیل هم بود که دو روز بعد، سفارت، توصیه خود را پس گرفته و به شهروندان هشدار داد: «هویت خود را آشکار نکنید و نمادهای شناسایی را نشان ندهید.»
در همین حین و در حالی که دولت چین در تلاش برای تدوین موضعی منسجم بود، دیپلماتهای چینی آرام و قرار نداشتند. چین نیز مثل بسیاری دیگر از کشورها از مقاومت اوکراین در برابر روسیه، و نیز حمایتی که غرب از اوکراین به عمل میآورد، در حیرت بود.
در روزهای پس از حمله، مقامات چینی از همتایان خارجی خود اوضاع میدان جنگ را جویا میشدند. یک دیپلمات چینی به یاد میآورد که طرفین چینی اعتراف کردهاند که تا پیش از این جنگ، درک محدودی از اروپای مرکزی و شرقی داشتهاند. و این از خوششانسی آنها بوده که روسها همهچیز را برایشان توضیح دادهاند.
البته کشورهای دیگر نیز نتوانسته بودند این حمله را پیشبینی کنند. شاید پوتین به آقای شی هشدار داده و او را متقاعد کرده بوده که این کار طی چند روز آینده انجام خواهد شد.
اما با پیشینهای که چین در فقدان برنامهریزی اضطراری و آگاهی از موقعیت داشته، میتوان این اتفاق را یک شکست جدی اطلاعاتی تعبیر کرد.
و نتیجهی دلگرمکنندهای که بسیاری از دولتهای غربی گرفتند این بود که جاسوسان چینی، آنقدرها هم که تبلیغشان را میکنند، خوب نیستند.
مشغول نگهداشتن امریکا
مطابق گفتههای مقامات اطلاعاتی، چین در سالهای اخیر، فعالیتها و قابلیتهای جاسوسی خویش را ارتقاء داده است. بیشتر این فعالیتها در صنایعی متمرکز هستند که جاسوسان قصد تسلط بر آنها را دارند؛ مانند روباتیک و هوافضا و بیودارو.
کریس رای، مدیر افبیآی، در ماه ژانویه گفت که مأمورانش تقریباً هر ۱۲ ساعت یکبار یک پرونده ضدجاسوسی باز میکنند، که یک سر آن به چین وصل میشود.
رای گفت که فعالیتهای جاسوسی سایبری چین، به طور ویژه گستاخانه و بیپرواست و از مجموع فعالیتهای سایر کشورها پیشی میگیرد.
مادیانت، که یک شرکت امنیت سایبری است، گزارش داد که جاسوسان سایبری چین، در سال ۲۱-۲۰۲۰ «تابآوری بیشتری در برابر ریسک نشان دادند.»
پیشرفت چین در هوش انسانی نیز قابل توجه بوده است. برخی مقامات امریکایی یک جاسوس چینی را مسئول به زندان افتادن یا اعدام بسیاری از منابع CIA در چین در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ تشخیص دادهاند.
جاسوسان چینی از منابع محلی که پیشتر به آنها متکی بودند نیز فراتر رفته و اغلب برای شناسایی افرادِ دارای آسیبپذیری، از دادههای سرقتشده و یا از راه دوری نظیر لینکدین و سایر رسانههای اجتماعی استفاده میکنند.
چین، همچنین تلاشهای خود را برای تضمین نفوذ سیاسی در دموکراسیها (آن هم اغلب از طریق کمکهای مالی و یا امتیازاتی به سیاستمداران) تشدید کرده است؛ اگرچه که معمولاً این کار نه از طریق آژانسهای جاسوسی آن، بلکه از طریق شاخهای از حزب کمونیست به نام «اداره کار جبهه متحد» انجام میشود.
با این حال، وقتی نوبت به جاسوسی از دولتهای خارجی میرسد، منافع جهانی چین، در سه دهه گذشته، آنقدری سریع گسترش یافته است که به نظر میرسد سازمانهای اطلاعاتی این کشور، تلاشهای لازم را برای شناسایی اولویتهای روشن (اینکه چه اطلاعاتی را از کدام منابع به دست آورند) صورت دادهاند.
پیتر ماتیس، تحلیلگر سابق سیا، که حالا در پروژه مطالعات رقابتی ویژه (مؤسسهای غیرانتفاعی در ویریجینا) مشغول به کار است، میگوید: «حتی اگر تکتک دادههای کرملین، و خانههای ییلاقی پوتین را هم تجسس کنید، باز هم نیاز دارید اول به آنها نظم بدهید و بعد بفهمید که واقعاً دنبال چه میگردید.»
ماتیس در ادامه میگوید: «اگر در حال جستجو در میان انبوهی از دادهها هستید، باید گفت که این پرسشها (جستجویی که در میان دادهها انجام دادهاید) نیز درست به اندازه نتایج حائز اهمیت هستند.»
کارشناسان دیگر میگویند که تمرکز چین بر فناوری دفاعی و تجاری، اغلب به قیمت بینش در تصمیمسازی سرمایههای خارجی تمام میشود.
یکی دیگر از نقاط کور چین، تجزیه و تحلیل اطلاعات است که از سوی یک فرهنگ سیاسی (که انگیزههای اندکی برای ابتکار عمل و یا به چالش کشیدن ارتدوکس ارائه میدهد) مخدوش شده است.
افسران اطلاعاتی چینی ردهی پایین و متوسط، جایگاه کافی را برای برقراری تماسهای بالقوه خطرناک به هنگام تفسیر اطلاعات ندارند. این اقدامات اغلب توسط مقاماتی که در سطح معاونت وزارتخانه و یا بالاتر هستند، انجام میگیرند.
این تحلیلگران حتی ممکن است از انتقال آن دسته از نتایج ارزیابیهایشان که در تضاد با خواستها یا جهانبینی آقای شی است، خجالت بکشند.
نایجل اینکستر، متخصص چینی و معاون سابق سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا میگوید: «مشکل، واگویهی حقیقت به قدرت است؛ و نه کاگب.»
یک پیامد این اتفاق این است که جاسوسان چینی، برخلاف اکثر همتایان غربی خود، اغلب از «منابع» برای تجزیهوتحلیلهای مکتوب خود استفاده میکنند؛ که بدین ترتیب نتایج دریافتیشان، قابل انتساب به «منبع» میشود؛ و نه به کسی که کار ارزیابی آن را عهدهدار بوده.
یک مشکل مرتبط با این موضوع این است که جاسوسان چینی، در حالی که داراییهای با ارزش بالا را هدف قرار میدهند، تمایل به استخدام شخصیتهای حاشیهای دارند، و این کار را هم در داخل چین انجام میدهند... افرادی نظیر مقامات خارجی یا دانشگاهیانِ اغلب بازنشسته.
نیکلاس افتیمیادس، یک مقام سابق اطلاعاتی امریکا، میگوید: «آنها، در رسیدن به اهداف سخت، عملکرد خوبی ندارند.»
او میگوید: «برای درک وضعیت اوکراین، نیاز است که آنها کسی را به ارتش یا دولت لهستان وارد کنند؛ کسی که بتواند اتفاقاتی که میافتند را کموبیش در زمان واقعیشان گزارش کند.»
اقداماتی از این دست، نیازمند داشتنِ مجموعهای از مهارتهاست. تجارت در جامعه اطلاعاتی، نیازمند تکنیکها، روشها و فناوریهای مورد استفاده در جاسوسی مدرن است.... عاملی که از دیرباز جزء نقاط ضعف چین بوده است (هر چند که در این بُعد در حال پیشرفت است).
آقای افتیمیادس از مطالعه ۵۹۵ مورد مستند جاسوسی چین (عمدتاً از سال ۲۰۰۰)، دریافته است که در ۲۱۸ مورد، سازمانها و افراد درگیر، یا از مهارتهای اندکی برخوردار بودهاند و یا هیچ تلاشی برای پنهان کردن فعالیتهای خود انجام ندادهاند.
چین شرمسار شد زمانی که افغانستان، سال گذشته دهها مظنون به جاسوسی چین را اخراج نمود.
جاسوسی از روسیه، چین را با چالشهای خاصی مواجه میکند. کشور چین، علیرغم موفقیتهای اخیر خود در این زمینه، احتمالاً در مقایسه با کشورهای غربی (که دههها را صرف جاسوسی از شوروی کردهاند) بینش کمتری نسبت به تفکر کرملین دارد.
چین نیز در اواخر دهه ۱۹۵۰ درگیریهای خاص خود را با چین داشت؛ اما فاقد منابع لازم برای جاسوسی جدی بود.
از زمان پایان جنگ سرد، شمار سرمایهگذارانِ روسیای که جذب غرب شدند، به مراتب بیشتر از سرمایهگذاران چینی بود. کشورهای غربی (برخلاف چین) به اقامتگاه بسیاری از روسهای مرتبط با سیاست تبدیل شدهاند.
موانعی از این دست، ممکن است برای برخی از آنهایی که نگران رشد چین هستند، اطمینانبخش باشد.
اما این موانع به نتیجهگیریِ آگاهانهتری نیز اشاره دارند: اینکه به نظر میرسد آقای شی از روشهایی مبهم و ناشناخته (منظور روشهای پیمایش داده است. م.) برای اتخاذ تصمیمات بسیار مهم خود استفاده میکند...
...حال معلوم نیست که علت اصلی این موضوع، خود اطلاعات هستند یا نحوه تجزیهوتحلیل اعمال شده و یا نحوه اطلاعرسانی به رهبران چینی.
به هر حال آنچه هوایداست این که: نتیجه ممکن است چیزی جز اشتباهات محاسباتی مرگبار نباشد.
به عنوان مثال رویارویی بر سر تایوان را تصور کنید: جزیره دموکراتی که چین آن را متعلق به خود میداند و تهدید کرده است که آن را با زور باز پس خواهد گرفت.
جاسوسان چینی منابع متعددی در آنجا دارند؛ اما آنها عوض آنکه به سوی افرادِ در قدرت گرایش داشته باشند، به سوی طرفداران اتحاد مایل شدهاند.
در صورتی که آقای شی قصد تحلیل ابعاد و تبعات اقدام نظامی را داشته باشد، نیازمند سازمانهای اطلاعاتی مختص خویش است... سازمانهایی که بتوانند کاشف به عمل آورند که امریکا در چه مقطعی ممکن است کار مداخله را انجام دهد.
جاسوسان چینی، به نسبت روسها، منابع بسیار بیشتری را به سوی امریکا هدایت میکنند؛ و بنابراین دسترسیشان به افرادی که مسئولیت اطلاعرسانی در زمینه تصمیمات دولتی در آنجا را دارند، بهتر است.
اما حتی در این صورت هم این احتمال وجود دارد که آنها برای پیشبینی اقدامات امریکا در مواقع بحرانی، دچار مشکل شوند.
و اگر به فرض به درک درستی هم برسند، باز هم سؤالی بیپاسخ باقی خواهد ماند: اینکه آیا دیدگاهی که اتخاذ کردهاند در تضاد با دیدگاه آقای شی است؟