پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سیاستمدار کهنهکار آمریکایی، اسرائیل و بازیهای موذیانه آن را یکی از عوامل مهمی میداند که باعث شده است آمریکا نتواند در برقراری رابطه با ایران موفق باشد.
به گزاش فارس، «دن سیمپسون»، یکی از سیاستمداران صاحب سبقه آمریکا در گزارشی به واکاوی دلایل عدم موفقیت آمریکا در برقراری رابطه با ایران پرداخت.
«دن سیمپسون» قبلا به عنوان مدیر اداره روابط خارجی آمریکا، سفیر آمریکا در جمهوری آفریقای مرکزی، فرستاده ویژه آمریکا به سومالی، سفیر آمریکا در کنگو و سفیر کشورهایی دیگر نظیر آفریقای جنوبی، ایسلند، لبنان و بوسنی ـ هرزگوین فعالیت سیاسی داشته است؛ علاوه بر این او معاونت فرماندهی دانشکده جنگ نظامی آمریکا و معاونت دانشگاه دفاع ملّی را به عهده داشته است.
این سیاستمدار کهنکار در ابتدا به «شکست ظاهری» دور سوم مذاکرات گروه 5+1 با ایران اشاره کرده و مینویسد این رویداد بار دیگر این سؤال را پیش میآورد که روابط بین ایران و آمریکا از سال 1979 به سردی گرائیده است.
دنسیمپسون دلایل اهمیت ایران برای آمریکا را اینگونه شرح میدهد: «رابطه مبتنی بر همکاری بین آمریکا و ایران میتواند برای ما منافعی در خاورمیانه، آسیای مرکزی و سایر نقاط دنیا در پی داشته باشد.»
«ایران همسایههای مهمی نظیر افغانستان، عراق، پاکستان و ترکیه دارد... ضمن اینکه ایران در سوریه نیز نفوذ دارد.»
این سفیر خارجی در ادامه میافزاید: «با در نظر گرفتن ماهیت ایران و اهمیت استراتژیکی که این کشور دارد ـ کشوری با 74 میلیون جمعیت که از لحاظ تولید ناخالص داخلی در رده بیست و هفتم قرار دارد ـ درک این نکته که چرا آمریکا نتوانسته است روابطی کارآمد با این کشور شکل دهد، دشوار است.»
وی در ادامه این نوشته، حداقل سه عامل را در عدم موفقیت روابط ایران و آمریکا موثر میداند.
اولین عامل از نگاه این سیاستمدار آمریکایی، «کوچ ایرانیان» است ـ یعنی ایرانیهایی که بعد از سرنگون شدن رضا پهلوی از کشور ایران گریختند.
وی میگوید: «آنها هنوز از تلاش برای بازگشت به قدرت، در صورت مناسب شدن اوضاع بر وفق مراد آنها، دست برنداشتهاند.»
«اوضاع مناسبی که به زعم آنها میتواند آنها را به قدرت بازگرداند، همان رؤیایی است که پارهای از آمریکاییها اعم از مقامات نظامی و غیرنظامی در سر میپرورانند: یعنی تغییر رژیم در تهران.»
وی میگوید این ایرانیهای کوچکرده با گذشت زمان از بازگشت به قدرت ناامید میشوند؛ اما منابع مالی که سازمان سیا در اختیار آنها قرار میدهد تا اندازهای امید را در دل آنها زنده نگاه میدارد و آنها را به فعالیت وامیدارد.
سیمپسون، اسرائیل را دومین گروهی میداند که باعث میشود آمریکا نتواند رابطه موثری با ایران تشکیل دهد. وی مینویسد: «یکی از اهداف اسرائیل این است که حواس آمریکا را به گونهای پرت کند که خودش از فشارهای واشنگتن در مناقشاتی که با فلسطینیها دارد، در امان بماند.»
وی میگوید اسرائیل از فرورفتن آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان خوشحال بود؛ ضمن اینکه اکنون نیز از دستپاچگی آمریکا در خشونتهای سوریه در شور و شعف به سر میبرد، حتی با وجود اینکه جنجال سوریه خطرات خاصی برای خودش دارد.
سیمپسون میافزاید، موضع اسرائیل قابل فهم است؛ اسرائیل میخواهد سرنوشت خودش را با حمایت آمریکا، اما بدون راهنمایی دست اول این کشور، بسازد.
این سفیر میگوید آمریکا در دهههای اخیر نشان داده است در هر کشوری خواسته اصلاحات ایجاد کند، ویرانی ایجاد کرده است؛ جدیدترین مثالهای آن را میتوان افغانستان، عراق، لیبی و یمن دانست.
وی تأکید میکند: «بنابراین رویکرد اسرائیل در قبال تلاشهای آمریکا برای ایجاد رابطه بهتر با ایران این است که آمریکا را به دنبال نخود سیاه بفرستد ـ که در اینجا برنامه هستهای ضعیف و احتمالی ایران است ـ؛ تا مبادا این کشور در حل مناقشهای که اسرائیل با فلسطین دارد، وبال گردن شود.»
مانع سوم بر سر روابط ایران و آمریکا، چنانکه سیمپسون شرح میدهد، جدال کهنه بین مسلمانان شیعه و سنّی است؛ وی میگوید شیعهها، سنّیها را عصبانی میکنند؛ امّا کشورهای سنّی نسبت به ایران نفت بیشتری دارند؛ ضمن اینکه آنها روابط دیرینهتری با آمریکا دارند که در سرزمینهای آنها پایگاه نظامی دارد.