پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شهرام شکیبا در خبرانلاین نوشت: «خاطرات هاشمی از سفر به شمال و موضوع پلاژهای مختلط» این
تیتر را در یکی از خبرگزاریها دیدم لید مطلب هم این بود که «در خاطرات
شخصیتهای سیاسی گاه نکاتی به چشم میخورد که گوشههایی از زندگی خصوصی
آنان را به تصویر میکشد» .
شما وقتی این تیتر و لید را میخوانی به چه چیزهایی فکر میکنی؟
ناخودآگاه هزار و یک جور تصویر نامربوط به ذهن آدم خطور میکند که البته
مفرح ذات هم هست.
اما خود مطلب را که میخوانی میبینی همه ماجرا مربوط به ۲۹ و ۳۰ تیر ماه
سال ۶۸ است که آقای هاشمی به شمال رفته بوده و در یادداشتهای روزانهاش
این چند جمله به چشم میخورد: «سواحل این طرف خیلی آبادتر و پرجمعیتتر
است...معمولاً با دیوارهایی از حصیر محل شنای زنان و مردان جدا شده است
ولی در مواردی زنان و مردان با هم در دریا هستند ولی آنان با لباس و روسری
یا چادر در آب میروند؛ به آن صورتی که شنیده بودم سختگیری نیست.»
نمیدانم علت کار این خبرگزاری چیست؟ آنهم در حالی که هاشمی با
رئیسجمهور ماچ و بوسه هم کرده؛ حالا با هم چند جمله فرضی و تیترهایی که
ممکن است بعضی ها براین اساس برای آنها بزنند را مرور میکنیم.
جمله احتمالی در خاطرات
|
تیتر انتخابی
|
باران میآمد. با خودم فکر کردم شاید زن و بچه مردم در خیابان خیس بشوند
|
هاشمی و خاطراتش با زن و بچه خیس مردم
|
کوکوی سیبزمینی را چنان با اشتها خوردم که انگار کباب کبک و تیهو میخورم
|
خاطرات هاشمی از کباب کبک و تیهو خوردن
|
به او گفتم معنای این حرفتان این است که حق مردم خورده شود. من با شما مخالفم
|
خاطرات هاشمی از خوردن مال مردم
|
بچه بودیم یادم میآید که دیدم یکی از بچههای همسایه با دمپایی میزد تو سر مورچههایی که از لانه بیرون میآمدند
|
خاطرات هاشمی از نظارتش بر کشتار جمعی
|
پرسیدم فائقه آتشین کیست؟ او را نمیشناسم. گفتند از خوانندگان قبل از انقلاب است با نام مستعار گوگوش
|
خاطرات هاشمی از گوگوش
|
آن روز در مجمع با رئیسجمهور ماچ و بوسه هم کردیم
|
خاطرات هاشمی از ماچ و بوسه در مجمع
|
الباقی خاطرات فرضی و تیترهای پیشنهادی را شما در قالب کامنت مطرح کنید.
تیتر: حکم زندان آقای هاشمی
امروز عده اي از بدنام كردن هاشمي نان مي خورند و همين امر باعث ترويج توهين و فرافكني در برخي رسانه هاي وابسته از جمله فارس(كه دروغگويي ش با مصاحبه با مرسي آشكار گشت) و روزنامه ي كيهان كه سردبيرش را همه مي شناسيم گشته است