آلن پینکاس در هاآرتص نوشت: جو بایدن در نزدیک به دو سالی که ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت، دستاوردهای چشمگیری در سیاست خارجی داشته، اما افسوس که روابط با عربستان سعودی یکی از آنها نیست. بایدن در حین طراحی و اجرای موفقیت آمیز سیاستی برای مقابله با جنگ طلبی و تهاجم آخرالزمانی ولادیمیر پوتین به اوکراین، عزم و شکیبایی سرسختانهای از خود نشان داد. در این فرآیند، او ناتو را متحد کرده و گسترش داد، و قدرت بازدارندگی این پیمان را با بعد از سالها احیا و یک رژیم تحریمی گسترده و مؤثر علیه روسیه ایجاد کرد.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: به عنوان بخشی از سیاست خود در چین، بایدن از تجدید حیات ناتو به عنوان لنگری برای تقویت و گسترش اتحاد به ویژه در منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام استفاده کرد که از هند تا شبه جزیره کره، تایوان، دریای چین جنوبی و جزایر اقیانوس آرام امتداد دارد. او نتوانست توافق هستهای ایران را احیا کند، اما دلیلش عدم تلاش نبود.
عربستان سعودی و تا حدودی امارات متحده عربی، موضوع بعدی بودند. بایدن نسبت به سعودیها، بهویژه محمد بن سلمان "مطرود"، شدیدا موضع داشت. در زمینه سیاست، او نسبت به کسانی که معتقد بودند باید روابط ایالات متحده و عربستان ترمیم شود، زیرا از وابستگی یکجانبه عربستان، حالا به تنش و اختلاف منافع رسیده، بیتوجه بود. در عوض، واشنگتن وانمود کرد که ما در دهه ۸۰ یا ۹۰ هستیم و به راحتی، اما بی پروا نشانههای ریاض را نادیده گرفت.
اکنون اوپک پلاس وارد شده است، ائتلافی متشکل از ۲۳ عضو اوپک و تولیدکنندگان مستقل نفت، به ویژه روسیه - اتحادی علیه منافع آمریکا. این اتحاد تصمیم دارد تولید نفت خود را ۲ میلیون بشکه در روز یعنی ۲ درصد از مصرف روزانه جهان، کاهش دهد. بدون احتساب روسیه و ایالات متحده، بزرگترین تولیدکننده و مصرف کننده، اوپک حدود ۸۲ درصد از ذخایر جهانی نفت و ۴۰ درصد از تولید آن را در اختیار دارد.
بدون وارد شدن بیش از حد به ژئوپلیتیک انرژی، کاهش واقعی حدود ۹۵۰۰۰۰ بشکه خواهد بود، زیرا بسیاری از اعضای اوپک در حال حاضر کمتر از اهداف سهمیهای خود تولید میکنند. اما موضوع این نیست. تصمیم واقعی عربستان و روسیه – و بله، امارات – این است.
دو تفسیر ناسازگار از این تصمیم وجود دارد. اول، این یک تصمیم صرفاً تجاری به دلیل رکود جهانی قریب الوقوع است. یا، دوم، این یک اقدام آشکارا ضد آمریکایی ناشی از تبانی عربستان و روسیه است. در حالی که دیدگاه اول ممکن است انگیزههای سعودیها را توضیح دهد و دیدگاه دوم با منافع روسیه سازگار است، این دو واقعا به یک اندازه معتبر نیستند. همانطور که محافظهکاران سیاست خارجی آمریکا همچنان مدعیاند عربستان سعودی یک متحد است.
اعضای اوپک پلاس برخلاف ویدئو کنفرانسی که در ابتدا برنامه ریزی شده بود، به صورت فیزیکی در وین ملاقات کردند. چرا اصرار برای ملاقات؟ چرا عجله برای کاهش ۲ میلیون بشکه ای؟ اوپک در تاریخ خود هرگز تولید را در این مقیاس و به این سرعت کاهش نداده بود. تقاضای نفت کاهش نیافته است، ذخایر کاملا پر نشدهاند.
اگر نفت به ۱۰۰ دلار در هر بشکه برسد (در زمان نوشتن این مقاله ۸۹ دلار بود)، این رقم همچنان کمتر از ۱۳۰ دلار در ژوئن و قبل از سفر نادرست بایدن به جده خواهد بود. اما روند کاهش تدریجی قیمتها در آمریکا ممکن است یک ماه قبل از انتخابات میاندورهای معکوس شود. در حالی که میانگین قیمت بنزین در سراسر ایالات متحده ۳.۸۹ دلار به ازای هر گالن (تقریباً ۳.۸ لیتر) است، در ساحل غربی به دلیل تعمیر و نگهداری پالایشگاه و کمبود خطوط لوله انتقال نفت به کالیفرنیا، بالای ۶ دلار است.
اوپک پلاس در بیانیه خود به "ابهاماتی که دورنمای اقتصاد جهانی و بازار نفت را احاطه کرده است" اشاره کرد. به طور غیررسمی، به کاهش پیش بینی قیمت نفت توسط گلدمن ساکس در سال ۲۰۲۳ (که ارزش این پیش بینیها داستان دیگری است) از ۱۲۵ دلار به ۱۰۸ دلار در هر بشکه اشاره کرد. اوپک پلاس استدلال میکند که این اقدام پیشگیرانه قابل توجیه است، اما اینطور نیست. این یک سیاستی بزرگتر از سوی سعودیها و روسها است. اولیها بدبین هستند و قصد افزایش قیمت نفت و افزایش درآمد را دارند. آنها در روابط خود با ایالات متحده هم قدرناشناس هستند. اما در مورد روسها، مسئله ایجاد اختلاف بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا است به این امید که اتحادیه اروپا اوکراین را برای پذیرش الحاقات توسط روسیه و دستیابی به آتشبس تحت فشار قرار دهد.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا اکنون باید یک واقعیت استراتژیک را درک کنند: آنها هیچ متحدی در اوپک ندارند. از نظر تاریخی، در مواقع بحران، غرب یک متحد قابل اعتماد داشت. در شوک نفتی و تحریم ۱۹۷۳، ایران شریک بود. در سال ۱۹۷۹، در جریان انقلاب اسلامی ایران و دوباره در سال ۱۹۹۰، پس از حمله صدام حسین به کویت، عربستان سعودی متحد پیشرو ایالات متحده بود.
اما دیگر اینطور نیست. این باید درس مهمی برای ایالات متحده و متحدانش باشد: کشورهای خلیج فارس متحد قابل اعتمادی نیستند. از تظاهر به خلاف این مسئله و تکرار کلیشههای دهه ۹۰ درباره «همپیمان سعودی ما» دست بردارید.
در واشنگتن، فراتر از پاسخهای پیچیده و بی مزه اولیه («ناامیدی» یکی از آنها بود) این تصمیم به عنوان توهین به بایدن و ایالات متحده تعبیر شد. محور ریاض-مسکو به یکی از فاکتورهای دائمی سیاستگذاری اوپک پلاس تبدیل شده است و این یک بازی بیبرنده است. هرچه این محور بیشتر فعال و هماهنگ باشد، اعتماد عربستان به آمریکا کمتر میشود. ایده شناسایی حرکت اوپک پلاس به عنوان "یک اقدام خصمانه" با قوانین متعاقب آن به احتمال زیاد در کنگره مورد توجه دوجانبه قرار خواهد گرفت.
کریس مورفی، نماینده دموکرات کانکتیکات در کمیته روابط خارجی سنا، در توییتی نوشت: من فکر میکردم که هدف از فروش تسلیحات به کشورهای خلیج فارس با وجود نقض حقوق بشر، جنگ مزخرف یمن، فعالیت علیه منافع ایالات متحده در لیبی، سودان و غیره، این است که وقتی یک بحران بینالمللی پیش آمد، این کشورها آمریکا را به جای روسیه/چین انتخاب خواهند کرد.
تام مالینوفسکی، نماینده دموکرات نیوجرسی، با اشاره به حضور نظامی ایالات متحده در عربستان سعودی، به نیویورک تایمز گفت، «بایدن باید شروع به عقب نشینی کند. این امر توجه آنها را جلب میکند. اقدام در برابر اقدام، باید به بلوف آنها واکنش نشان دهیم.» اگر بایدن بخواهد در نهایت روابط آمریکا و عربستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد، ابزارهای زیادی در اختیار دارد. اما باید در نظر داشته باشد که این یک فضای پرسود و خطرناک برای چین ایجاد میکند.
روز پنجشنبه، بایدن در مورد احتمال "آرماگدون" هستهای ناشی از تهدیدات پوتین هشدار داد. شاید. نقشه ژئوپلیتیکی جدید از شرکای عجیب و غریب: چین، روسیه، عربستان سعودی و ایران، کم اهمیت نیست. سعودیها هنوز به طور کامل به آنجا نرسیدهاند، اما طوری رفتار میکنند که گویی برایشان مهم نیست.
با وجود واقعیتهای ژئوپلیتیک، بعد دیگری از امنیت انرژی وجود دارد که غرب باید در آینده نزدیک آن را اجرا کند. در کنار جایگزینهای انرژی، وابستگی کمتر به سوختهای فسیلی و ذخیره سازی گاز، باید راه سیاسی برای مقابله با کارتل اوپک وجود داشته باشد.
در اوایل سال، ماریو دراگی، نخست وزیر ایتالیا، طرحی برای مهار افزایش قیمت نفت طراحی کرد. دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا، با بایدن ایده ایجاد کارتلی از مصرف کنندگان نفت و افزایش قدرت چانه زنی جمعی، مشابه اوپک و سهمیههای تولید سالانه را مطرح کرد. این ایده با قوانین کنگره ایالات متحده مطابقت دارد. هرچند این ایده هنوز قابل اجرا نیست، اما اقدام ریاض و مسکو شاید روند آن را تسریع کرده باشد.
به طور طبیعی، مردم به قیمت بنزین و تاثیر آن بر انتخابات ماه نوامبر و اروپا در زمستان، نگاه میکنند. به طور طبیعی، برخی از کارشناسان نفت ممکن است پیامدهای بلندمدت کاهش تولید ۲ میلیون بشکهای در روز را کم اهمیت جلوه دهند. اما این داستان به خوبی نشان دهنده اتحاد ژئوپلیتیکی جدیدی است که مستلزم بازنگری در سیاست ایالات متحده است، حتی اگر مخاطره آمیز و موقتی باشد.