صبح نو روزنامه نزدیک به قالیباف در مقاله ای با عنوان « سرنوشت مذاکرات چه می شود؟ » نوشت: مذاکرات احیای برجام که از فروردین ۱۴۰۰ آغاز و در زمان دولت سیزدهم دوبار به توافق نزدیک شده بود، از تابستان امسال متوقف شده است. مذاکراتی که طرفهای غربی مدعی هستند ایران توافقی را که در آستانه نهایی شدن بود با طرح درخواستهای فراتر از برجام به توقف کشانده است.
هرچند که مدت مدیدی است مذاکرات هستهای متوقف شده بود، اما این مذاکرات در هفتههای اخیر بهمنظور تبادل زندانیان احیا شده است و تبادل پیام از طریق واسطهها صورت میگیرد. گفته میشود ظرف چند هفته گذشته مذاکرات فنی برای تبادل زندانیان و ترخیص اموال مسدود شده ایران در کرهجنوبی صورت گرفته است که براساس اعلام منابع غربی، این اموال فقط برای مصارف انساندوستانه مانند دارو و تجهیزات پزشکی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
به همین منظور مقامات دو کشور رفت و آمدهایی به عمان داشتهاند. در همین زمینه امیر عبداللهیان گفته است:« مقامات عمانی اخیرا بارها تمایل خود را برای ایفای نقش میانجیگری بین ایران و آمریکا برای بهسرانجام رساندن مذاکرات هستهای بیان کردهاند. در همین راستا پادشاه این کشور اعلام کرده در تلاش است تا با پیامهایی که میان مقامات ایران و آمریکا تبادل میکند، در آیندهای نزدیک و با خبری خوش به ایران سفر کند.»
اما آیا بعد از مذاکرات تبادل زندانیان، مذاکرات برجام نیز از سرگرفته خواهد شد؟ جواب هر چه باشد شرایط فعلی، شرایط بادوامی نیست و دو طرف باید تصمیم سیاسی خود را بگیرند که یا به سمت توافق بروند و یا تنش بیشتر. طبعا مسیر دوم نه تنها برای طرفین، بلکه برای منطقه غرب آسیا و اروپا نیز هزینهزا خواهد بود. همچنانکه غرب در این مدت و با درک واقعیت قدرت جمهوری اسلامی ایران، از برخی از سیاستهای خصمانه خود علیه کشورمان عقبنشینی کرده است.
آنچه امروز فرجام مذاکرات را در هالهای از ابهام قرار داده و سیگنال منفی به بازار ارسال کرده است، این است که کسی نمیداند با توجه به تغییر شرایط چه چیزی در اثر این توافق نصیب طرفین خواهد شد و حال با توجه به تغییر موازنه در اضلاع 1+5، این توافق به نفع همه خواهد بود یا خیر.
جدای از رفتار غرب در این توافق، رفتار تیم مذاکرهکننده ایران و در راس آن مقامات سیاست خارجی دولت نیز در این مذاکرت جای نقد دارد که با تعلل و عدم مذاکره در شرایط ایدهآل و بیتفاوتی به مذاکرات، فرصت را برای توافق از دست دادند و حال بعد از حوادث اخیر با تغییر لحن آشکار بهدنبال فرستادن پالس مثبت برای توافق هستند؛ تا جایی که مذاکرهکننده ارشد ایران، نقش آمریکا را در حوادث تلخ اخیر کشور تحریف میکند! از طرفی اشتیاق دولت به «توافق در کوتاهمدت» بیان میشود و میگویند «جمهوری اسلامی ایران اعلام آمادگی کرده است که در چارچوبی که خطوط قرمز و منافعش تامین شود، هیچ مانعی برای نهاییسازی توافق حتی در کوتاهمدت ندارد.»
امروز مردم و کشور هزینه سیاست های تیم مذاکره کننده را می دهند؛افرادی که راهبرد مذاکرات بدون نتیجه را در پیش گرفتند و حتی یک کنفرانس مطبوعاتی در این چند دور مذاکرات برگزار نکردند و مجال مانور رسانهای و تبلیغاتی را برای غرب فراهم ساختند تا روایت خود را از مذاکرات داشته باشند. این موضوع نشاندهنده عدم اعتماد بهنفس آنهاست. حال نیز زمزمههایی مبنی بر واگذاری هدایت مذاکرات از دولت به شورای راهبرد سیاست خارجی شنیده میشود. چه هدایت مذاکرات به نهادی دیگر واگذار شود و چه نشود، ما نیازمند دیپلماتهایی هستیم که اولا ابتکار عمل در مذاکره و دوما، شجاعت در تصمیمگیری داشته باشند که بتوانند به موقع تصمیم بگیرند و مسئولیت تصمیم خود را نیز بپذیرند.