جسی مارکس عضو اندیشکده «استیمسون سنتر» در نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» نوشت: روز جمعه، ایران و عربستان سعودی توافق مشترکی را با میانجیگری چین برای پیگیری احیای روابط دیپلماتیک اعلام کردند. این توافق یک روند دو ماهه برای بازگشایی سفارتخانهها در تهران و ریاض و همچنین بحث در مورد پیشرفت در مسیر طیفی از مکانیسمهای همکاری را مشخص میکند. توافق، تمایل چین برای ایفای نقش میانجی در خاورمیانه و تقویت سرمایهگذاریها و منافعش در خلیج فارس را نشان میدهد، اما آزمون واقعی این است که آیا چین میتواند تعقیب منافع خود در قبال هر دو طرف را متوزان کند، بدون اینکه از ریل پیشرفت خود خارج شود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: از دسامبر ۲۰۲۲، چین پس از تعمیق روابط با شورای همکاری خلیج فارس که روابطش با ایران را با مشکل مواجه کرد، در حال کنترل خسارت بیشتر است. دولت چین بارها در تعامل مستقیم، بیانیههای عمومی و همکاری دوجانبه به ایران اعلام کرده است که تهران و ریاض را شرکای مشابه میداند، اما اقدامات پکن حداقل در کوتاهمدت نشاندهنده تغییر ظریف به سمت ریاض است.
ناامیدی ایران از چین احتمالاً با سفر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران به پکن در ماه فوریه برطرف نمیشود، اما چین را ملزم میکند تا گامهای واقعی - بهویژه از نظر مالی و اقتصادی - برای همسویی مجدد روابط بردارد. در حالی که ایران ممکن است احساس کند که دیگر چین نگاه گذشته را به او ندارد، آونگ احتمالاً به سمت ایران بازمی گردد، زیرا چین اولویتهای کوتاه مدت و بلندمدت خود را با هم تطبیق میدهد. اما با توجه به نقش حیاتی امنیت در منطقه، ایجاد توازن در روابط با هر دو طرف، دورنمای دشواری خواهد بود.
ابهام حول فعالیتهای ایران همچنان بر دستور کار سیاست خارجی عربستان تاثیر زیادی دارد. بعید است که چین بتواند تضمینهای امنیتی لازم برای رفع این نگرانیها و نگرانیهای جهان عرب را فراهم کند. علیرغم افزایش انتظارات در میان کشورهای عربی برای میانجیگری وسیعتر چین برای کاهش تنش ها، پکن تاکنون از هر گونه نقش معنادار خودداری کرده است.
از سال ۲۰۲۰، شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یکی از اولویتهای ژئواکونومیک چین مطرح شده است. در حالی که در ابتدا این روابط کاملا اقتصادی نگریسته میشد، اما مناسبات چین و شورای همکاری خلیج فارس در حال حرکت به حوزه استراتژیک است، زیرا هر دو طرف به دنبال تقویت همکاریها و هماهنگیهای امنیتی سیاسی، اقتصادی، نظامی و بین المللی هستند.
انرژی یکی از ویژگیهای مهم این رابطه است، اما دامنه منافع همگرا بین چین و شورای همکاری خلیج فارس به شدت گسترش یافته است. تأثیر جهانی تهاجم روسیه به اوکراین و تحریمهای بینالمللی متعاقب آن، شرایط جهانی را برای سکون طولانیمدت اقتصادی ایجاد کرد و دری را برای همکاری عمیقتر چین و اعراب باز کرد. چین روی بی طرفی شورای همکاری خلیج فارس در مناقشه اوکراین و بیزاری آن از تحریمهای روسیه به رهبری ایالات متحده، همزمان با افزایش تقاضای جهانی انرژی، سرمایه گذاری کرد تا ثروت جدید خلیج فارس را به سمت فرصتهای اقتصادی و سرمایه گذاری هدایت کند. پشتوانه این پیوندهای جدید ترجیح همگرا برای حکمرانی سیاسی قویتر و رشد اقتصادی ناشی از دولت برای تقویت ثبات داخلی است.
برای چین، همکاریهای گسترده، تامین مالی و سرمایه گذاریها با هدف افزایش تولید انرژی داخلی از طریق جذب سرمایه گذاری، فناوری و تخصص شورای همکاری خلیج فارس است. برای شورای همکاری خلیج فارس، تخصص و تامین مالی چین فرصتهای بازار جدیدی را برای اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس در داخل و خارج از بخش انرژی باز کرده است.
طی چند سال گذشته، چین ابتکار کمربند و جاده (BRI) را با استراتژیهای توسعه ملی شورای همکاری خلیج فارس، مانند چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی، ادغام کرده است. این روند در سال ۲۰۲۲ شتاب گرفت و عربستان سعودی به عنوان دومین دریافت کننده بزرگ سرمایهگذاری چینی BRI ظاهر شد.
برای چین، رابطه با شورای همکاری خلیج فارس به موقع است، اما با خطراتی همراه است. چالشهای انرژی داخلی پکن، همراه با بیثباتی داخلی در اواخر سال ۲۰۲۲، لغو سیاست کووید صفر و فرار سرمایههای غربی، نیاز پکن را برای تکیه بیشتر به مشارکتهای شورای همکاری خلیج فارس و کاهش وابستگی به غرب تقویت کرده است.
با این حال، افزایش اتکا بر شراکتهای شورای همکاری خلیج فارس ممکن است زنگ خطر را در میان سیاستگذاران چینی به صدا درآورد، چراکه اتکای بیش از حد بر این کشور باعث میشود ایالات متحده از نفوذ امنیتی واشنگتن خود بر منطقه خلیجفارس به عنوان اهرمی علیه چین اهرم استفاده کند.
در بدترین سناریو، این تصور وجود دارد که ایالات متحده میتواند بر شورای همکاری خلیج فارس فشار بیاورد تا شیر انرژی را ببندد و به طور بالقوه صادرات نفت و گاز به چین را محدود کند. اما تاکنون، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی، از افزایش تعامل با چین استقبال کردهاند و حتی نشان دادهاند که تمایل دارند روابط چین و اعراب را مصون از فشار غرب بر کشورهای عربی در جهت دوری از چین دور نگه دارند.
در همین حال، ایران روابط دیرینه و همکاری اقتصادی عمیقی با چین دارد که جنگها و بحرانهای متعددی را در منطقه پشت سر گذاشته است. این پیوندها توسط هر دو طرف ثابت شده که بادوام هستند، حتی در میانهی خرابکاریهای دوره ای. با این حال، هرچه چین به شورای همکاری خلیج فارس نزدیکتر شود، روابط این کشور با ایران بیشتر سیاسی میشود.
بعید است که سرمایه گذاریهای کوتاه مدت چین در شورای همکاری خلیج فارس به این معنا باشد که کشورهای خلیج فارس به عنوان یک شریک استراتژیک بلند مدت جایگزین ایران شوند. در حالی که بازارهای شورای همکاری خلیج فارس فرصتهای فراوانی را برای چین فراهم میکنند، این بازارها همچنان در معرض نفوذ و منافع ایالات متحده هستند. تا زمانی که ایران به عنوان یک تهدید قوی منطقهای تلقی شود، مسائل امنیتی همچنان برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایالات متحده اولویت خواهد بود.
در حالی که پکن مکانیسمهای امنیتی جایگزین - مانند مجمع امنیت خاورمیانه - را برای مدیریت رقابت در خلیج فارس پیشنهاد کرده است، بازیگران منطقهای این ابتکارات را جدی نمیگیرند مگر اینکه پکن مسئولیت بزرگتری در حل چالشهای منطقهای جاری به عهده گیرد.
با این حال، مسئله این است که چین علیرغم لفاظیهای شدید، علاقه چندانی به میانجیگری جدی ندارد، زیرا خطر از دست دادن تعادل استراتژیک در روابط بسیار زیاد است.
در موارد مختلف، پکن هیچ نقش میانجی گرایانهای ایفا نکرده است. اگر طرفهای رقیب ارادهای برای گفتگو داشته باشند، پکن راضی است که فضا را فراهم کند، اما مذاکرات را تحمیل نمیکند یا فشار قابل توجهی برای نگه داشتن طرفها در میز مذاکره اعمال نمیکند.
بنابراین، معماری امنیتی تحت رهبری ایالات متحده، اهرمی را در اختیار غرب در برابر شورای همکاری خلیج فارس فراهم میکند تا از جهاتی پارامترهایی را برای همکاری با چین تعیین کند. اگر این اهرم از بین برود یا تاثیرش کاهش یابد، شورای همکاری خلیج فارس در موقعیت قوی تری قرار خواهد گرفت تا خود را به عنوان یک شریک بی طرف بلند مدت به چین نشان دهد، اما تداوم نگرانی در مورد تقویت ایران، همزمان با روابط رو به رشد با روسیه، شورای همکاری خلیج فارس را در بحث امنیتی، در کنار آمریکا حفظ خواهد کرد.
شورای همکاری خلیج فارس خواهان یک ایران عقیم شده و ناتوان است، اما پکن، تهران را به عنوان یک منبع استراتژیک بلندمدت برای همکاریهای انرژی، امنیتی، اقتصادی و سرمایه گذاری، جدا از شورای همکاری خلیج فارس و مصون از نفوذ غرب میبیند. پکن منتظر روزی است که ایران بتواند از تحریمهای ثانویه رهایی یابد و انحصار چین بر اقتصاد ایران بتواند منافع ملموسی را به همراه داشته باشد.
اما تاکنون، تحریمها همچنان مانع هر گونه پیشرفت عمده در روابط چین و ایران شده است. در حالی که شرکتهای چینی به تجارت خود در ایران ادامه میدهند، دولت چین نمیخواهد آشکارا آنها را نقض کند. این رابطه همچنین عمیقاً یک طرفه باقی میماند و چین به عنوان اصلیترین راه حیات اقتصادی ایران است. چین به دنبال بهبود موقعیت ایران در پلتفرمهای بینالمللی بود و سعی کرد تصویر خود را بهعنوان بازیگری مشتاق و همکار که نیاز مبرم به کاهش تحریمها دارد، شکل دهد. با این حال، تشدید تنشها بین ایران، عربستان سعودی، اسرائیل و ایالات متحده به طور مداوم تلاشهای چین برای عادیسازی جایگاه ایران در جامعه بینالمللی را تضعیف کرده است.
میانجیگری موفقیت آمیز چین با عربستان سعودی و ایران ممکن است دوام نیاورد. رقابت عربستان و ایران هنوز حل نشده است و هر دو طرف خلیج فارس بی ثبات هستند. گروههای نیابتی ایران در یمن، سوریه، عراق و لبنان همچنان به فعالیت پیشین خود ادامه میدهند. گزارش وجود ذرات غنی سازی اورانیوم ۸۴ درصدی ایران در اواخر فوریه، نگرانیهای بینالمللی بیشتری را در مورد اینکه ایران به سرعت در حال دستیابی به سلاح هستهای است، تشدید کرده است.
گسترش روابط ایران با روسیه همچنین نگرانیها را در عربستان سعودی در مورد انتقال احتمالی اشکال پیشرفته فناوری نظامی از مسکو به تهران افزایش داده است که میتواند علیه سعودی و منطقه وسیعتری استفاده شود. در حالی که پیشرفتهایی در کاهش تنشهای نظامی در یمن حاصل شده، تهدید باقیمانده حملات پهپادی حوثیهای مرتبط با ایران به زیرساختهای حیاتی یکی از نگرانیهای اصلی دولت سعودی است.
این ابتکار اخیر مطمئناً یک گام رو به جلو است، اما باید دید که آیا این توافق می تواند مسیر میانبری برای کاهش تنشها ایجاد کند یا نه. بر اساس سوابق کم رمق چین در میانجیگری در منطقه، بعید است که پکن بتواند بر چالشها غلبه کند.