arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۲۲۸۴۲
تاریخ انتشار: ۳۸ : ۱۶ - ۲۷ فروردين ۱۴۰۲

کارگردان «زیرخاکی»: تا وقتی مدیرانِ صداو سیما به این جمع‌بندی نرسند که به جز دوستان و دور و اطرافشان کسانی دیگر هم هستند که می‌توانند برای بهتر شدنِ برنامه‌­ها کمک بگیرند، اتفاقی نمی‌افتد

کارگردان سریال «زیرخاکی» اعتقاد دارد در صداوسیما کارشناسی اتفاق نمی‌افتد و تا مادامی که مدیران کنونی رسانه ملّی به این جمع‌بندی نرسند که تحول باید درون خودشان شکل بگیرد، تحولی اتفاق نمی‌افتد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

تسنیم: کارگردان سریال «زیرخاکی» اعتقاد دارد در صداوسیما کارشناسی اتفاق نمی‌افتد و تا مادامی که مدیران کنونی رسانه ملّی به این جمع‌بندی نرسند که تحول باید درون خودشان شکل بگیرد، تحولی اتفاق نمی‌افتد.

مراسم هفته هنر انقلاب «هنر متعهد به حقیقت» با برگزاری شب چهره‌های هنری سال 1401 در رشته‌های سینمای مستند، سینمای داستانی، انیمیشن، تئاتر، موسیقی، معماری، پژوهش و عکاسی در محوطه باز حوزه هنری برگزار شد.

کنار بسیاری از هنرمندان و اهالی فرهنگ، جلیل سامان برای سریال «زیرخاکی» به‌عنوان چهره هنر سال 1401 در بخش تولیدات تلویزیونی معرفی و تقدیر شد، کارگردانی که اولین‌بار با «ارمغان تاریکی» سال 1389 به تلویزیون آمد و بعد از آن «پروانه» را سال 1392 به نمایش گذاشت. پروژه سوم جلیل سامان نامش «نفس» بود که در ماه مبارک رمضان روی آنتن رفت.

او بعد از این سه‌گانه سراغ سریالی رفت که فضای متفاوتی داشت؛ سریال «زیرخاکی» را در سه فصل کارگردانی کرد که مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت، به‌گونه‌ای که هنوز هم مخاطبین دوست دارند این سریال فصل جدیدی داشته باشد که در آخرین خبرها آمد پرونده ساخت سریال «زیرخاکی» بسته شده است.

میان گفت‌وگوی کوتاه با جلیل سامان درباره ادامه «زیرخاکی» هم سؤالی مطرح شد؛

* به‌عنوان سؤال اول بفرمایید؛ چرا سازمان صداوسیما در سال‌های اخیر نتوانسته است مخاطب فراوانی را داشته باشد؟

چون نتوانسته است سلیقه خود را با مخاطب همسو کند یا به‌عبارتی درک درستی از مخاطب ندارد.

* موضوع بسته شدن پرونده «زیرخاکی» مطرح شد که دیگر فصل جدیدی از این سریال محبوب و پرمخاطب ساخته نخواهد شد، ماجرا از چه قرار است؟

به‌خاطر شرایطی که در کار وجود داشت فصل سوم را هم نمی‌خواستم بسازم، فصل سوم را ساختیم قصه تمام شود، به‌خاطر تعهدی که شخصاً به مخاطب تلویزیون داشتم باید قصه را تمام می‌کردم، البته به این معنا نیست دیگر نمی‌تواند ادامه پیدا کند، همچنین یادم می‌آید در همان ایام، خیلی سازمان صداوسیما هم تمایلی به ساخت ادامه سریال‌ها نداشت و می‌گفتند می‌خواهند پرونده‌های سریال‌های ادامه‌دار را ببندند.

* یعنی اگر شرایط فراهم شود این سریال را دیگر ادامه نخواهید داد؟

جلیل سامان یکی از عوامل این سریال است، اگر قرار باشد «زیرخاکی» جدیدی ساخته شود من یکی از آن آدم‌ها هستم، باید یک مجموعه‌ای قانع شوند تا این کار به مرحله اجرا برسد.

* پست‌های اخیر شما در فضای مجازی نشان می‌دهد نوعی گلایه و انتقاد از وضعیت موجود سازمان صداوسیما دارید، البته سریال‌ها و برنامه‌های اخیر هم نتوانستند آن رضایتمندی را افزایش بدهند و به‌نوعی به بحران این روزهای رسانه ملّی در بحث «مخاطب» پایان دهند، به‌نظر شما راه برون‌رفت از این بحران چیست؟

باید یک مقداری مدیران‌مان با نگاه و ذائقه و سلیقه مردم همراه شوند، باید با خشوع به مخاطب احترام بگزارند. یک تجربه داستانی موفق ثمره بازیگران خوب، کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و مدیران تواناست، این‌طوری نیست که با یک سال و دو سال آموزش، کسی بتواند به این جایگاه برسد، در واقع هنرمند باید راهی را برود که "بشود" یک نوع سلوک مطرح است. از مدیران فعلی بیشتر از قبلی‌ها انتقاد می‌کنم و گلایه دارم چون این مدیوم و مخاطبانش را دوست دارم، سال‌ها برای مردم سریال ساختم و سعی کردم به ذائقه و سلیقه‌شان احترام بگزارم.

وقتی می‌بینم در سازمان صداوسیما کارشناسی اتفاق نمی‌افتد؛ آدم‌هایی که کارشناس این سازمان نیستند و از بیرون سازمان آمده‌اند آموزشی ندیده‌اند، دوره‌ای نگذرانده‌اند و تجربه‌ای در خور هم ندارند؛ قاعدتاً نمی‌توانند این مسیر دشوار و پرچالش را راهبری کنند و این بزرگترین بی‌احترامی به مخاطب است.

تا وقتی که مدیران صداوسیما به این جمع‌بندی نرسند که به‌جز اقوام و دوستان و همشهری­‌ها و دور و بری­‌هایشان کسانی دیگر هم هستند که می‌توانند از آنها برای بهتر شدن برنامه‌­های سازمان صداوسیما کمک بگیرند، اتفاقی نمی‌افتد و در واقع تحولی هم پیش نمی‌آید، در واقع آنها باید تحول را از خودشان آغاز کنند، من فکر می‌کنم وحدت ملی هم که حضرت آقا فرمودند یکی از لوازمش و از اولین لوازمش بسط این نگاه در سازمان صداوسیما است.

بازیگر باید محبوب باشد بدون محبوبیت داستانتان را بیننده نمی­‌بیند، پس شهرت برای بازیگر (و برای هرکس) اگرچه سمّ است اما برای رسانه یک امکان است، اصلاً یکی از رازهای دیدن سریال‌ها و فیلم‌ها همین محبوبیت هنرمندانش است. واقعیت این است مرزبندی‌هایی هم به وجود آمد که باید سلبریتی‌زدایی اتفاق بیفتد، من با مرزبندی مخالف نیستم اما سلبریتی‌زدایی مثل خود کلمه سلبریتی در فارسی اصطلاحی بی‌قواره­ و غلط‌انداز است.

هر آدم مشهوری که دنباله‌رو دارد سلبریتی به‌معنای دجال آدم ازراه‌به‌درکن نیست! هر آدم سرشناسی هم که توسط جوانان به‌رسمیت شناخته می­‌شود الزاماً الگوی مناسبی نیست، این یک واقعیت ناگریز است که تلویزیون آدم­‌ها را مشهور می­‌کند و آدم‌های مشهور دنباله‌روهایی پیدا می­‌کنند که ممکن است علیه رسانه‌­ای که از آن برآمده‌اند بشورند حالا یا متوهم شده باشند یا به‌حق، این خاصیت رسانه و خصوصاً تلویزیون است.

این یک واقعیت ناگریز است که تلویزیون آدم­‌ها را مشهور می­‌کند و آدم‌های مشهور دنباله‌روهایی پیدا می­‌کنند که ممکن است علیه رسانه‌­ای که از آن برآمده‌اند بشورند حالا یا متوهم شده باشند یا به‌حق، این خاصیت رسانه و خصوصاً تلویزیون است.

این تناقض کارکردی تنها یک راه برون‌رفت دارد این‌که مدیران رسانه آدم­‌های متخصص، باتجربه، خوش‌سلیقه، باهوش و بادرایتی باشند، نه اینکه با سلبریتی‌ها سلفی بگیرند و بعد از آنها تبرّی بجویند(!)، برای تبلیغات(!) انتخابات و مراسم و جشن‌ها سراغ‌شان بروند و به‌عنوان الگو معرفی کنند و بعد که حرفی خلاف میل یا اعتقاد آنها زدند مجبور شوند الگوزدایی کنند! متأسفانه در این بازار همه‌چیز درهم است! راه‌حل چیست؟ خودِ مدیران و مسئولان امر الگو باشند! تلویزیون آن‌قدر با مردم صادق باشد که وقتی گفتند "کار ما نیست" مردم باور کنند.

* آیا مشغول کاری هستید یا مثل برخی از دوستانِ دیگر فیلمنامه خوبی پیشنهاد نشده است؟

این را بگویم که مانعی از طرف مدیران سازمان برای کارم نبوده حتی پیشنهادهایی هم از شبکه سه و دو و سیما فیلم شده است، اما ماجرا این است که تنها نمی‌توان سریال ساخت این دوستان که آمدند و اتفاقاتی افتاد که بیشتر شبیه به یک زلزله بود، خیلی از ساختارها دچار تغییراتی شد که آن‌چنان مثبت هم نبود، مدیرانی به سازمان تزریق شدند که تجربه لازم را نداشتند و دافعه ایجاد کردند، بعد از آن اعتراضات و اغتشاشات هم مثل یک سونامی پشت سر زلزله آمد و هرچه را مانده بود با خودش شست و برد.

یک‌شبه که نمی‌توان بازیگر ساخت، فیلمنامه‌نویس و کارگردان تربیت کرد! من را اگر از قطار تلویزیون هم بیرون بیندازند از عقب واگن آویزان می‌شوم و رهایش نمی‌کنم، چون هنوز دوست دارم برای مردم و در تلویزیون قصه بگویم چون تلویزیون خانه من است؛ مدیران فعلی میهمان تلویزیون هستند اما ما برنامه‌سازها و مردم صاحب این رسانه‌­ایم.

امیدوارم به‌زودی آزمون و خطاها تمام شود و شرایط برای کار در تلویزیون مهیا شود.

 یادم می‌آید جایی گفتید که دوست ندارید مردم برای دیدن فیلم‌ها و سریال‌هایتان پولی پرداخت کنند و از این جهت به شبکه نمایش خانگی نخواهید رفت، اما با اتفاقاتی که افتاده است، آیا به آن سمت خواهید رفت یا خیر؟

هنوز هم می‌گویم دوست ندارم مردم برای دیدن کارمان پول بدهند، وقتی بچه‌­ها و خانواده‌­های فقیر شهرستان­‌ها و روستاهای دوردست را می­‌بینم که «زیرخاکی» را دیده‌­اند و حالشان با آن خوب بوده است تمام خستگی­‌های کار از تنم بیرون می‌‌آید؛ دوست دارم مردم راحت کار ما را از تلویزیون ببینند.

تا به حال سینما و شبکه نمایش خانگی اولویتم نبوده‌اند؛ اما وقتی تلویزیون شرایط مناسبی برای تولید نداشته باشد، من با هیچ پیشنهادی مخالفت نمی‌کنم، آن را بررسی می‌کنم اگر ببینم آن کار می‌تواند کار دل من هم باشد حتماً کارش می‌کنم، بالاخره یک روزی از تلویزیون هم پخش می­‌شود.

* جایزه چهره هنر انقلاب را دریافت کردید؛ نظرتان درباره این جایزه چیست؟

بهترین جایزه استقبال مخاطب است، جوایز جشنواره­‌ها و ارگان‌­ها سلیقه‌ای است، با وجود این، از اینکه «زیرخاکی» را شایسته تقدیر دانستند سپاسگزارم و این را نتیجه یک کارگروهی دلسوزانه می‌دانم

نظرات بینندگان