یادداشتهای اسدالله علم: صبح برای عرض گزارش کارهای جاری به شمال رفتم. دوستم را همراه بردن عصری شرفیاب شدم. سر شام بودن. روز جمعه ۲۸ برگشتم. خیلی خوش گذشت.
یادداشتهای اسدالله علم: یک دفعه در راه کوهرنگ اصفهان، طیاره کوچک روی کوهها سقوط کرد، ولی شاه جان به سلامت برد. یک روز در دانشگاه مورد سوء قصد گرفت، با اصابت پنج گلوله به کلاه و لب و دهان و پشت، جان به سلامت برد. یک دفعه اخیر، سه سال قبل، یک سرباز وظیفه با مسلسل پنجاه گلوله به طرف ایشان انداخت دو نفر مأمورین گارد را در کاخ مرمر جلوی دفتر شاه کشت، ولی الحمد الله هیچ گلوله اصابت نکرد تا بالاخره سوءقصد کننده کشته شد. از همه مهمتر در بازی مصدق با آن که کشور را ترک کرد، به صورت تبعید، باز هم با کودتای [سپهبد فضل الله]زاهدی و مردم برگشت. باید معتقد بشویم که خداوند او را حفظ میکند و مأموریتی برای رفاه مردم و پیش بردن کشور دارد.